تشدید اطلاعرسانی جامعه را پرمصرف میکند
در یکی دو دهه اخیر کمبود آب تبدیل به چالش اساسی برای کشور شده و پیامدهایی چون تغییر کاربری اراضی کشاورزی، فرونشست زمین و... را بهدنبال داشته است. اما دلیل شکلگیری چنین بحرانی در حوزه آب چه بوده است؟ این سوالی است که اکثر کارشناسان در پاسخ به آن به نوع مدیریت و حکمرانی آب اشاره و تاکید میکنند ما پیش از این مدیریت درستی در حوزه آب نداشتیم و حالا هم که به بحران رسیدهایم عملکرد ما نهتنها بهبود نیافته، بلکه بدتر شده است. محمد امامی کورنده، پژوهشگر حوزه آب از جمله این کارشناسان است که در گفتوگو با صمت ضمن تشریح اهمیت دیپلماسی آب در رفع چالش کنونی ایران، نوع سیاستگذاریها را عامل اصلی مشکلات فعلی میداند و میگوید: «همین حالا هم عدم مطلوبیت سیاستگذاریها کاملا مشهود است. مثلا باوجود اینکه جامعه کاملا به کمبود آب پی برده و متناسب با آن اصلاحاتی در مصرف در حال شکلگیری بود، تحرکات رسانهای و تشدید اطلاعرسانی در این باره بهگونهای رقم خورد که نهتنها هدف دولت مبنی بر صرفهجویی مردمی محقق نشد، بلکه عطش مصرف را در آنها بالا برده است؛ ضمن آنکه با نمایانسازی عدم توانایی مدیریت در حوزه آب، تبدیل به پاشنهآشیلی برای سوءاستفاده دشمنان از شرایط فعلی شد.» آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی صمت با این پژوهشگر حوزه آب است.

بهعنوان سوال نخست؛ عدهای وضعیت فعلی و بحرانهای آبی در برخی مناطق کشور را ناشی از نوع عملکردمان در حوزه دیپلماسی آب میدانند. شما اهمیت و جایگاه این مسئله را چگونه تشریح میکنید؟
پیش از پاسخ به این سوال بد نیست اشارهای داشته باشیم به موقعیت ایران در منطقه و میزان دسترسیاش به منابع آبی. ایران گرچه بهلحاظ اقلیمی شرایط مناسبی دارد، اما در مجموع کشوری گرم و خشک است؛ بر همین مبنا جنگ و تنشهای آبی با کشورهای اطراف که حدود ۸ کشور هستند نیز سابقهای طولانی دارد. در نظر بگیرید ۸ کشور در منطقهای واقع شدهاند که ایران با بالاترین وسعت و در مقابل محدودترین منابع آبی، در میان این کشورها واقع شده است. از آنجایی که مسیر حرکت آب از ارتفاع به سمت پایین است و در مقابل پاکستان، افغانستان، عراق، جمهوری آذربایجان، ترکیه، ترکمنستان و ارمنستان بهنوعی در بالادست ما قرار گرفتهاند، در دستیابی ایران به حقابهاش مانع ایجاد میکنند و همین امر در طول تاریخ مناقشاتی را میان ایران و این کشورها رقم زده است. در موخرترین مورد نیز شاهد بودهایم که طالبان درباره حقابه ایران و مشخصا سیستان از هیرمند چگونه عمل کردهاند.
با این مقدمه به تعریف دیپلماسی آب میپردازیم؛ دیپلماسی آب یا هیدرودیپلماسی همان مدیریت سیاست خارجی آب است و از آنجایی که عاملیت اداره منابع آب مشترک کشورها بر عهده وزارت خارجه قرار دارد، از واژه دیپلماسی برای آن استفاده شده است. اهمیت این حوزه نیز از آنجایی ناشی میشود که کشورهایی که مدیریت منابع آب مشترک با دیگر کشورها را بهگونهای انجام میدهند که در دسترسی به آب شرایط پایداری دارند، میتوانند در حوزههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نیز وضعیت نرمالتری را تجربه کنند که نتیجه این وضعیت افزایش قدرت و امنیت خواهد بود. در حقیقت دیپلماسی آب و مدیریت این بخش کاملا به قدرت و امنیت ملی یک کشور مرتبط است و کشوری که در مدیریت درست منابع آب دارای قدرت باشد، طبیعتا از امنیت ملی بیشتری برخوردار خواهد بود. در این باره یک تعبیر هم وجود دارد که میگوید کشورهای بالادست برای بهدست آوردن قدرت از آب استفاده میکنند و کشورهای پاییندست از قدرت برای بهدست آوردن آب.
برخی ها با اشاره به بحران سیستان ورود جدی به حقابه هیرمند را دارای اولویت میدانند و برخی نیز با اشاره به پروژههای سدسازی ترکیه و عواقبی که میتوان برای ارس و متعاقب آن دشتهای حاصلخیز شمال غرب کشور متصور بود، تقویت دیپلماسی آب با ترکیه را دارای اهمیت بیشتری میدانند؛ بهاعتقاد شما اگر قرار باشد در دیپلماسی آب ورود جدی داشته باشیم، کدام منطقه از کشور و بهتبع آن حوضه آبخیز مشترک باید در اولویت قرار بگیرد؟
من بر این باورم که همه حوضههای آبی و کیفیت و کمیت بهرهمندی ایران از آن، دارای اهمیت زیادی هستند و همانگونه که در ابتدای صحبتهایم اشاره کردم موقعیت سوقالجیشی، آبوهوایی و جمعیتی ایران تلاش مداوم برای داشتن دست بالا در دیپلماسی آب در تمامی مناطق را ناگزیر کرده و اگر غیر از این باشد دچار ضعف خواهیم بود.
البته ما بعد از فروپاشی نیروی بعث در عراق دیپلماسی آبی خوبی بهدلیل قرابتهای فرهنگی، سیاسی و مذهبی با این کشور داشتهایم و قدرت دیپلماسی نرم ایران سبب شده دستاوردهای خوبی داشته باشیم و باید در ارتباط با باقی کشورها هم به همین شکل عمل کنیم.
از بحث دیپلماسی فاصله بگیریم؛ بهاعتقاد شما شرایط فعلی حوزه آب تا چه حدی متاثر از سیاستگذاریها و حکمرانیهای این بخش است؟
میتوان گفت بخش عمدهای از بحران فعلی نشأتگرفته از سیاستگذاریها و شیوه حکمرانی در حوزه آب است. همین حالا هم این نقص کاملا مشهود است. مثلا باوجود اینکه جامعه کاملا به کمبود آب پی برده و متناسب با آن اصلاحاتی در مصرف در حال شکلگیری بود، تحرکات رسانهای و تشدید اطلاعرسانی در این باره بهگونهای رقم خورد که نهتنها هدف دولت مبنی بر صرفهجویی مردمی محقق نشد، بلکه عطش مصرف را در آنها بالا برده است؛ ضمن آنکه با نمایانسازی عدم توانایی مدیریت در حوزه آب، تبدیل به پاشنهآشیلی برای سوءاستفاده دشمنان از شرایط فعلی شد؛ بهگونهای که دشمن با وقاحت تمام در نقش منجی ظاهر میشود و با دستاویز قرار دادن بحران آب، سعی در تحریک احساسات مردم با وعده حل مشکل آب دارد. البته در این زمینه نمیتوان و نباید به رسانهها خرده گرفته شود، زیرا رسانه در حال انجام رسالت خود است و در واقع مسئولان ما با اظهارنظرها و خبرهایی که اعلام میکنند بر طبل تنش در این زمینه میکوبند. متاسفانه بهنظر میرسد اکنون مسئولان ما بهجای اعمال مدیریت و حکمرانی صحیح و ایفای نقشی کارآمدتر از خود بهدنبال واگذاری بخشی از مسئولیتشان به مردم هستند، این در حالی است که تجربه نشان داده باتوجه به فرهنگ حاکم در جامعه ما عملکرد اینگونه، مردم را پرمصرفتر از گذشته خواهد کرد؛ بهزبان سادهتر زمانی که از احتمال کاهش و کمبود کالایی حرف میزنیم، در مردم گرایشی برای تامین و ذخیرهسازی آن کالا ایجاد میکنیم و در موضوع آب نیز همین قضیه صادق است؛ بر این مبنا من معتقدم عملکرد نظام حکمرانی آب در راستای گذر از بحران این بخش مطلوب نبوده و بهتر از راهبردهای دیگری در دستور کار قرار گیرد.
راهبرد جایگزین چیست؟
راهبرد مطلوب جایگزین فقط فرهنگسازی است؛ نه اینکه در رسانه رسمی اعلام کنیم ما برای پرمصرفها تعرفه آب را بالا میبریم. با این روش آن بخش از جامعه که توان مالی بالایی دارند و اتفاقا همین حالا هم در شمار پرمصرف ها قرار دارند همچنان به روش گذشته عمل میکنند و ممکن است فقط اقشار ضعیف از ترس ناتوانی در پرداخت قبوض، بخشی از مصرف حتی ضروریشان را هم کاهش دهند؛ این در حالی است که قیمتگذاری آب اقدامی غیرقانونی و مغایر با قانون اساسی است. البته این روش یک دستاورد دارد که آن هم افزایش درآمد دولت است، در حالی که منابع آبی خالیتر میشود.
شما بر ضرورت فرهنگسازی تاکید کردهاید؛ این فرهنگسازی از کجا آغاز میشود و با چه روشی تاثیرگذارتر خواهد بود؟
بهزبان ساده فرهنگسازی زمانی موفق خواهد بود و فرهنگی خاص وقتی در جامعه نهادینه میشود که منشأ عمل در آن قالب، مسئولان ارشد و واضعان آن فرهنگ باشند. این امکانپذیر نیست که از مردم بخواهید با افزایش دمای کولر و سیستم سرمایشی منزل در مصرف برق و آب صرفهجویی کنند و خودتان در مقابل خنکای دلچسب سیستم سرمایشی دفاترتان جلسه برگزار کنید. بارها شنیدهایم که میگویند مثلا فلان محله از آنجایی که فلان مسئول ساکن است، نه برق قطع میشود و نه آب و... . آیا با این روش میتوان مردم را در زمینه ضرورت کاهش مصرف توجیه کرد؟ یا موضوع دیگر اینکه چرا باید با استقرار صنایع آببر در مناطقی که میزان آب در دسترسشان کفاف نیازهای ضروری مردم را هم نمیدهد موافقت شود؟ موضوع این است که مسئولان ما بهجای حل مسئله در پی پاک کردن صورتمسئله و انحراف افکار عمومی از مصارف دیگر هستند. مگر میزان مصرف آب در بخش خانگی ما چقدر است که دائم در پی حل چالش آب از این مسیر هستیم؟ حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد آب مصرفی کشور در بخش صنایع و کشاورزی بهکار گرفته میشود. اگر در این بخشها مدیریت مطلوبی اعمال شود، مصرف باقیمانده آنقدر نیست که ضربهای به منابع آبی وارد کند؛ ضمن اینکه اگر مردم همتی را در مسئولان برای کاهش مصرف آب مشاهده کنند، خودشان بهصورت خودکار در این زمینه اقدام خواهند کرد.
و در پایان اگر نکته قابلطرح در ذهن دارید، بفرمایید.
نکته پایانی اینکه بهاعتقاد من خلائی در سیستم حقوق بینالملل حوزه آب کشورها وجود دارد که باید برطرف و تاکید شود از آنجایی که آب نعمتی خدادادی است، صرفنظر از آنکه سرچشمه آن از کجا باشد، باید شرایطی فراهم شود که تمام کشورها بهطور متناسب از آن بهرهمند شوند و هیچ کشوری حق ندارد از منابع آب بهعنوان ابزار فشار و نفوذ و اعمال قدرت علیه کشور دیگر استفاده کند.
سخن پایانی
آب منبع حیاتی برای دوام زیست است و عدم دسترسی به آن میتواند بحرانهایی خارج از تصور را بهدنبال داشته باشد؛ بر همین مبنا سالهاست که گفته میشود جنگ آینده جنگ آب خواهد بود و شیوه این جنگ به این شکل است که یا قدرتمندان در پی دستیابی به منابع آبی به استعمار سرزمینهای دارای منبع غنی این ماده میپردازند یا کشورهای دارای منابع آبی از این ابزار برای تحت فشار قرار دادن کشورهای دیگر و کمبرخوردار از این ماده استفاده میکنند. با این توصیف راهی جز تغییر شیوه مدیریت و حکمرانی در این حوزه و تقویت دیپلماسی این بخش نمیماند، زیرا اگر غیر از این باشد ممکن است نیاز ما به آب ما را در جامعه جهانی در موضع ضعف قرار دهد.