فرصت اندکی باقیمانده است!
سیدمحمد بحرینیان-پژوهشگر حوزه صنعت
مشکلات، اقتصاد ما را در بخشهای کوچک و بزرگ درگیر کرده و راه رشد و توسعه اقتصادی را بسته است. طبق دادههای آماری وزارت صمت تا پایان سال ۱۴۰۰، مجوز پروانه بهرهبرداری دهها و صدها فرد حقیقی و حقوقی برای تولید محصولات مشابه مثلا برای ۱۱۰۰ کارخانه فرش ماشینی داده شده و اسمش را هم کارآفرینی گذاشتهاند. واقعیت این است که بهدلیل عدمدرک الزام حیاتی اقتصاد مقیاس در کشورهای توسعهنیافته بهمنظور رقابت در بازارهای بینالمللی، با ایجاد رقابت مخرب از طریق کوتولهپروری، منابع حیاتی کشور و فرصت طلایی توسعه را تقریبا از دست دادهایم و فرصت اندکی برای ما باقیمانده است! به عنوان مثال در پایان سال ۱۴۰۰ براساس دادههای رسمی وزارت صمت، در ایران حدود ۱۱۰۰ کارخانه برای تولید فرش ماشینی وجود داشته و حداقل ۱۱۰۰ خط ماشینآلات – قطعا تعداد ماشینآلات بیشتر است و حداقل را یک خط رأی هر مجوز را در نظر گرفتم- هم از کشورهای گوناگون مانند بلژیک، آلمان و چین وارد میشود و اسم آن را کارآفرینی میگذاریم، این کارخانهها احتمالا حتی پیگمنت رنگ و نخ خود را هم طبق تجربه تاریخی مشابه زمان رضاشاه، وارد میکنند!
مثال دیگری میزنم. ۶۳ شخص حقیقی یا حقوقی دارای پروانه بهرهبرداری در زمینه به اصطلاح تولید آسانسور و پلهبرقی داریم و ۴۲ مجوز هم در دست اجراست؛ در حالیکه در آلمان فقط ۲ تولیدکننده، در سوئیس یک تولیدکننده و در کشورهای دیگر نیز همین گونهاند. از سویی مشاهده میکنیم که به بیش از ۲۶۰۰ شخص حقیقی و حقوقی برای طراحی و مونتاژ آسانسور مجوز داده شده! واقعاً چه کردهایم؟ آیا تصور میکنند با این رویهها و مجوز دادنها، اقتصاد کشور با رشد مواجه خواهد شد یا به فناوری و به افزایش اشتغال میرسیم یا به رقابت در نرخ دست خواهیم یافت!
در نمونهای دیگر، طبق همان دادهها، ۱۷ شرکت در کشور دارای پروانه بهرهبرداری تولید تایر خودرو هستند و برای ۲۸ شرکت هم مجوز در دست اجرا صادر شده است. مجموعه این شرکتها در بازه زمانی ۱۳۹۷ تا ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ بیش از ۶۱۹ میلیون دلار و آمار عجیب ۳ صفحهای منتشرشده بانک مرکزی در ۳۱ اردیبهشت برای تخصیص ارز به گروههای کالایی، نشان میدهد تولیدکنندگان تایر در ایران در سال ۱۴۰۲ هم معادل ۵۶۰ میلیون دلار ارز ترجیحی و نیمایی گرفتهاند. این در حالی است که ژاپن ۴، ایتالیا یک، آلمان ۴، کرهجنوبی ۳، امریکا ۶ و چین ۷ تولیدکننده تایر دارد! با این وضعیت، تحقیق و توسعهای و بهدنبال آن فناوری و نوآوری برای کشور بیرون نمیآید و چشمانداز روشنی وجود ندارد و هر روز در روزنامهها گزارش وضعیت گرفتاری مردم برای تهیه تایر خودرو را نیز شاهدیم.
ما در بسیاری از زمینهها حتی کولر گازی، موتورسیکلت و دهها مثال محصولی و حتی خدماتی (مثلا تعداد شرکتهای هواپیمایی ایجادشده!! ) و کشاورزی (تعداد مجوزهای کارخانه تولید شیر یا مرغداری گوشتی و...) نیز این وضعیت فاجعهبار را میبینیم و چندین میلیارد دلار ارز طبق معمول بسیاری از دولتهای گذشته برای این کالاها از کشور خارجشده و ماحصل آن برای در اختیار داشتن فناوری تقریبا هیچ بوده است! آمار عجیب منتشره بانک مرکزی نشان میدهد سال ۱۴۰۲، بیش از ۸ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار ارز برای قطعات CKD، لوازم یدکی خودرو، خودرو کامل، کشندههای تجاری و امثالهم ارز پرداخت شده است. میتوان دلیل سینهچاک بودن برای فعالیتهای مربوط به واردات خودرو را درک کرد! اما آیا میتوانیم این مسیر را ادامه دهیم؟ آیا منجر بهدست یافتن به توان خودروسازی خواهد شد؟ در حقیقت، مسلم است که به کیفیت و توان فناوری بالا دست نخواهد یافت و همچنان باید پول نفت خود را به اجانب دهیم.
با توجه به شواهد مسلم تاریخی موردتایید اندیشمندان جهان، ایران بدون تردید از معماران موثر ایجاد تمدن جهان بوده است. همچنین به تایید سیاستمداران دولتهای استعمارگر، از جمله لرد کرزن، ایران یکی از کانونهای تسلط به جهان بوده و هست. در حالحاضر موقعیت موثر و ژئوپلتیک، ژئوکالچر و نیز منابع طبیعی و شرایط جغرافیایی کشور، هنوز بدون اغراق میتواند کانون مهم جهانی باشد. اما ذات این گوهر عظیم و بینظیر بهویژه در یک سده گذشته، توسط ادارهکنندگان کشور عمیقا و بهدرستی درک نشده است. از اینرو قاطعانه ایمان دارم که همچنان با وجود ذخیره دانایی موجود در کشور و نیز با در اختیار داشتن جوانان کمنظیر شاخص در علم، چه داخل و چه خارج کشور، ایران هنوز امید و فرصت فائق آمدن بر این مشکلات و توسعهنیافتگیها را دارد و قادر است طی یک دهه در بین کشورهای قدرتمند و بازیگر جهان قرار گیرد.
بااینحال به نظر میرسد این دموکراسی ظاهری در غیاب صنعتی نشدن کشور و به قول ابنخلدون خردمند نشدن، نمیتواند رهگشای ما باشد. برای قدرت یافتن باید اقتصاد قوی داشت و برای در اختیار گرفتن این عامل حیاتی، این مسیر طی شده در یک سده گذشته دیگر جواب نمیدهد.
برای رهایی کشور از مشکلات و خطرات ناشی از اقتصاد بهشدت ضعیفشده که گرگهای خارجی برای آن دهان باز کرده و توان دفاعی ایجادشده ارزشمند فعلی ما، در غیاب قدرت اقتصادی قابل اتکاء، تا مرحلهای میتواند از ما محافظت کرده و بازدارنده باشد.
لذا باید مسیر بهطور کل متفاوت دیگری را در پیش گرفت و این برای ایران حیاتی است! باید ساختاری فراقوهای متشکل از نخبگان کشور با در نظر گرفتن شاخصهای محکم برای انتخاب نخبگان جهت رفع مشکلات کشور ایجاد شود. ما راهی جزء توسعه برای بقاء و ماندگاری کشور عزیز و بزرگمان نداریم و برای آن هم نمیتوانیم با وعظ و کلیگویی گامی برداریم. باید راه دقیقی مبتنی بر علم، عقل سلیم و درس گرفتن از تجارب موفق ملل دیگر را ترسیم کرد تا نتیجه مطلوبی دریافت کنیم و این مهم از ساختار موجود برنمیآید!