-

حرکت در مسیر توانمندسازی

محمدرضا نعمت‌زاده

نعمت زاد ۱

 

توانمندسازی، مبتنی بر جزئیات فراوان است؛ من مسئول دولتی بودم و می‌دانستم چون بخش خصوصی در صنعت پتروشیمی حضور نداشته، اقتدار چندانی برای انجام امور زیربنایی ندارد. در جلسات آخر دولت سازندگی، تأسیس منطقه ویژه اقتصادی بندر امام به‌عنوان محمل و بستری برای سرمایه‌گذاری و توسعه حضور بخش خصوصی به تصویب رسید. طرح مخالفان بسیاری داشت، چون مناطق آزاد بیشتر در کار واردات کالای مصرفی بودند و مخالفان این طرح را نیز دری گشوده رو به واردات می‌پنداشتند. من گفتم که می‌خواهیم فرهنگ وارداتی مناطق آزاد را تغییر دهیم و تبدیل‌شان کنیم به فرصتی برای صادرات. گفتم که می‌خواهیم در بندر امام، کارخانه پتروشیمی احداث کنیم. سرانجام دیگران هم حمایت کردند و تصویب شد. از دکتر منصور معظمی که مدیر برنامه‌ریزی ما بود، خواهش کردم مسئولیت این کار را بر عهده بگیرد.

 

اساسنامه‌ای را به‌عنوان سازمان منطقه ویژه اقتصادی بندر امام به ثبت رساندیم و برنامه‌ریزی را آغاز کردیم. زمینی که حالا آنجا می‌بینید، خور بود و نمکزار در هزار و هفتصد هکتار از مجتمع پتروشیمی بندر امام و پتروشیمی رازی شروع می‌شد تا لب جاده ماهشهر به بندر امام. ابتدا زمین را ساماندهی کردیم. پرسیدم وقتی ایران و ژاپن اینجا سرمایه‌گذاری کردند، آیا مطالعاتی را در مورد منطقه انجام دادند؟ شرکتی بلژیکی هفت هشت جلد مطالعات صورت داده بود؛ همه را خواندم... مطالعاتی در رابطه با فولاد، پتروشیمی و دیگر صنایع. طی آن مطالعات، ادعا شده بود محل منتخب برای احداث کارخانه فولاد پتروشیمی، جای بسیار مناسبی است. دیدم جاده‌ای فرعی است که به سمت پتروشیمی امام و رازی می‌رود؛ سمت راست آن خور است و سمت چپ هم. در گزارش آمده بود، اولویت، سمت راست (غرب جاده) ذکر شده بود، و سپس سمت چپ یا شرقی. این مسیر احداث شده بود و بعدا آن را برای پتروشیمی رازی و فارابی، تعریض کرده بودند. 

پتروشیمی بندر امام هم از آن استفاده می‌کرد. ما هم تعریضش کردیم؛ از یک طرف لوله آب رد شده بود و نمی‌شد تعریض کرد، ما از سمت دیگر تعریض کردیم. چون به‌تدریج حجم ترددها بیشتر شد، براساس تفکر حاکم بر مطالعات، اسم طرح را ساماندهی خورها گذاشتیم. مسیرهای اصلی را نگه داشتیم و بقیه را خاکریزی و برای سرمایه‌گذاری آماده کردیم. زمین، بسیار سست بود؛ پا می‌گذاشتی، فرو می‌رفت. رسوبی و نمکی بود. بندر امام و رازی را هم که ساخته بودند، یکی دو متر خاکریزی کرده بودند. طرح ساماندهی خورها را برای طراحی به مشاور دادیم برای اینکه بدانیم در جزر و مد چگونه بتوانیم نمک‌زدایی کنیم. چون خورها با جاده کور شده بودند، آبراهه‌های کوچکی شکل گرفته بود؛ آب جمع شده بود، تبخیر می‌شد و به مرور به شوره‌زار تبدیل شده بود. کانال‌هایی را طراحی کردیم تا موقع مد، آب وارد خور شود، و وقت جزر، خارج شود.

طی محاسباتی، پیش‌بینی کردیم تا شش هفت سال بعد، آب تلطیف می‌شود تا آنجا که حتی بتوانیم درخت‌های حرا بکاریم و چنین هم شد. سپس برای تحکیم زمین، باید خاکریزی می‌کردیم؛ گاه دو سه متر نمک را بر می‌داشتیم و به جایش، خاک تمیز می‌ریختیم. این‌گونه توانستیم خورها را سامان بدهیم و هزاروسیصد هکتار از هزار و هفتصد هکتار زمین را در پنج قطعه قابل استفاده کردیم. قطعه شماره یک را به صنایع کوچک و خدمات در قسمت شمالی زمین اختصاص دادیم و قطعه شماره پنج را نیز در قسمت جنوبی طراحی و اجرا کردیم تا این دو قطعه با هم دیگر حرکت کنند و به هم برسند. جنوب را برای صنایع بزرگ مثل مارون، امیرکبیر، فناوران، بوعلی سینا کنار گذاشتیم و شمال را به صنایع مردمی مثل تولید کیسه پلاستیک از پلیمرها اختصاص دادیم. 

زیر همه تجهیزات تا سی‌وپنج متر شمع کوبیدیم یا شمع ریختیم؛ در بدو شروع کار تنها یک کارخانه تولید شمع در اهواز بود. مقداری ازآنجا آوردیم، جوابگو نبود. مسئولان چند کارخانه بتن‌سازی را دعوت کردیم تا در آنجا کارخانه تولید قطعات بتنی و شمع‌های دوازده متری تأسیس کردند. مهندس حسن سادات که مدیر طرح‌ها بود، طی افتتاح یکی از کارخانه‌ها به رئیس‌جمهور گزارش داد که ما به اندازه یک ونیم تا دو برابر محیط کره زمین، شمع اجرا کرده‌ایم. سادات همواره با عدد و رقم و مقایسه حرف می‌زند؛ ایشان قبلا معاون شهید تندگویان در وزارت نفت و مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران بودند. در دوره ریاست‌جمهوری شهید رجایی، به‌عنوان جانشین وزیر نفت، سرپرست وزارت نفت هم شدند. 

به خاطر تجربه‌های ارزشمندش در حوزه نفت و گاز، از او استفاده کردیم؛ اغلب امور مرتبط با محیط‌زیست را به او سپردیم، چون دوستدار محیط‌زیست بود. با حضور موثر او بود که توانستیم حدود هشت نه میلیون اصله نهال درخت حرا را در جزیره قشم به بار بیاوریم و در خورهای منطقه بکاریم. این در حالی بود که رئیس سازمان منابع طبیعی وقت استان می‌گفت وقت‌تان را تلف نکنید! معتقد بود این کارها آنجا جواب نمی‌دهد. من گفتم: «شما که پولش را نمی‌دهید و زحمتش هم که با ماست. عده‌ای آدم کم‌تجربه می‌خواهیم کاری احمقانه بکنیم! نهایتا نتیجه نمی‌گیرد. اما اگر منتج به نتیجه شد، به نفع شماست. اینجا با گیاه و درخت تلطیف می‌شود. ادامه دارد...

 

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین