-

چرا از عقب‌ماندگی به توسعه‌یافتگی نرسیده‌ایم

سیدمحمد بحرینیان-پژوهشگر حوزه اقتصاد

ما امروز با نمایش‌ها و گویش‌هایی روبه‌رو هستیم که بدون هیچ محتوای علمی، توسط برخی افراد درباره سیاست‌های کلان کشور صورت می‌گیرد. متأسفانه این افراد در مقابل رؤسای‌جمهور و دیگر مقامات به‌گونه‌ای عجیب صحبت می‌کنند. محتوای سخنان نمایشی آنها این است که برای مثال فلان محصول صنعتی یا کشاورزی، خدمات گردشگری یا لجستیک، بخش‌های "پیشران" توسعه کشور هستند، درحالی که اصلا وارد جزئیات و داده‌های معتبر این بخش‌ها نمی‌شوند که سهم این بخش‌ها از ارزش‌افزوده و صادرات جهانی به چه میزان است؟ و اینکه آیا ارزش‌افزوده‌ای که این بخش‌ها تولید می‌کنند از کیفیتی برخوردار است که به آن پیشران اطلاق کرده‌اند؟!

با این ادعاهایی که بعضی افراد برای پیشران بودن برخی بخش‌ها اعلام می‌کنند، بیم آن دارم که این کار برای مقاصد خاصی انجام شود یا نفع ذی‌نفعان خاص در آنها مدنظر باشد. حتی تولیدی که ما از آن نام می‌بریم و در بوق و کرنا می‌کنیم، به‌دلیل نابلدی و ناتوانی در تعریف علمی، نظری و کاربردی، براساس شاخص‌های درستی تعریف نشده و اکنون مفهوم تولید را هم به ابتذال کشیده‌ایم، ازاین‌رو به نظر می‌رسد درک و فهم کاملی از مفهومی به‌نام «پیشران» در بین تصمیم‌گیران کشور وجود ندارد و عده‌ای از این وضعیت سوءاستفاده کرده و با بزک کردن کلمات و واژه‌های اغواگرایانه در پی تحقق مقاصد نامشخص خود هستند.

به‌دلیل چند سده عقب افتادن از علوم و فنون دنیا، آمار واردات و صادرات ما از بیش از یکصد سال پیش تاکنون، ابتذال در تصمیم‌گیری در بسیاری از دولت‌ها و نهایت بی‌برنامگی را نشان می‌دهد. صنایع فولادی و پتروشیمی‌ها را به‌عنوان پیشران اقتصاد در نظر می‌گیرند، اما وقتی حقایق را می‌بینیم، چیز دیگری روشن می‌شود. به گمانم متأسفانه برای مسئولان ارشد کشور، آمار و حقایق به‌درستی تشریح نمی‌شود و درواقع کسی نیست که به آنها تمام حقیقت را بگوید، چراکه مسئولان و تصمیم‌گیران رده‌های بعدی در کشور همواره به‌صورت یک‌طرفه (مونولوگ) صحبت می‌کنند و ما شاهد استفاده از دانش نخبگان و متخصصان واقعی در تصمیم‌گیری‌ها نیستیم و میان آنها بحثی صورت نمی‌گیرد تا روشن شود طرحی که درباره آن با شور و هیجان و نمایشی سخن می‌گویند نه‌تنها پیشران نیست، بلکه پَسران است!

بخش‌های مختلف اقتصاد ایران در وضعیت غیرقابل‌دفاعی هستند و ایران نقش بااهمیت و قابل‌توجهی را در تجارت جهانی ایفا نمی‌کند. آمارهای سازمان تجارت جهانی از سال ۱۹۴۸ میلادی (۱۳۲۷ خورشیدی) برای واردات و صادرات کشورها در دسترس هستند، با این توضیح که تا سال ۱۹۸۰ میلادی (۱۳۵۹ خورشیدی) فقط آمار صادرات و واردات کالایی موجود است، اما از سال ۱۹۸۰ میلادی (۱۳۵۹ خورشیدی) به بعد، هم آمارهای کالایی و هم خدماتی در دسترس قرار دارند. با محاسبه میزان تجارت (صادرات + واردات) کالا و خدمات ایران از تجارت (صادرات + واردات) کالا و خدمات جهانی مشاهده می‌شود که سال ۲۰۲۲ میلادی (۱۴۰۱ خورشیدی)، سهم ایران از تجارت جهانی خجالت‌آور و فقط ۲۳/۰ درصد است. جداول مبتنی بر داده‌های تجارت جهانی نشان می‌دهد که در بازه ۷۴ ساله ۲۰۲۲-۱۹۴۸ حجم تجارت جهانی از حدود ۱۲۰ میلیارد دلار به بیش از ۵۰ هزار میلیارد دلار رسیده است.

کشوری مانند چین با به‌کارگرفتن علم، عقلانیت، تدبیر و برنامه برای جبران عقب‌ماندگی‌ها توانسته با برنامه‌ریزی دقیق و درست، سهم تجارت خود را از سهم تجارت امریکا در جهان بیشتر کند. با این واقعیت‌هایی که در پیش چشم ما وجود دارد، باید از بسیاری از تصمیم‌گیران دخیل در رقم زدن چنین وضعیتی برای ایران پرسید که چگونه چین و برخی از کشورهای دیگر توانسته‌اند از عقب‌ماندگی به توسعه‌یافتگی تغییر وضعیت داده و از کشوری بازی شونده به کشوری بازیگر تغییر وضعیت دهند، ولی ما نتوانسته‌ایم؟!

همچنین داده‌های ۴۲ ساله صادرات کالایی در جهان نشان می‌دهد سهم صادرات کالایی در جهان چندبرابر سهم صادرات خدمات است و به‌طور میانگین، ۸۰ درصد صادرات جهانی را صادرات کالایی و ۲۰ درصد باقیمانده را صادرات خدماتی تشکیل می‌دهد و متأسفانه ما در کشور شاهد ادعاهای بی‌پایه و اساس، گویش‌ها و نمایش‌های دروغین و بزک واژه‌ها و اغواگری‌های سطحی برای اثبات موارد غیرواقعی هستیم.

در طول یک سده گذشته، به‌جز برخی از دوره‌های محدود، نگاه دولت‌ها و مجالس، نه معطوف به برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری در بخش‌های اساسی و مهم صنعت، بلکه به واردات از خارج برای حل مشکلات بوده و این برخلاف سیاستی است که کشورهای اکنون رهاشده از فقر که توسعه‌یافته‌اند، همچون کره‌جنوبی، تایوان و چین در پیش گرفتند.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*