سال سرمایهگذاری برای تولید با شروع جنگ تجاری جهانی
امیرحسن کاکایی عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت
درباره چالشهای پیشروی صنعت کشور و بهویژه صنعت خودرو قبلا بارها توضیح داده و پیشبینی کردهام که متاسفانه اکثرا هم درست درآمده است. نه اینکه من خوب پیشبینی میکنم. پیشبینی وقایع پیشروی ما ایرانیان سالهاست مانند پیشبینی اتفاقات بدی است که برای یک قایق که در یک رودخانه وحشی با سرعت به سمت یک آبشار بزرگ پیش میرود، میافتد. اینکه بگوییم دائما به انواع مانع بر میخوریم کار سادهای است؛ مهم این است که بگوییم چگونه از موانع عبور کنیم و با کاری جمعی خود را به ساحل آرامش برسانیم. البته کشور ما رهبری فرزانه دارد که در کمال آرامش در حال دیدن وقایع پیشرو و هدایت این مجموعه عظیم بهنام کشور ایران است و با درایت و البته ارتباطی که ظاهرا با دنیای دیگر دارند، خیلی بهتر از کارشناسان و متخصصان وقایع را پیشبینی میکنند و انگار راه عبور از بحرانها را بهخوبی میدانند. یکی از کارهایی که ایشان هرسال انجام میدهند، دادن شعاری است که قطبنمای آن سال مسئولان است و آن شعار امسال ما را به سمت سرمایهگذاری تولید هدایت کرده است. اما مشکل اینجاست که مانند یک کشتی اقیانوسپیما دارای یک کاپیتان و سلسلهمراتب فرماندهی در کلیت کشور نیستیم. بلکه نظام حاکمیتی ما دارای تشتت نهادی است و هر نهادی با زیرمجموعههای خودش، ساز خودش را کوک میکند. به همین دلیل باوجود راهنماییهای بهموقع رهبر، همچنان به صخرهها بر میخوریم و تنشهای بزرگی را تحمل میکنیم. اما اخیرا یک اتفاقا دیگر هم در محیطمان افتاده است: شروع رسمی جنگ تجاری جهانی. کاری که آقای ترامپ اتفاقا در شروع سال خورشیدی جدید با اعلام جنگ تعرفهای انجام داد، اعلام رسمی جنگ جهانی تجاری بزرگی است که در ۵۰ سال گذشته بیسابقه بوده و میرود بنیانهای ۲۰۰ ساله اقتصاد و کسبوکار و تجارت جهانی را زیرورو کند. این جنگ البته بهطور پراکنده از سال ۲۰۱۸ شروع شد و نشانههای اولیه آن را حتی میتوان در تنشهای بزرگ آن در ۲۰۰۸ مشاهده کرد. اما رخدادهای فناوری، جمعیتشناختی، ساختاری، اقتصادی و علمی و البته همزمانی چند اتفاق سیاسی، شروع گسترده جنگ را به این مقطع رساند. شاید مانند گذشته به تحلیلهای من ایراد بگیرید و ادعا کنید که قبلا هم جنگ داشتهایم. اما من میخواهم به شما خواننده عزیز بگویم که این جنگ بیسابقه است و میتواند ما را به زمان بین دو جنگ جهانی بازگرداند. اتحادیه اروپا در حال فروپاشی است، روسیه در حال آماده شدن برای یک جنگ فیزیکی جهانی است، چین در حال بازگشت به دیکتاتوری کامل است و از آن بدتر، بنیانهای دموکراسی امریکایی در حال لرزش و فروریزی. هژمونی امریکایی هم از بین رفته است و جایگزینی وجود ندارد و دنیا پر شده از مدعی و دیگر کسی به حرف دیگری گوش نمیدهد و همزمان درجه حرارت روابط در دنیا بالا رفته است. سازمانهای بینالمللی ازجمله سازمان ملل هم که مدتهاست عملا بیخاصیت شدهاند. حال کافی است ک یک کبریت به این بشکه پر از باروت داغ بزنیم. انفجار حتمی است. خدا را شکر، فعلا رهبران ابرقدرتهای دنیا، آنقدر احمق نشدهاند که جنگ تجاری را تبدیل به جنگ فیزیکی جهانی کنند؛ که اگر چنین کنند، قطعا مانند فیلمهای آخرالزمانی، دنیا به سمت نابودی بشریت میرود. اما در این جنگ تجاری که هنوز تحلیلگران ماندهاند چه اتفاقی در حال وقوع است، رهبر ما راهبرد اقتصادی خود را با این شعار اعلام میکند و به مسئولان و مردم میگوید که راهبرد همگرایی و تمرکز همهجانبه روی سرمایهگذاری برای تولید است. بدیهی است که سرمایهگذاری برای تولید با سرمایهگذاری برای دلالی و سفتهبازی و پرکردن جیبهای یک عده خاص فرق میکند. چنین سرمایهگذاریهای باعث رشد واقعی ثروت کل جامعه و باز توزیع درست آن میشود و جامعه را تقویت میکند. البته میدانیم که ما ایرانیان ازنظر دانشی و انگیزهای در سطح بالایی هستیم. اما چرا این دانش به منصه ظهور نمیرسد و باعث افزایش رفاه کل مردم نمیشود؟ چرا بااینکه ما مثلا از نظر دسترسی به فناوری تولید برق و گاز برای خودمان میان غولهای جهانی حرفهایی برای گفتن داریم، با این کمبود برق و گاز مواجه هستیم؟ چرا با اینکه در موشکسازی و فناوری هستهای در میان کشورهای برتر جهان هستیم، اما درباره خودروسازی با اینهمه چالش روبهرو هستیم؟ بدون استدلالهایی که در این سالها در نوشتارهای خودم کردهام، خلاصه میکنم. ما حداقل سه چیز کم داریم: نبود یک راهبرد توسعهای روشن، سرمایه، اکوسیستم مناسب برای انجام کارهای اقتصادی بزرگ مولد. البته قطعا میتوانیم چهارمین عامل را نبود تعامل درست جهانی و تحریمها بدانیم که قطعا مهمترین عامل است. اما اگر آن را بهعنوان شرایط محیطی بپذیریم (مانند تغییر شرایط آب و هوایی دنیا که دست ما نیست)، قطعا باید روی توانمندی خودمان کارکنیم و این سه عامل پایه، باید جدی گرفته شود که هماکنون به تشخیص حضرت آقا، کلیدیترین عامل سرمایهگذاری است که اتفاقا به آن دو عامل دیگر بهشدت وابسته است. سرمایه بدون وجود یک راهبرد توسعهای روشن در یک زیستبوم نامناسب دوام نمیآورد؛ یا فرار میکند یا در آن محیط بهسرعت مستهلک میشود. همین صنعت خودرو نمونه بسیار واضحی از این آشفتگی است و نتایج آن را کاملا و دائما مشاهده میکنیم. نمیتوانم در این نوشتار کوتاه به جزئیات بیشتری ورود کنم. قطعا امسال بااینهمه موانع که وکلای مجلس و مسئولان برای صنعت درست کردهاند و میکنند، با اینهمه مشکلاتی که از گذشته مانده است و با این تورم و بیبرنامگی اقتصادی، سرمایه و سرمایهدار اگر هم این وسط بماند دو حالت دارد: یا مانده که باقیمانده ثروت ملی را بردارد و ببرد یا کارآفرین وطندوست است که مانده و تاآخریننفس میجنگد، بلکه کشورش را از این اوضاع بد اقتصادی بیرون بکشد. حضرت آقا بهطور دقیق و موجز توجه ما و مسئولان را به این موضوع جلب کردهاند و کلمه تولید را برای تعیین مسیر مناسب سرمایهگذاری و سیاستگذاریهای مربوطه تعیین فرمودهاند. اما افسوس که تجربه نشان داده مسئولان عمدتا شعارزده هستند و درگیر روزمره و ظواهر. بماند که متاسفانه در چند سال اخیر وکلای مجلس هم با قانونگذاریها و ارائه مطالبات از مسیرهای غلط، چنان بستری را برای تولید فراهم کردهاند، که همه کارآفرینان یا در حال فرار هستند، یا از فرط خستگی درگیریهای روزمره، سردرگم.