تجهیز به دیدگاه استراتژیک مهم است
محمدرضا نعمتزاده
عربستان، نفت فراوانی تولید میکند و همراه نفت، گازهای غنی انبوهی بهدست میآید. آنها در اقدامی به موقع و سریع این گاز را تبدیل به پتروشیمی میکردند. حتی در میدان مشترک خلیجفارس در حالی که ایران هم چنان سهم گاز خود را در دریا میسوزاند. آنها مدتها بود در ساحل تجهیزات لولهکشی و پتروشیمی احداث کرده بودند.
همان زمان در گفتوگو با مدیرعامل شرکت سابیک به ما پیشنهاد شد به جای سوزاندن از این ظرفیت خالی لولهها استفاده کرده و این کار را با هم انجام دهیم تا هر دو طرف منتفع شوند، در حالی که زمین، امکانات و زیرساختها آماده بود. این پیشنهاد را در همان دوره در وزارتخانه مطرح کردم، اما پاسخ روشنی نشنیدم. خیلیها این همکاری را سیاسی در نظر گرفتند؛ وقتی سیاست بر اقتصاد حاکم شود، سرمایههای ملی دهها سال سوزانده خواهد شد.
در این میان، قرارداد گازی شرکت نفت با امارات هم از بین رفت. میگویم «از بین رفت»، چون یک بار که گفته بودم آن قرارداد را به هم زدهایم، انتقادهای متعددی از من شد. اما اگر آنها هم در این جدایی مقصر بوده باشند، چون قرارداد به نفع ما بوده باید پیگیر میشدیم تا گاز متعلق به کشور بیهوده نسوزد. حالا سالها از آن زمان میگذرد و کماکان هیچ کاری در اینباره صورت نگرفته است. شاید بهتر بود این گاز را کمی ارزانتر میفروختیم. آن زمان میتوانستیم بهتدریج نرخ را بهروز کنیم. اما دعوا و دادگاهکشی کردیم و تاکنون این ماجرا بینتیجه مانده است. در حالی که عربستان معتقد بود میتواند هر آنچه گاز دارد، حتی اگر لازم باشد، گاز مازاد ایران را به محصولات پتروشیمی تبدیل کند.
پس از انجام آن مطالعه، به هر شکلی، حقمان را به زور هم شده از وزارت نفت گرفتیم. اوایل، سهمی به ما تعلق نمیگرفت و معتقد بودند چنین مطالعاتی به درد خودمان میخورد. اما از وزیر وقت بیژن زنگنه، خواستیم وزارت نفت، قراردادی را با هر مشاوری که مایل است تنظیم کند تا درباره اینکه میتوان اتان را از گاز طبیعی و هیدروکربورهای دیگر جدا کرد، مطالعه شود. شش تا نه ماه بعد، صحبتهای ما تایید شد. اگر استراتژی لازم وجود داشت، اظهارنظرها منطقیتر میبود. مثلا وزیر در مصاحبهای اعلام میکند تولید گاز تا آخر سال به یک هزار میلیون مترمکعب در روز خواهد رسید؛ عددی که هماکنون هفتصد تا هشتصد است.
در مطالعه استراتژیک باید به این نکته توجه کنیم که چند درصد صنعت و چه درصدی نیروگاهها در این میان سهم خواهند داشت. در حالی که سهم پتروشیمی، هشت درصد و صنعت پانزده درصد یا کمتر از آن است چطور ممکن است به چنین عددی رسید؟ زمانی اعلام کردیم که باید ۲۵ درصد گاز کشور تبدیل به پتروشیمی شود. اگر این رقم یا هر رقم منطقی دیگر در قالب استراتژی وزارت نفت وجود داشته باشد آن وقت میتوان گفت که وزارت نفت در تامین خوراک صنایع پتروشیمی از استراتژی لازم برخوردار است و ممکن است وزارت نفت، یکسوم وقت خود را برای توسعه پتروشیمی هزینه کند.
در صنعت پتروشیمی این را ثبت کردیم که ۲۵ درصد گاز کشور، خوراک صنایع و شرکت ملی پتروشیمی شود.
در راستای همین مدیریت استراتژیک باید برق خورشیدی و بادی، هم زمان با هم رشد کند تا نیاز برقی کشور تامین شود. کشور آلمان، حداقل ۳۰ درصد از برق مصرفی کشورش را از طریق انرژیهای تجدیدپذیر تامین میکند. فعالیت نیروگاههای اتمی را نیز هرچند علاقهمند به فعالیت آنهاست، به درخواست مردم، مسکوت نگه داشته و براساس برق بادی و خورشیدی، انرژی موردنیازش را تامین میکند. در دورهای که مشاور ریاست مجلس بودم، ایران در برنامه پنجم برای تولید برق با انرژیهای تجدیدپذیر در مجلس، عددی را مشخص کرد. قرار بود پنج هزار مگاوات در طول برنامه احداث شود.
ولی به علت آنکه نرخ تمامشده برق خورشیدی و بادی بیش از برق هیدروکربنی بود که در کشور تولید میشد، کسی به آن بها نداد تا با پیگیریها در دولت دهم، نرخ منطقی برای خرید برق خورشیدی و بادی تصویب شد. از آن زمان بود که مردم کمکم سرمایهگذاری کردند و اکنون در اخبار میشنوید که نیروگاه ده مگاوانی خورشیدی در فلان نقطه افتتاح شده است. این حرکت قرار بود از ابتدای اجرای برنامه پنجم آغاز شود اما با تأخیر از اواخر اجرای برنامه ششم شروع شد. تجهیز به دیدگاه استراتژیک در چنین مسائلی، بسیار مهم است.
بار دیگر برای توضیح برنامهای استراتژیک به کشور عربستان اشاره میکنم که در منابع انرژی مشابه ایران است. اگر ایران بتواند مسائل اقتصادی خود را با این کشور در مسیر توسعه پیش ببرد در درازمدت مسائل سیاسی بین دو کشور نیز حل خواهد شد. عربستان اعلام کرد با توجه به میزان تولید نفت خام لازم است به همان میزان پالایشگاه تأسیس کند. سپس در ادامه تصمیم گرفتند این تعداد بشکه نفت خامی که تولید میکنند، به پالایشگاهها اختصاص دهند.
۵۰ درصد را به توسعه پالایشگاه در داخل کشور اختصاص داده و ۵۰ درصد باقی مانده را در بازارهای مصرف خارجی سرمایهگذاری کردند؛ از چین و کرهجنوبی گرفته تا.... من نیز که در حوزههای مدیریتی پالایش و پخش سابقه حضور و فعالیت داشتم، همین سیاست را دنبال کردم. در روزهایی که در پالایش و پخش حضوری فعال داشتم، چنین رویهای را با کشور مالزی پیش برده و قرارداد سرمایهگذاری مشترک با آنها تنظیم کردم.