ارزیابی عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه، روزگاری بزرگترین دریاچه شور خاورمیانه و نماد زیستمحیطی شمالغرب ایران، اکنون در وضعیتی بحرانیتر از همیشه قرار دارد. سطح آب آن به پایینترین تراز ثبتشده در سالهای اخیر رسیده و عمق آن در برخی نقاط به کمتر از نیم متر کاهش یافته است. باوجود گذشت سالها از آغاز طرحهای احیای این پهنه آبی، بسیاری از برنامهها، یا نیمهتمام رها شده یا نتوانستهاند به نتایج ملموس منجر شوند. در این میان، وعدههایی از انتقال آب، تغییر الگوی کشت و مشارکت جوامع محلی مطرح شده، اما واقعیت میدانی نشان میدهد که هنوز فاصله زیادی تا احیای واقعی باقی است. اخیرا نماینده ارومیه در مجلس شورای اسلامی بااشاره به وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه، از دولت خواست با فوریت و اولویت نسبت به احیای موثر و واقعی این پهنه آبی اقدام کند. در این باره صمت گفتوگویی داشته با محسن موسوی خوانساری، کارشناس حوزه آب که در ادامه میخوانید.

تبخیر دریاچه ارومیه بهطور متوسط هزار میلیمتر در سال است. بهعبارت دیگر در سال یک متر از ارتفاع سطح آب دریاچه بهدلیل تبخیر کاهش پیدا میکند. در این شرایط، آیا جلوگیری از کاهش تبخیر میتواند یکی از راههای موثر برای احیای دریاچه ارومیه باشد؟
تبخیر سالانه یک متر از سطح دریاچه ارومیه رقم بسیار قابلتوجهی است و بهنظر میرسد کاهش آن میتواند در احیای دریاچه نقش داشته باشد، اما در عمل این اقدام محدودیتهای جدی دارد. راههایی مانند استفاده از پوششهای ضدتبخیر در حوضچههای کوچک صنعتی یا تصفیهخانهها اجراپذیر است، اما در سطح وسیع و طبیعی مانند دریاچه ارومیه امکانپذیر نیست. وسعت دریاچه، هزینههای سنگین، ملاحظات زیستمحیطی و محدودیت فناوری، اجرای این راهکار را دشوار میکند. بنابراین، مدیریت مصرف آب در حوضه آبریز و کاهش برداشتهای غیرضروری، گزینهای عملیتر و موثرتر برای احیای دریاچه است.
ـ برخی افراد به بارورسازی مصنوعی ابرها برای افزایش بارندگی در حوضه دریاچه ارومیه اشاره میکنند. آیا اصلا این فناوری میتواند بر این وضعیت موثر باشد؟
بارورسازی مصنوعی ابرها، فناوری شناختهشدهای در دنیاست و در برخی کشورها مورداستفاده قرار میگیرد، اما تاثیر آن محدود و نسبتا ناچیز است؛ میزان اثربخشی آن معمولا بین ۵ تا ۱۰ درصد گزارش میشود. بنابراین، این روش نمیتواند نقش تعیینکنندهای در حل بحران دریاچه ارومیه داشته باشد. مشکل اصلی ما کمبود بارش نیست، بلکه مدیریت نادرست مصرف آب است. هدررفت منابع در بخشهای مختلف مانند کشاورزی، نشت در شبکهها و برداشتهای بیرویه از منابع زیرزمینی، عامل اصلی بحران است. در نتیجه، تمرکز باید بر اصلاح الگوی مصرف و جلوگیری از پرت آب باشد، نه بارورسازی.
نماینده ارومیه اشاره کرده است که دولت با فوریت و اولویت نسبت به احیای موثر و واقعی ستاد احیای دریاچه ارومیه با رویکرد عملی، غیرشعاری مبتنی بر مشارکت مردم و نهادهای تخصصی و همچنین تخصیص منابع اعتباری لازم برای اجرای طرحهای انتقال آب اقدام کند. ارزیابی شما را از عملکرد این ستاد از گذشته تا کنون چیست؟
ارزیابی عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه از گذشته تاکنون، نیازمند نگاهی جامع و دقیق به اهداف، اقدامات انجام شده، دستاوردها و همچنین ضعفها و چالشهای این ستاد است. فعالیتهای ستاد از سال ۱۳۹۴ آغاز و در این مدت تلاش شده است تا با طراحی یک نقشهراه مشخص و ایجاد ساختارهای اجرایی، مسیر احیای دریاچه ارومیه بهشکل مدون و سازمانیافته پیگیری شود. ستاد احیا 2 محور اصلی را مدنظر قرار داده است؛ محور نخست اقدامات سختافزاری و محور دوم اقدامات نرمافزاری.
در حوزه اقدامات سختافزاری، پروژههای متعددی اجرا شده که از جمله آنها میتوان به انحراف بخشی از آبهای ورودی به دریاچه، سردهنهسازی برای جلوگیری از هدررفت آب، اصلاح و بهبود کانالهای انتقال آب و ارتقای شبکههای آبیاری اشاره کرد. برخی از این پروژهها در دولت سیزدهم به مرحله تکمیل و بهرهبرداری رسیده و تاثیرات مثبتی نیز داشتهاند، هرچند هنوز فاصله زیادی تا احیای کامل دریاچه وجود دارد.
همزمان با این اقدامات، بخش نرمافزاری ستاد نیز فعالیتهای گستردهای را شامل میشود. از جمله این اقدامات میتوان به فعالسازی تشکلهای مردمی، راهاندازی کمیسیونهای محلی حوضه آبریز، آموزش و آگاهسازی جوامع محلی درباره اهمیت حفاظت از منابع آب و آغاز فرآیندهایی مانند رهاسازی کنترلشده آب از سدها با مشارکت مردم و دستگاههای اجرایی اشاره کرد. این رویکرد نرمافزاری نشاندهنده تلاش برای ایجاد همراهی و مشارکت اجتماعی در روند احیا است.
با این حال، بارندگیهای شدید در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ باعث شد که بخشی از افکار عمومی تصور کنند، بهبود نسبی دریاچه تنها ناشی از افزایش بارشها است و اقدامات ستاد تاثیر چندانی نداشته است. این برداشت نادرست موجب کاهش حمایتهای اجتماعی و سیاسی از ادامه اقدامات و باعث شد روند احیا با موانع بیشتری مواجه شود.
در عین حال، باید به ضعفهای ساختاری ستاد نیز توجه کرد. مهمترین نقص در گذشته، کمتوجهی به بعد اجتماعی و عدممشارکت واقعی و موثر مردم در روند احیا بود. نمایندگان مردم و کارشناسان بارها بر لزوم تقویت مشارکت مردمی، شفافیت مالی در تخصیص منابع، عدالت در توزیع آب و تقویت نقش تشکلهای محلی تاکید کردهاند.
در طراحی مجدد ستاد، این موارد باید به اولویت اصلی تبدیل شود. تمرکز بر اقدامات نرمافزاری همچون توسعه مشاغل جایگزین برای کشاورزان، تغییر الگوی کشت بهسمت محصولات کمآببر، جوانسازی باغات فرسوده، آموزش بهرهبرداران و بهینهسازی مصرف آب ضروری است. از سوی دیگر، باید از پروژههای سختافزاری پرهزینه که اثرگذاری محدود دارند، پرهیز شود.
برای موفقیت این رویکرد، مشارکت همه دستگاههای دولتی، از وزارتخانههای جهاد کشاورزی، نیرو، تعاون، آموزش و پرورش تا نهادهای مدنی و جوامع محلی، لازم و حیاتی است. همچنین نیاز به سرمایهگذاری گسترده و حمایتهای مالی در حوزه اقدامات نرمافزاری بهشدت احساس میشود.
برخی شرکتها هنوز پروژههای سختافزاری پیشنهاد میدهند، اما اولویت حال حاضر باید روی ارتقای آگاهی، فرهنگسازی، اصلاح الگوی مصرف و توسعه مشاغل جایگزین باشد. تنها با اجرای چنین برنامههایی میتوان به احیای واقعگرایانه، پایدار و موفق دریاچه ارومیه امیدوار بود.
اساسا آیا احیای دریاچه ارومیه را ممکن میدانید؟
دریاچه ارومیه باید احیا شود و ضرورت احیای آن تنها از منظر محیطزیستی نیست، بلکه یک الزام اجتماعی، اقتصادی و حتی روانی برای مردم شمالغرب کشور است. نابودی این دریاچه پیامدهای جبرانناپذیری دارد؛ از گسترش توفانهای نمکی و افزایش گردوغبار تا تغییرات اقلیمی منطقهای و تاثیر منفی بر کشاورزی، سلامت و روحیه مردم در استانهای آذربایجانغربی، شرقی و حتی استانهای مجاور.
از منظر فنی، اگرچه تبخیر بالا، کاهش بارندگی و بهرهبرداری بیرویه از منابع آبی چالشهای بزرگی ایجاد کرده است، اما دریاچه هنوز نفس میکشد. این یعنی هنوز فرصت هست، بهشرطیکه ارادهای جدی و جمعی برای تغییر وضعیت کنونی بهکار گرفته شود. برای احیای دریاچه، در درجه نخست باید مصرف آب در بخش کشاورزی بهشکل اساسی کاهش یابد. این بخش حدود ۹۰ درصد از منابع آب کشور را مصرف میکند و بدون اصلاح آن، هیچ امیدی به احیای تالابها، سفرههای زیرزمینی و دریاچهها وجود ندارد.
کاهش مصرف آب در کشاورزی فقط با شعار محقق نمیشود، بلکه نیازمند برنامهریزی دقیق، قانونگذاری محکم و سرمایهگذاری گسترده است. یکی از راهکارهای کلیدی احیای دریاچه ارومیه و اصلاح شیوه کشاورزی پیرامون آن، انتقال تولید محصولات صیفی از فضای باز به گلخانهها است. تجربه جهانی نیز نشان میدهد که کشاورزی در فضای باز در بسیاری مناطق دیگر جهان، بهویژه در اقلیمهای گرم و خشک، بهصرفه نیست. در فضای گلخانهای، مصرف آب به حدود ۱۰ درصد میرسد و در عین حال، بازدهی و کنترل بر فرآیند تولید بهمراتب بالاتر است.
براساس سند امنیت غذایی مصوب دولت سیزدهم، باید سطح گلخانهها در کشور 5برابر شود. این هدفگذاری برای مناطقی مانند ارومیه حیاتی است. اگر اکنون هزار هکتار گلخانه در ارومیه داریم، باید این عدد به ۵ تا ۱۰ هزار هکتار برسد تا بتوان تولید را از فضای باز به فضای کنترلشده منتقل کرد.
در کنار این، اصلاح باغات نیز امری ضروری است. بسیاری از باغات فعلی فرسوده و کمبازده است. میزان زیادی از محصولات مانند سیب، به ضایعات تبدیل میشود و این علاوه بر اتلاف منابع آب، خسارت اقتصادی به کشاورزان وارد میکند. باغات باید بازپیرایی شوند. زمینهای کشاورزی نیز باید بهلحاظ فنی و محیطزیستی نوسازی شود. بدون این بازسازی فیزیکی و زیستی، تغییرات بلندمدت پایدار نخواهد بود.
تغییر الگوی کشت نیز از موضوعات اساسی است. هماکنون در بسیاری از مناطق حوضه آبریز دریاچه ارومیه، کشتهایی نظیر چغندرقند که مصرف آب بالایی دارد، رواج دارد. حتی در سالهای اخیر کارخانههای جدید چغندر قند نیز تاسیس شده که این خلاف منطق حفظ منابع آب است. باید از کشت بهاره با مصرف آب بالا بهسمت کشتهای پاییزه و زمستانه با مصرف کمتر حرکت کرد.
مسئله مهم بعدی، توزیع عادلانه و منطقی آب است. در حال حاضر، بخش عمدهای از آب بهشکل سنتی و بدون کنترل دقیق مصرف میشود. کنترل حجمی آب در سطح کل حوضه آبریز دریاچه باید الزامی شود. این کنترل، بهمعنای سهمیهبندی هوشمند آب برای هر مزرعه، براساس نوع محصول، مساحت و نیاز واقعی است. بدون این اقدام، نمیتوان بر بحران غلبه کرد.
با این حال تمام این اقدامات، پیشنیاز اجتماعی دارد. نمیتوان بدون آگاهسازی مردم و ایجاد همراهی اجتماعی، اصلاحات کشاورزی و آبی را پیش برد. مردم باید بدانند که چرا تغییر ضروری است، چه جایگزینهایی وجود دارد و چه مزایایی برای آنها بههمراه دارد. این تغییر باید بهصورت تدریجی، با آموزش مستمر، مشارکت اجتماعی و حمایت مالی از کشاورزان انجام گیرد.
این اقدامات نیازمند همکاری چه بخشهایی است؟
پیش از هر چیز باید توجه داشت که مسئله اشتغال در این امر بسیار حیاتی است. نمیتوان انتظار داشت، کشاورزانی که سالها از کشاورزی معیشت داشتهاند، صرفا با توصیههای محیطزیستی، شغل خود را رها کنند،بلکه باید برای آنها مشاغل جایگزین ایجاد کرد؛ صنایع تبدیلی، صنایعدستی، گردشگری، انرژیهای تجدیدپذیر و خدمات روستایی میتوانند فرصتهای جدید شغلی باشند، اما تحقق این هدف بدون هماهنگی بیندستگاهی ممکن نیست.
در این مسیر، فقط وزارتخانههای نیرو و جهاد کشاورزی مسئول نیستند. تمام وزارتخانهها باید مشارکت داشته باشند؛ وزارت صمت برای ایجاد صنایع جایگزین، وزارت آموزشوپرورش برای آموزش دانشآموزان از سنین پایین، وزارت علوم برای پژوهش و آگاهسازی دانشجویان، وزارت تعاون برای راهاندازی تعاونیهای جدید و حمایت از مشاغل جایگزین و وزارت اقتصاد برای تامین مالی و تسهیلات ارزان.
مهمترین اصل این است که کشاورز باید احساس کند که در مسیر جدید، نهتنها درآمدش کاهش نمییابد، بلکه ممکن است افزایش هم پیدا کند. این اطمینان تنها از مسیر حمایتهای دولتی، تضمین خرید محصولات گلخانهای و توسعه زیرساختها بهدست میآید.
همانطور که گفتم، احیای دریاچه ارومیه ضروری است، اما این مسیر ساده نیست و به اصلاحات گسترده در کشاورزی، مصرف آب، ساختارهای اجتماعی و اقتصادی نیاز دارد.
سخن پایانی
احیای دریاچه ارومیه یک ضرورت محیطزیستی، اقتصادی، اجتماعی و مربوط به سلامت مردم منطقه است. بدون اصلاح الگوی کشت، کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی و ایجاد فرصتهای شغلی جایگزین، هیچ طرح و فناوری نمیتواند تضمینکننده احیای این دریاچه باشد. احیای دریاچه ارومیه باید در اولویت سیاستگذاران و جامعه قرار گیرد تا این میراث طبیعی، برای آیندگان حفظ شود.