«آبیدر» در آتش و عزا
حمید مرادی، فعال محیطزیست و مدیرعامل انجمن «شنه نهوژین کردستان»، روز سوم مرداد در پی تلاش برای مهار آتشسوزی گسترده در ارتفاعات کوه آبیدر سنندج، بهدلیل شدت سوختگی جان باخت. روز بعد، خبات امینی، فعال محیطزیست دیگری که در همان حادثه مجروح شده بود نیز، در بیمارستان درگذشت و به دومین قربانی این اتفاق تلخ بدل شد. این آتشسوزی که از دوم مرداد آغاز شد، بیش از ۲۰ هکتار از عرصههای طبیعی آبیدر را در برگرفت و در جریان آن، 5 فعال محیطزیست دچار آسیب شدند. بسیاری از کنشگران و ناظران بر این باور هستند که نبود تجهیزات ایمن و تخصیص بودجه کافی برای مقابله با آتشسوزیهای جنگلی، بهویژه در مناطق صعبالعبور زاگرس، علت اصلی چنین فجایعی است؛ جایی که بار مسئولیت حفاظت از طبیعت عملا بر دوش نیروهای داوطلب و مردمی گذاشته شده است، اما امکانات کافی برای مقابله با شعلهها وجود ندارد.

در آتش نبود برنامهریزی
امید سجادیان، دبیر شبکه تشکلهای محیطزیست و منابعطبیعی استان کهگیلویه و بویراحمد در گفتوگو با صمت ضمن تسلیت بهخاطر کشته شدن 2 تن از فعالان محیطزیست اظهار کرد: متاسفانه، آقای حمید کریمی و خبات امینی،2 تن از نیروهای برجسته و پرتلاش در حوزه حفاظت از محیطزیست و جنگلها، در جریان آتشسوزی روز جمعه، سوم مرداد، جان خود را از دست دادند. ایشان از جمله اعضای فعال انجمن شنه کردستان بودند و در میان فعالان محیطزیست، بهعنوان افرادی باتجربه و متعهد شناخته میشدند. با این حال، باید پذیرفت که حتی افراد دارای تجربه نیز در مواجهه با چنین حوادثی ممکن است دچار آسیب شوند. بهطورکلی، اینگونه حوادث غالبا قابلپیشبینی نیست و فقدان چنین افرادی برای جامعه محیطزیست، ضربهای جبرانناپذیر است.
وی تصریح کرد: در ایران، متاسفانه ساختار منسجم و نظاممندی برای مدیریت و مقابله با آتشسوزیهای جنگلی وجود ندارد. این ساختار باید یا دولتی یا خصوصی یا مشارکتی (مردمی ـ دولتی) باشد؛ اما آنچه در کشور ما حاکم است، تنها واکنشهای اضطراری و مقطعی است، نه یک سامانه سیستماتیک که بهصورت علمی و مستمر عمل کند. در یک ساختار مشخص، وظایف بهوضوح تعریف شده است؛ اقدامات لازم، برنامهریزیهای دقیق، تدابیر پیشگیرانه، نیازهای زیرساختی، تجهیزات و نیروهای متخصص همگی روشن هستند.
سجادیان اضافه کرد: ما نیازمند چنین الگویی هستیم. دولت باید این مسئولیت را بپذیرد و همانند کشورهایی نظیر ترکیه که در حوزه اطفای حریق پیشرفتهای قابلتوجهی داشتهاند، عمل کند. ترکیه اگرچه با پوشش سوزنی و آتشسوزیهای گسترده مواجه است، اما ساختار مناسبی برای مدیریت آن دارد. در حالیکه ما در ایران نه برنامه داریم و نه سامانه مشخصی برای مقابله با چنین بحرانهایی.
دبیر شبکه تشکلهای محیطزیست و منابعطبیعی استان کهگیلویه و بویراحمد گفت: اگر به دستورالعملها و استانداردهای جهانی نگاه کنیم، متوجه میشویم که کشورهای توسعهیافته، ساختارهایی منسجم و دقیق برای مدیریت آتشسوزی جنگلها دارند. این ساختارها بهصورت مرتب بازبینی شدهاند و برای مقابله با بحرانها، برنامهریزی مدونی دارند. اما متاسفانه در ایران این فرآیندها بیشتر بهصورت مقطعی و اضطراری انجام میشوند و هیچگونه سازکار مدونی برای پیشگیری و مدیریت بحران وجود ندارد.
وی ادامه داد: وقتی میگویند برنامه داریم، باید پرسید کدام برنامه؟ برنامهریزی واقعی آن است که از ابتدا تا انتها را پیشبینی کرده باشی. اینکه وظایف دولت، سازمانهای تخصصی، میزان پراکندگی منابع، زیرساختهای موردنیاز، محلهای آموزش، برنامههای پیشگیری و زمانهای آمادهباش کجا و چگونه باید تنظیم شود، همه باید از قبل مشخص شده باشد.
این، مشارکت نیست
وی بااشاره به اینکه یکی از ضعفهای جدی در کشور، نبود مشارکت موثر میان مردم و دولت است، گفت: امروز، گاهی با واگذاری دمنده یا تجهیزات جزئی به دهیاران، تصور میشود مشارکت مردمی شکل گرفته است. در حالیکه این افراد حتی از حداقل امکانات ایمنی، مانند لباس مخصوص اطفای حریق، نیز برخوردار نیستند. بسیاری از آسیبهایی که فعالان محیطزیست متحمل میشوند، بهدلیل همین نبود پوشش مناسب و تجهیزات استاندارد است. وقتی کسی در دل توفان آتش گرفتار میشود، باید فرصت فرار و نجات داشته باشد، اما نبود امکانات اولیه، باعث میشود در محاصره آتش قرار گیرد.
سجادیان بیان کرد: در تمام دنیا، اولویت نخست در هر عملیات اطفای حریق، حفظ جان نیروی امدادی است. با این حال، در کشور ما، حتی این اصل بدیهی نیز رعایت نمیشود. کسی که قرار است عملیات اطفا انجام دهد، باید در طول سال چندین مانور تمرینی داشته باشد تا در موقعیت واقعی بتواند تصمیم درست بگیرد. آتشسوزیها بهشدت غیرقابلپیشبینی است و تنها نیروهای حرفهای، آنهم با آموزشهای تخصصی، قادر به کنترل این شرایط هستند. این نیروها باید بدانند که در چه موقعیتی وارد عمل شوند، کجا نباید وارد شوند، از چه روشهایی باید استفاده کنند و کجا باید اقدامات پیشگیرانه انجام دهند. اما متاسفانه این آموزشها بهشکل تخصصی برای نیروهای ما تعریف نشده است.
وی افزود: علاوه بر کمبود آموزش، یکی از مشکلات اساسی دیگر، نبود تجهیزات استاندارد و کافی برای مقابله با آتشسوزیها است. در بسیاری از موارد، نیروهای امدادی یا فعالان محیطزیست، مجبور میشوند با ابزارهایی غیراستاندارد و ناکارآمد به دل آتش بزنند که جان خودشان نیز بهخطر میافتد. برای حل این مسائل، باید آموزش و سرمایهگذاری جدی انجام شود. آموزش مداوم، مانورهای میدانی، ارتقای مهارتها و فراهم کردن تجهیزات کافی، جزو اصول اولیه مدیریت بحران است.
دبیر شبکه تشکلهای محیطزیست و منابعطبیعی استان کهگیلویه و بویراحمد گفت: آنچه اکنون صورت میگیرد، سوءاستفاده از نیروی انسانی به جای سرمایهگذاری واقعی است. مشارکت مردمی نیز بهدرستی تعریف نشده است. مشارکت واقعی بهمعنای دادن نقش مدیریتی، تصمیمگیری و عمل به مردم است، نه صرفا استفاده از آنها بهعنوان نیروی کار در لحظه بحران.
نمیتوان جلوی مردم را برای نجات جنگل گرفت، چون این جنگلها میراث آنها است. این فعالان، در کنار همه سرمایههای طبیعی کشور، خود نیز یک سرمایه انسانی مهم هستند. کسی که برای حفاظت از محیطزیست کشورش، جان خود را بهخطر میاندازد، فردی دغدغهمند و متعهد است. اما آیا این ساختار برخورد مناسبی با آنها دارد؟ آیا صرفا پیام تسلیت کفایت میکند؟ خیر، باید ساختار پیشگیری و حمایت طراحی شود.
وی تصریح کرد: در شرایط فعلی، حتی برای بیمه نیروهای داوطلب و فعالان محیطزیست نیز مشکلات اساسی وجود دارد. برای بهرهمندی از بیمه، نیاز به داشتن کارت همیار طبیعت، شرکت در فراخوانهای دولتی و طی دورههای آموزشی است. همین موضوع شروط، چالشهایی درست میکند که در عمل، بسیاری از نیروها فاقد بیمه باشند. وقتی به ادارات مربوطه مراجعه شود، پاسخ روشنی درباره بیمه وجود ندارد. بیمه بینام نیز هزار مشکل دارد و در عمل، نیروهایی که آسیب میبینند، نمیتوانند از آن بهرهمند شوند.
سجادیان تاکید کرد: سوال اینجا است که چرا خانوادههای نیروهایی که جان خود را در راه حفاظت از جنگلها فدا کردهاند، هنوز درگیر فرآیندهای اداری هستند؟ البرز زارعی مقدم کوهسرک از کوهنوردان انجمن کوهنوردی زاگرس و از اعضای فعال تشکل محیطزیستی سبزگامان کهگیلویه و بویراحمد بود که در مهار آتشسوزیها در کوههای زاگرس نیز فعالیت میکرد. او در ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ هنگام خاموش کردن آتش، دچار سوختگی شدید شد و بعد از ۱۸روز بستری بودن در بیمارستان جان باخت. چرا وضعیت بیمه البرز زارعی، پس از گذشت سالها، همچنان بلاتکلیف است؟ بسیاری از این افراد، سرپرست خانواده بودهاند. پس از آن، خانواده آنها چگونه باید زندگی کنند؟
سجادیان گفت: ما بارها در جلسات مختلف با مسئولان شرکت کردهایم. قولهای متعددی داده شده، اما در عمل، اجرای موثری ندیدهایم. خروجی این جلسات باید در میدان دیده شود، نه در گزارشهای سازمانی. بدون مشارکت مردمی، حتی سازمانهای بزرگ نیز قادر به مهار آتشسوزیها نیستند.
وی بااشاره به اینکه مشکل تنها کمبود اعتبار نیست، بلکه مدیریت نادرست منابع است، گفت: نهادهای دولتی ذینفعانی را بهشکلی نادرست تعریف کردهاند که حتی باعث تعارض منافع شده است. مشارکت باید واقعی باشد؛ از دل گفتوگو با مردم بیرون بیاید و در تصمیمگیری لحاظ شود، نه اینکه صرفا زمانی که به مردم برای مهار آتشسوزی نیاز است، فراخوان داده شود و بهعنوان سیاهیلشکر از آنها استفاده گردد.
سجادیان اظهار کرد: امسال نیز آتشسوزیهای گستردهای در منطقه زاگرس رخ داد. باوجود تمام هشدارها، نهتنها اقدام موثری برای مهار آنها انجام نگرفت، بلکه برنامههای پیشبینیشده نیز تاثیر چندانی نداشتند. تا زمانی که یک ساختار موثر، کارآمد و منسجم برای مقابله با آتشسوزیها طراحی نشود و مشارکت مردم بهطورجدی در مدیریت بحرانها لحاظ نگردد، این چرخه معیوب همچنان ادامه خواهد داشت و حتی افراد دغدغهمند و باتجربهای مثل حمید مرادی را نیز از دست خواهیم داد.
تجهیزات هدفمند توزیع میشود
ابراهیم پیرزادیان، جانشین یگان حفاظت سازمان منابعطبیعی و آبخیزداری کشور در گفتوگو با صمت بیان کرد: کشور جمهوری اسلامی ایران در کمربند خشک کره زمین قرار دارد؛ بهطوریکه میزان بارندگی سالانه آن تقریبا یکسوم میانگین جهانی و میزان تبخیر آن تقریبا سهبرابر میانگین جهانی است. وضعیت اقلیمی خشک ایران یک پدیده تاریخی است. بنابراین، پدیده آتشسوزی نیز که تحتتأثیر عوامل آبوهواشناسی رخ میدهد، همواره در دورههای مختلف تاریخی وجود داشته و در آینده نیز ادامه خواهد داشت.
وی تصریح کرد: در سال گذشته، کشور از نظر میزان بارندگی و دمای هوا نسبت به امسال در وضعیت نسبتا بهتری قرار داشت. اما در امسال، فصل خشکی که در مناطق مختلف کشور شاهد آن بودیم، تحتتاثیر شرایط آبوهوایی، زودتر از موعد آغاز شد. بهطوریکه از اوایل اردیبهشت، علائم آغاز فصل خشک در طبیعت مشاهده شد. باتوجه به اینکه دوره رشد گونههای مرتعی و پوشش جنگلی عمدتا یکساله است، بهمحض پایان یافتن دوره بارندگی و رشد، پوشش گیاهی خشک میشود و خطر آتشسوزی افزایش مییابد. در چنین شرایطی، لازم است پیشبینیهای دقیق و اقدامات پیشگیرانه لازم از پیش انجام شده باشد.
پیرزادیان گفت: یکی از چالشهای اساسی در حوزه زاگرس، شرایط توپوگرافی سخت و صعبالعبور بودن مناطق کوهستانی در ۱۱ استان درگیر است. بررسیهای کارشناسان ما نشان میدهد که بیش از ۹۵درصد از عوامل ایجاد آتشسوزیها، منشأ انسانی دارد؛ چه بهصورت عمدی و چه بهصورت سهوی. یکی دیگر از مشکلات اساسی، باورهای نادرست و غیرکارشناسی برخی کشاورزان است. بسیاری از کشاورزان برای آمادهسازی زمین برای کشت دوم، اقدام به سوزاندن بقایای گیاهی در مزارع خود میکنند.
وی در ادامه گفت: این اقدام از نظر قانونی جرم محسوب میشود و از نظر علمی نیز رد شده است. اگرچه مراکز جهاد کشاورزی در استانها، شهرستانها و بخشها، آموزشهای لازم را در اختیار کشاورزان قرار دادهاند، اما همچنان در موارد متعددی، این رفتار ادامه دارد. در بسیاری از این موارد، آتش از کنترل کشاورزان خارج شده و به عرصههای مرتعی و جنگلی سرایت میکند. گاه از طریق گزارش مردمی و گاه از طریق تصاویر ماهوارهای و سامانههای پیشبینی و پایش حریق، ما از وقوع آتشسوزی مطلع میشویم. در این راستا، با استفاده از فناوری شرکتهای دانشبنیان، ما سامانههایی برای شناسایی و پیشبینی وقوع آتشسوزیها طراحی کردهایم که بهصورت آنی، اطلاعات مناطق بحرانی را در اختیار ما قرار میدهد و ما نیز بلافاصله این اطلاعات را به استانها منتقل میکنیم تا بتوانند منابع و تجهیزات خود را در مناطق پیشبینیشده متمرکز کنند.
وی بااشاره به اینکه اقدامات پیشگیرانه متعددی نیز در دستور کار قرار گرفته است، از جمله برگزاری رزمایشها و مانورهای مختلف، گفت: همچنین، در امسال برنامهای تحت عنوان «هر دهیاری، یک جنگلبان» در حال اجرا است. در این برنامه، دورههای آموزشی ویژهای برای دهیاران سراسر کشور برگزار میشود تا با تجهیز دهیاریها، از ظرفیت نزدیکترین افراد به مناطق بحرانی استفاده کنیم و بهموقع در برابر حریقها واکنش نشان دهیم.
وجود ۱۱پایگاه اطفای حریق
وی در پاسخ به این سوال که چرا پایگاههای اطفای حریق جنگلها آنطور که نیاز است وجود ندارد، گفت: در این زمینه نیز، پیشبینیهایی صورت گرفته است. تاکنون ۱۱پایگاه اطفای حریق از محل منابع ملی و استانی احداث و تجهیز شده و این پایگاهها بهعنوان محل استقرار بالگردها و تجهیزات امدادی در نظر گرفته شده است. همچنین ۲۱ پایگاه دیگر نیز در حال ساخت است که طراحی فنی آنها انجام شده و در مرحله تامین اعتبار قرار دارد. ۹ پایگاه دیگر هم پیشبینی کردیم. هدف آن است که این پایگاهها در سراسر کشور احداث و تجهیز شود.
وی در پاسخ به این انتقاد که کیفیت پایین تجهیزات و لباسهای نیروهای داوطلب مردمی باعث میشود که در هنگام عملیات در معرض خطرات جدی قرار بگیرند و گاه در محاصره آتش گرفتار شوند، گفت: فهرست تجهیزات موردنیاز برای عملیات اطفا، در قالب برنامهای مشخص، با همکاری سازمان برنامه و بودجه و سازمان مدیریت بحران کشور تهیه و خریداری میشود.
وی در پرسش تاکیدی صمت مبنی بر اینکه آیا کسانی که در همراهی با سازمان منابعطبیعی اقدام به اطفای حریق میکنند، از تجهیزات لازم برخوردار هستند، پاسخ مثبت داد.
پیرزادیان گفت: این تجهیزات، بهتناسب شرایط بحرانی هر منطقه، در سراسر کشور توزیع میشود. بهعنوان نمونه، کشور دارای 5 ناحیه رویشی است؛ زاگرس، هیرکانی، ارسباران، مناطق مرکزی ایران و ناحیه خلیج عمانی. کانون بحران اصلی کشور، زاگرس است که ۱۱استان را شامل میشود. پس از آن، جنگلهای شمال کشور در اولویت دوم قرار دارند.
جانشین یگان حفاظت سازمان منابعطبیعی و آبخیزداری کشور گفت: ما تجهیزات لازم را متناسب با اهمیت و سابقه وقوع آتشسوزیها در هر ناحیه، بهطورهدفمند توزیع میکنیم. امیدواریم با اجرای برنامههای جامع، آموزشهای مستمر، توسعه زیرساختها و مشارکت همهجانبه مردم، بتوانیم به سطحی از آمادگی برسیم که آتشسوزیها، کمترین خسارت ممکن را به منابعطبیعی کشور وارد کنند.
سخن پایانی
ضعف ساختاری، نبود آموزشهای تخصصی، کمبود تجهیزات، بیبرنامگی و بیتوجهی به مشارکت واقعی مردمی در مدیریت بحرانهای محیطزیستی؛ اینها انتقاداتی است از طرف برخی فعالان محیطزیست که عواقب جدی بهدنبال دارد. با این حال پاسخ یگان حفاظت، اشاره به آمار پایگاهها، مانورها و سامانهها و تاکید بر وجود برنامهریزی و آمادگی در سازمان منابعطبیعی برای اطفای حریق و تجهیزات این حوزه است. واقعیت میدانی اما جان باختن فعالان محیطزیستی با کمترین امکانات در دل آتش است.