نقش آمار در تصمیمگیریهای تجاری
بابک اسماعیلیان فعال در صنعت تحقیقات بازار
یکی از مهمترین کاربردهای آمار در تجارت، تحقیقات بازار است. شرکتها از تجزیه و تحلیل آماری برای جمعآوری و تفسیر دادهها درباره رفتار مصرفکننده، روندهای بازار و فعالیتهای رقابتی استفاده میکنند تا تصمیمات استراتژیک در زمینه توسعه محصول، بازاریابی و فروش اتخاذ کنند.
تحقیقات آماری در کسبوکار، مدیران را قادر میسازد تا عملکرد گذشته را تجزیه و تحلیل، شیوههای تجاری آینده را پیشبینی و سازمانها را بهطورموثرتری رهبری کنند. آمار میتواند بازارها را توصیف، تبلیغات را هدفمند و قیمتها را تعیین کند،همچنین به تغییرات تقاضای مصرفکنندگان پاسخ دهد. برای ما بهعنوان آژانسهای تحقیقات بازار خیلی اتفاق میافتد که از خود بپرسیم برای آنکه یک فرد را بتوانیم بهعنوان کارشناس ارشد تحقیقات بازاریابی پرورش دهیم، بهتر است چه دانش پایهای داشته باشد. بهعبارتسادهتر چه رشتههای تحصیلی برای این شغل مناسبتر است. در حال حاضر فارغالتحصیلان رشتههای آمار، مهندسی صنایع، مدیریت، علوم اجتماعی و... در این صنعت فعال هستند، اما نکته کلیدی آن است که همه این افراد باید با مفاهیم پایه آمار کاربردی آشنا باشند. فرض کنید فردی میخواهد در قالب یک روش تحقیق مدون پرسشنامهای را طراحی کند. قابلیت اطمینان به پرسشنامه را معمولا با پایایی و روایی میسنجیم. بهطورمعمول سوالاتی که با یکدیگر همبستگی بالایی دارند را در صورتی که ابزار تحقیق، محدودیت تعداد سوالات داشته باشد، میتوان حذف کرد. پس در نخستین گام، محقق باید مفهوم همبستگی را بهخوبی درک کرده باشد. دومین شاخص برای تعیین پایایی پرسشنامه آلفا کرونباخ است. بهطبع تا زمانی که بهطوردقیق ندانیم شیوه محاسبه آن چگونه است و مفهوم سازگاری درونی را ندانیم، تنها به اعداد بهدستآمده باید استناد کنیم. در شناخت محاسبه آلفا کرونباخ با مفاهیمی همچون کواریانس و واریانس، سر و کار خواهیم داشت، بنابراین پژوهشگران باید این مفاهیم را نیز شناخته باشند.
در بعدی دیگر در روش تحقیق با روشهای نمونهگیری سر و کار داریم. معمولا روشهای نمونهگیری شامل خطا (e)، سطح اطمینان (CL)، ضریب تغییرات (CV) و حجم جامعه (N) میشود. هر یک از مفاهیم را در صورتی که بهصورت عمیق درک نکرده باشیم، میتواند منجر به یکی از دو حالت ذیل شود یا تعداد نمونه انتخابی، پوششدهنده جامعه تحقیق نخواهد بود یا منابع را اتلاف خواهیم کرد.
دوباره بیایید فرض کنیم که داده معتبری داریم و ما بهعنوان محقق میخواهیم آن را تحلیل کنیم. در ابتدا باید بدانیم تابع توزیع دادههای ما چیست؟ چرا؟ چون تمام روشهای آماری تحلیل به دو دسته پارامتریک و غیرپارامتریک تقسیم میشوند. اگر در ابتدای امر با تست نرمالیتی ساده به این جمعبندی برسیم که جامعه ما نرمال است، یک دسته از تستها را انتخاب میکنیم و اگر نرمال نباشد بهسراغ دسته دیگری از دادهها میرویم. در دادههای نرمال تستهایی مانند T Test برای بررسی رابطه بین دو گروه یا آنالیز واریانس باید با درک صددرصدی کاربری این آزمونها استفاده شود. یکی دیگر از نقصانهای پررنگ استفاده از روشهای آماری در تحقیقات بازار ایران در بهرهگیری از شاخصهای تمرکز است. ما 3 شاخص اندازهگیری تمرکز داریم: میانگین، میانه و مد. اما بهطرز عجیبی ما همیشه از میانگین استفاده میکنیم. چرا؟ چون در دانشگاه و کارورزی به کاربری میانه و مد معمولا پرداخته نمیشود. این موضوع درباره واریانس و انحراف معیار هم بسیار صادق است. شاخصهای پراکندگی که فوقالعاده اطلاعات مهمی به ما میدهند، اما کمتر از آن بهره میبریم.
بیایید در قالب یک مثال این موضوع را بررسی کنیم. یک سوال سنجش رضایت مشتری از شاخص برخورد در دو شعبه یک برند لوازمآرایشی که هر دو امتیاز ۷۳ را به ما نشان میدهند، داریم. در نگاه اول این دو شعبه از لحاظ برخورد با مشتری یکسان تلقی میشوند. اما فرض کنید انحراف معیار شعبه یک، برابر با ۵ و شعبه دو، برابر ۱۰ باشد. حال تحلیل ما چیست؟ شعبه دو بهطرز معناداری تعداد مشتریان ناراضی بیشتری نسبت به شعبه یک دارد و از سمت مقابل، افراد فوقالعاده راضی بیشتری هم دارد. بهتعبیری بهصورت همگن با مخاطبان برخورد نمیکند. بخشی از جامعه را خیلی راضی و بخش دیگر را کاملا ناراضی میکند.
آمار، مادر علوم موردنیاز برای تحقیقات بازاریابی است. بهطورقطع تنها دانش موردنیاز نیست؛ اما شرط لازم هر کارشناس ارشد تحقیقات بازار این است که اصول پایه آمار را بهطورعمیق درک کرده باشد. روز آمار و برنامهریزی متقارن با یکم آبان، زمانی است که یکبار دیگر باید همگی به اهمیت آمار بهعنوان علم پایه تحقیقات بازار توجه ویژه داشته باشیم.