نقش پررنگ معادن در تحول صنعت
معدن، نقطه آغازین تولید صنعتی است و از همینرو، منابع معدنی اصلیترین و ابتداییترین مواد موردنیاز برای آغاز هرگونه فعالیت صنعتی بهشمار میروند. همین تعریف ساده، بهروشنی نشاندهنده جایگاه حیاتی و اهمیت راهبردی معدن بهعنوان پیشران اصلی هر نوع فعالیتی در راستای خلق ثروت و کسب قدرت در جهان است. گزارش پیشرو با تشریح وضعیت فعالیتهای معدنی، تاثیر آن بر زنجیرههای ارزش جهانی و مهمتر از همه، امنیت غذایی و تولید محصولات خوراکی و آثاری که همه این مسائل بر تحولات ژئوپلتیک روز جهان خواهند داشت، بهدنبال ارائه تصویری شفافتر، از اهمیت روند فعالیتهای معدنی و آثار آن بر تحولات بخش صنعت است.
مواد خام حیاتی و تولید صنعتی
صنعت، در پی احیا و تقویت نقشی است که میتواند با «نوآوری» و «بسیج منابع موردنیاز برای رشد پایدار»، در اقتصاد جهانی ایفا کند. صنعت معدن جهان در سال ۲۰۲۳ با چالشی جدی مواجه شد که در عینحال که اتفاقی بیسابقه بهنظر میرسید، اما آشنا بود. عملکرد مالی ۴۰ شرکت برتر معدنی جهان، بهدلیل کاهش نرخ کالاها و افزایش هزینهها تحتفشار قرارگرفت. باوجود افزایش تولید عناصر معدنی حیاتی، درآمدها بیش از ۷درصد و سود نیز کاهش یافت. سال ۲۰۲۴ اما تداوم این روند را پیشبینی میکند و این برای نخستینبار از سال ۲۰۱۶ است که درآمدهای این حوزه برای دومین سال پیاپی کاهش مییابد. ترکیبی از مشکلات تکرارشونده و ساختاری، معدنکاران پیشرو را وادار میکند تا برای تحقق رشد و تحول، دست به سرمایهگذاری بزنند، حتی در شرایطی که درآمدها و حاشیه سود آنها تحتفشار قرار میگیرد. از سوی دیگر، بسیاری از کشورها برای تحقق جاهطلبیهای ژئوپلتیک خود بهشدت به تامین مطمئن مواد خام حیاتی و کالاهای تولیدی وابسته هستند. باتوجه به این واقعیت که برخی کشورها، بهویژه چین، سهم بازار بزرگی را در این بخشها در دست دارند، کشورهای زیادی تمایل دارند تا در زنجیره تامین مواد معدنی، اطمینان موردنیاز خود را حاصل کنند. همچنین بخشهای انرژی، حملونقل، فناوریهای دیجیتال و بهطورخاص، توربینهای بادی، انرژی خورشیدی فتوولتائیک، زمینگرمایی، زیرساختهای شبکه انرژی، جذب و ذخیرهکربن، وسایل نقلیه الکتریکی و نیمهرساناها، نهتنها از نظر فناوری، بلکه از نظر اجزا و مواد اولیه نیز بهشدت به چین وابسته هستند. در کشورهای توسعهیافته و بهویژه کشورهای غربی، صنایعمعدنی غالبا بهطورمستقل از دولتها منابع حیاتی موردنیاز خود را تامین میکنند، در حالی که چین راهبرد بلندمدتی را دنبال میکند که عمیقا دولت را در استخراج صنعتی و تولید مواد خام درگیر کرده است. علاوه بر این، چین در حالحاضر ـ و در یک دههگذشته ـ از طیف وسیعی از راهبردها بهمنظور توسعه زنجیرههای تامین داخلی، دسترسی ایمن به منابع راهبردی خارج از کشور و همچنین تقویت تسلط خود بر زنجیرههای ارزش کامل استفاده میکند. یکی از پرسشهای اساسی برای برخی کشورهای وابستهتر این است که برای تامین مواد و فناوریهای حیاتی خود، چه کاری میتوانند انجام دهند؟ نخستین و شاید مهمترین پاسخ این است که این کشورها باید توسعه یک راهبرد ملی بلندمدت را در اولویت قرار دهند؛ راهبردی که بازتابدهنده نیازهای بازیگران صنعتی در تامین امنیت زنجیره تامین آنها باشد. توصیههای دیگر در این زمینه نیز میتواند شامل «پشتیبانی از اتحادهای صنعتی»، «برنامهریزی چندجانبه و چندسطحی» و «انسجام سیاستها» باشد. این گزارش تلاش دارد با بررسی وضعیت بخش معدن در اقتصاد جهانی و تحلیل روندهای پیشرو، تصویری روشن از اهمیت برخی عناصری که در سالهای اخیر، بیشتر موردتوجه قرار گرفتهاند و تاثیر آنها بر اقتصاد جهانی و تولید صنعتی ارائه دهد.
وقتی چرخه میچرخد
در سالهای اخیر، بخش صنعت با فشار برای سرمایهگذاری در ظرفیتهای معدنی و تولید کافی برای پاسخگویی به رشد تقاضای فعلی و موردانتظار برای فلزات حامی «گذار به انرژیهای پاک» مواجه شده است، اما بازارها همیشه کاملا کارآمد عمل نمیکنند. در سال ۲۰۲۳، قیمتهای لیتیوم، مس، نیکل و کبالت بهشدت کاهش یافت، زیرا در پاسخ به یک تقاضای موقتی، عرضه بزرگی آغاز شد، در حالی که رشد تقاضا ادامه نیافت و تنها یک تکانه موقتی بود. در همان زمان، نرخ اورانیوم اما با ایجاد تقاضای ناشی از رشد صنعت هستهای (پس از تقریبا یک دهه سرمایهگذاری صفر در سمت عرضه) افزایش یافت. نرخ لحظهای اورانیوم از کمتر از ۵۰ دلار در هر پوند در سال ۲۰۲۲ به بیش از ۱۰۰ دلار در هر پوند در اوایل سال ۲۰۲۴ رسید. اگرچه نرخ کالاها بسیار بالاتر از قیمتهای پیش از همهگیری کرونا باقی ماند، اما تعدیلهای تورمی نشان میدهد که تنها زغالسنگ و طلا بهطورقابلتوجهی از سطح ۲۰۱۹ بهصورت واقعی فراتر رفتهاند. کاهش نرخ زغالسنگ، لیتیوم، مس و فلزات گروه پلاتین (PGMs) نیز منجر به سقوط جایگاه ۶ شرکت از ۴۰ شرکت برتر جهان شد، در حالی که افزایش نرخ طلا و اورانیوم باعث شد ۶ شرکت جایگزین، به این ردهبندی وارد شوند.
فراتر از مسئله «گذار انرژی» که میتواند بهطورهمزمان ادامه یابد روندهای ساختاری قدرتمند همچنان به تقویت تقاضای شدید بلندمدت برای کالاها ادامه میدهد.
روند پرشتاب شهرنشینی و نیازهای مستمر توسعه زیرساختی در هند و سایر بخشهای آسیا و جهان در حال توسعه تقاضا برای مصرف سنگآهن، مس و سایر کالاها را ادامه خواهد داد. با افزایش سطح درآمد سرانه، تقاضای مصرفکننده نیز احتمالا همین روند را دنبال خواهد کرد. یکی از عرصههای کلیدی برای رشد ساختاری را میتوان در تولید مواد غذایی مشاهده کرد که در آن، معدن نقش مهمی ایفا میکند، اما اغلب نادیده گرفته میشود. نحوه تامین غذا برای ساکنان کره زمین، یکی از چالشهای اساسی جوامع است. طبق گزارش سازمان ملل، از ۸ میلیارد نفر جمعیت جهان، حداقل ۷۰۰ میلیون نفر به غذای کافی دسترسی ندارند. همچنین براساس گزارش «مجمع جهانی اقتصاد»، ۱۶ کشور سطح گرسنگی بسیار بالایی دارند.
برای تضمین آیندهای خوب، تولید محصولات کشاورزی باید در ۲ دهه آینده بیش از ۵۵ درصد رشد کند. در همین زمینه، معادن نقش بسیار مهمی در امنیت غذایی جهانی و در کاهش تاثیر تولیدات کشاورزی بر محیطزیست ایفا میکنند، زیرا ارتباط مستقیمی با تامین مواد اولیه لازم برای طیف وسیعی از نهادهها و مواد مصرفی موردنیاز در کشاورزی دارند؛ در واقع بهبود عملکرد در حوزه کشاورزی، موجب کاهش نیاز به زمینهای بیشتر و در نتیجه کاهش جنگلزدایی میشود؛ مسئلهای که در حالحاضر مسئول ۲۰ درصد از کل انتشار گازهای گلخانهای در جهان است.
هوشمصنوعی و استخراج مواد معدنی
سیستمهای هوشمصنوعی به چند روش حیاتی به مواد معدنی و فلزات وابسته هستند. تراشههای نیمهرسانا از سیلیکون ساخته شدهاند و همچنین حاوی فلزاتی مانند مس، طلا، قلع، نیکل، پالادیوم و نقره هستند. دستگاههای ذخیرهسازی به فلزاتی مانند پلاتین، پالادیوم و طلا برای خواص مغناطیسی و رسانایی خود متکیاند. تاسیسات مرکز داده (دیتاسنتر) از مقادیر زیادی فلز در ساخت خود استفاده میکنند. مشخصا و بر همین اساس، تقاضا برای استفاده بیشتر از هوشمصنوعی به افزایش نیاز به این فلزات نیز کمک میکند. در عین حال، ادغام هوشمصنوعی در «شهرکاوی» یا «استفاده از ظرفیت شهرها بهعنوان کانونهای معدنی» (یعنی بازیافت) به صنعت اجازه میدهد تا بازدهی بالاتر، نرخ بازیابی مواد بهتر، کاهش هزینهها و اثرات زیستمحیطی کمتری را محقق کند. کاربردهای فعلی هوشمصنوعی در صنایعمعدنی عبارتند از:
۱- فناوریهای مرتبسازی یا سورتینگ پیشرفته: با استفاده از حسگرها، یادگیری ماشین و «بینایی کامپیوتری»، سیستمهای مبتنی بر هوشمصنوعی میتوانند انواع گوناگون فلزات را با دقت و کارآیی بیشتری نسبت به روشهای سنتی شناسایی و جداسازی کنند.
۲- بهینهسازی زنجیره تامین: هوشمصنوعی به بهینهسازی لجستیک و زنجیره تامین بازیافت فلزات کمک میکند و اطمینان میدهد که مواد بهکارآمدترین روش، جمعآوری، پردازش و تحویل تولیدکنندگان میشوند. همچنین میتوان از هوشمصنوعی برای تشخیص بهتر نشانههای اولیه در کمبود مواد و پیشبینی کمبود بر اساس الگوهای دادههای پیشین استفاده کرد.
۳- کنترل کیفیت: الگوریتمهای هوشمصنوعی میتوانند کیفیت فلزات بازیافتی را تجزیهوتحلیل و از رعایت استانداردهای لازم برای استفاده مجدد در تولید، اطمینان حاصل کنند. بازیافت فلزات حیاتی، مانند لیتیوم و عناصر خاکی کمیاب، در مرحلهای است که رفتهرفته میتواند به درجاتی از بلوغ برسد. کاربرد اصلی لیتیوم در ساخت باتریهای لیتیوم ـ یون قابلشارژ است که برای عملکرد طیف گستردهای از دستگاههای الکترونیک از جمله خودروهای الکتریکی ضروری هستند. انتظار میرود که طی ۱۰ تا ۱۲ سال آینده، مطابق با میانگین عمر مفید وسایل نقلیه، افزایش قابلتوجهی در بازیافت لیتیوم انجام بگیرد. الزامات تنظیمگری، محرک مهمی برای رشد پیشبینیشده در نرخ بازیافت فلزات، بهویژه برای لیتیوم است.
مقررات اتحادیه اروپا نیز تصریح میکند؛ مواد فعال باید دارای حداقل سهم معینی از موادی باشند که از ضایعات تولید باتری یا ضایعات پس از مصرف، بهترتیب تا سال ۲۰۳۱ و ۲۰۳۶ بازیافت شدهاند.
در یک سناریوی خوشبینانه، با این فرض که تلاشهای جهانی برای تحقق بازیافت با استانداردهای تعیینشده توسط مقررات اتحادیه اروپا مطابقت داشته باشد و همه نهادهای شرکتکننده به انطباق کامل دست پیدا کنند، «بازیافت» تقریبا ۳۰ درصد از کل عرضه لیتیوم ۵۰ سال آینده در جهان را تشکیل خواهد داد.
عناصر معدنی حیاتی
کسری عرضه پیشبینیشده برای انواع مواد معدنی حیاتی، روند رقابتی برای تامین منابع را تسریع کرده و نوسانات قابلتوجه نرخ که با گسترش سریع همراه شدهاست، فرصتهایی را برای سرمایهگذاران با تحمل ریسک بالا ایجاد و بازیگران جدیدی را به چشمانداز سرمایهگذاری جذب میکند.
در سال ۲۰۲۳، مس و لیتیوم بر بازار معاملات معدنی حیاتی مسلط بودند (بهلحاظ حجمی، بیش از ۷۰ درصد) که نسبت به سالقبل از آن اندکی افزایش را تجربه کردند، اما مس بیش از ۸۰ درصد از ارزش کل معاملات معدنی حیاتی را به خود اختصاص داده است.
در اوایل سال ۲۰۲۴، شرکت معدنی چینی MMG، «کوپروس کپیتال»، شرکت مادر معدن مس «خوماکو» در «بوتسوانا» را به مبلغ ۳.۶ میلیارد دلار خریداری کرد. این معامله با راهبرد MMG برای تاسیس مجموعهای از معادن باکیفیت بالا مطابقت دارد که میتواند مهمترین مواد معدنی را برای تحقق «جهان بدونکربن» تامین کند. در تلاش برای کربنزدایی، شرکتهای معدنی در پروژههای «انرژیهای تجدیدپذیر» اقدام به سرمایهگذاری
میکنند.
چنین پروژههایی، نشانگر عزم و اهمیت مسئله «پایداری» است و به آنها کمک میکنند تا کنترل بیشتری بر یکی از مهمترین هزینههای عملیاتی خود داشته باشند.
شرکت نامدار «ریوتینتو» اخیرا خرید ۷۰۰ میلیون دلاری ۵۰ درصد از سهام شرکت «جیامپائولو» فعال در حوزه آلومینیوم بازیافتی را با هدف برآورده ساختن افزایش تقاضا برای آلومینیوم کمکربن (ماده کلیدی درگذار انرژی)، نهایی کردهاست.
همچنین در مارس ۲۰۲۴، شرکت «واله» برای خرید ۴۵ درصد از سهام «آلیانس انرژی» به مبلغ تقریبی ۵۴۰ میلیون دلار اقدام کرد. این قرارداد میتواند داراییهای تولید برقابی و بادی را به مجموعه واله بیاورد و بهطورراهبردی سرمایهگذاریهای این شرکت را با اهداف زیستمحیطی، اجتماعی و حاکمیتی هماهنگ کند.
سخن پایانی
بخش معدن مدتهاست که ارزش مشارکت و سرمایهگذاری مشترک را درک کرده است. از نظر تاریخی، این تلاشهای مشترک در کمک به شرکتها در راستای پیروی از مقررات محلی، افزایش همکاری، ادغام مهارت و تخصص و توزیع ریسک مرتبط با استخراج مواد معدنی موثر بوده است. شرکتهای معدنی بهطور فزایندهای بهدنبال تحقق اتحادهایی فراتر از مرزهای بخش سنتی هستند. این حرکات راهبردی، ناشی از نیاز مهمی همچون «نیاز به سرمایه» است.
ادغام مهارتهای جدید در زمینههای بسیار تخصصی، مانند «فناوری» و «پایداری» و همچنین نیاز به همکاری نزدیکتر با دولتها از دیگر موارد مهم و اساسی برای فعالیت در این حوزه است.