قوانین تامین اجتماعی نیازمند اصلاح
آرمان خالقی-کارشناس و فعال حوزه صنعت
![]()
در موضوع تامین اجتماعی بیشتر از هر موضوعی، نارضایتی کارگران مطرح است. آنچه مجموعه کارفرمایی انتظار دارد و برای آن نیز حق بیمه بهعنوان سهم کارگر پرداخت میکند، این است که تامین اجتماعی، خدمات مناسبی در اختیار نیروهایی که بیمه کرده، قرار دهد که نتیجه آن بهطور مستقیم رضایت کارگر است و بهطور غیرمستقیم رونق تولید و رشد اقتصادی. یعنی کارگری که ازسوی کارفرما بیمه شده، خدمات درمانی مناسب، بهموقع، باکیفیت و نرخ مناسب دریافت کند یا به هر دلیل کارگری که دچار سانحه میشود، بتواند از خدمات پیشبینیشده ازسوی تامین اجتماعی که موردانتظار کارفرما است، بهراحتی استفاده کند. در کل انتظار داریم به ازای هزینهای که به تامین اجتماعی پرداخت میشود، خدمات ارائه شود؛ آن هم در سطح مناسب و باکیفیت. با این وجود، براساس بازخوردهایی که دریافت میکنیم، بخش زیادی از جامعه کارگری از خدمات درمانی و فرانشیزی که به آنها تعلق میگیرد، رضایت کافی ندارند.
در بخشی از روابط بین تولید و تامین اجتماعی میرسیم به جایی که کارفرمای یک واحد تولیدی به هر دلیلی نمیتواند حق بیمه یک ماه نیروهای خود را پرداخت کند. در این وضعیت برای ماه بعد تامین اجتماعی در صورتی لیست بیمه را از کارفرما قبول میکند که بیمه ماه قبل را پرداخت کرده باشد. تنها کسی که از این فرآیند آسیب میبیند، کارگر است که البته در ادامه سبب نارضایتی آنها نیز میشود. این موضوعی است که بارها مطرح شده و انتظار میرود سازمان تامین اجتماعی به بررسی اشکالات این رویه پرداخته و هر جا نقصی وجود دارد، آن را اصلاح کند. اینکه کارفرما به هر دلیلی مانند مشکلات اقتصادی، کمبود نقدینگی و... نتوانسته بیمه را پرداخت کند، کارگر مقصر نیست، اما کسی که در نهایت صدمه میبیند و از خدمات بیمهای که حق اوست محروم میشود، کارگر است.
در موضوع بیمه با توجه به آنچه طی سالها شاهد آن بودهایم، شکی نیست که برخی قوانین باید اصلاح شوند. ضعف در رسیدگی به امور مربوط به بیمهشدگان، تعارضات قانونی، بخشنامههای متعدد، عدماطلاعرسانی و... از مشکلاتی است که واحدهای تولیدی درباره تامین اجتماعی با آنها روبهرو هستند. تولیدکنندگان بعد از سالها که با مشکلات تکراری در این بخش مواجهند، انتظار دارند مشکلات قانونی در این زمینه برطرف و برخی از این قوانین اصلاح شود.
حق بیمه واحدهای تولیدی توسط کارفرمایان پرداخت میشود؛ بنابراین سرمایهگذار اصلی سازمان تامین اجتماعی کارفرمایان کشور هستند، با این حال در مدیریت و تصمیمگیریهای سازمان تامین اجتماعی هیچ نقشی ندارند. کارفرمایان با توجه به سهم ۲۳ درصدیشان در پرداخت حق بیمه، باید در تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای کلان سازمان تامین اجتماعی دخیل باشند. این یکی از موضوعات مهم است که سالهاست کارفرمایان مطالبه میکنند، اما به نتیجه نمیرسد.
یا بهعنوان نمونه، تعدادی از کرسیهای هیات امنای سازمان تامین اجتماعی باید به جامعه کارگری برسد، تعدادی به کارفرمایان و تعدادی هم به دولت، اما اینگونه نیست. شعار سهجانبهگرایی را در مدیریت تامین اجتماعی و روابط کار میدهیم، اما باید بدانیم که این مهم محقق نخواهد شد؛ مگر اینکه این موضوعات موردتوجه جدی قرار گیرند.
سازمان تامین اجتماعی، تشکیلاتی اجتماعی و برای عموم مردم است. باتوجه به اینکه تمام افراد جامعه بهنوعی با این سازمان در ارتباط هستند، بازخورد روانی رفتارها و عملکردهایی که دارد، بهطور مستقیم به کل جامعه بیمهشدگان، بازنشستگان و کارگران برمیگردد. باتوجه به این اهمیت و نقشی که سازمان تامین اجتماعی دارد باید درستتر و دقیقتر به مسائل آن رسیدگی و به صندوقهای بازنشستگی و داراییهای سازمان تامین اجتماعی توجه شود تا کارآمد و بهرهور باشد. خطر ورشکستگی که همیشه درباره تامین اجتماعی از آن صحبت شود و اینکه احتمال دارد بهدلیل تورم این اموال و داراییها در معرض خطر و کاهش ارزش باشند، باید بهطور جدی مورد تجزیهوتحلیل کارشناسی قرار بگیرد و تدبیری برای کمک به این سازمان بیندیشند.
سازمان تامین اجتماعی باید آیندهنگرانهتر مدیریت شود و نیازمند بهرهوری و کارآمدی بالا در مدیریت داراییهای خود است تا بتواند به تعهداتی که داده عمل کند و از عهده مسئولیتهایی که دارد بهخوبی برآید.