کارهای بزرگ را میشود با همراهی انجام داد
محمدرضا نعمتزاده
... نهایتا میخواهم تاکید کنم کارهای بزرگ را میشود با همفکری و همراهی انجام داد؛ ما در ایران توان بسیار بالایی داریم. حتی ایرانیهای خارج از کشور میتوانند ما را کمک کنند. من پیشترها از آنها کمک گرفتهام؛ وقتیکه وزیر صنایع در کابینه آیتالله هاشمی بودم، صاحب ایرانی یکی از شرکتهای تولیدی در زمینه کنترل و الکترونیک که فارغالتحصیل دانشگاهی از امریکا بود، به دیدارم آمد. از قضا من خانوادهاش را از طریق پدرش میشناختم. پدر او با پدرم در صنعت آشنا بودند. او گفت که آمده در ایران بماند و کار کند. پرسید که در رشته او که الکترونیک است اولویتها و ضرورتهای روز چیست؟ با هم مشورت کردیم و او با عدهای کارخانه تولیدات الکترونیکی راه انداختند. او حالا جزو استادان بهنام دانشگاه صنعتی شریف است.
طرح کارت هوشمند سوخت را هم با مشورت با چنین اشخاصی ارائه دادیم و اجرا کردیم. طرحهای پتروشیمی در بندر عسلویه نیز از جمع این آدمها بیرون آمد. ما اصلا بندرسازی آن هم از نوع تخصصی را بلد نبودیم؛ همه روسای پس از انقلاب سازمان بنادر را دعوت کردیم و گفتیم چنین کاری میخواهیم انجام دهیم و همراهی خواستیم. از همه مشاورههای طراح بندر نیز که از سازمان برنامهوبودجه مجوز داشتند، دعوت کردیم. همین باعث شد که آن بندر عظیم بدون عیب و نقص ساخته شده و محصولات پتروشیمی تولیدی کشور را صادر میکند؛ طراحش ایرانی است, سازندهاش ایرانی است و مجریهایش هم ایرانیاند. از اینروست که تاکید دارم کارهای بزرگ را باید با خرد جمعی پیش ببرد.
هواپیماسازی اصفهان، یادگار سالهای جنگ تحمیلی است؛ من رئیس گروه هوایی سازمان صنایع دفاع بودم. ساختمانش را ساختیم و تجهیزات را تهیه کردیم. ابابیل را بهعنوان اولین محصول تولید کردیم که اولین پهپاد تولیدی کشور بود. حالا چندین نوع پهپاد با عملکردی بهینهتر آنجا ساخته میشود. همینهاست که قدرت هوایی کشور ما را افزایش داده است. برای اولین بار مجوز تأسیس رشته مهندسی هوافضا را از وزارت علوم گرفتیم. دکتر علیرضا مکنون، معاون وقت وزارتخانه بود. از پیش از انقلاب با خانواده ایشان آشنا بودم. یاد شهید دکتر عمدی، داماد ایشان به خیر باد. طی دو ماه به ما مجوز دادند. همه میگفتند مطالعه برای تأسیس رشتهای جدید، چهار سال طول میکشد، اما آنقدر مذاکره را ادامه دادم که دکتر مکنون قبول کرد که کشور نیاز به مهندس هوافضا دارد. پیش از آن اغلب تحصیلکردهها و مهندسان ما، دانشآموخته امریکا بودند. با تأسیس این رشته و دیگر اقدامات، در صنعت هوافضا پیشرفت کردیم. چون رئیس گروه هوایی سازمان صنایع بودم، با همه در ارتباط بودم. حتی پیش از اینکه رشته دانشگاهی را راه بیندازیم، من حدود یکصد و پنجاه نفر جوان را به آموزش فراخواندم. دیدیم کافی نیست و حتما باید دانشکده تأسیس شود. ساختمانهای شاهینشهر اصفهان را به کار دانشکده هوافضا کافی اختصاص دادیم؛ تعدادی از جنگزدهها از غرب کشور آمده بودند و در آن ساختمانها مستقر شده بودند. آنها را جابهجا کردیم تا اتاقها و کلاسهای دانشکده آماده شود. آن زمان نسبت به هواپیماسازی آشنا نبودیم. من طی دو سفر به اروپا، چند کارخانه هواپیماسازی را دیدم؛ هر چه را میدیدم، مرتب یادداشت برمیداشتم. آن یادداشتها کتابچهای چهل صفحهای شد؛ بر مبنای آن ما هواپیماسازی را طراحی کردیم. البته پروژه هواپیماسازی اصفهان، در قالب هلیکوپترسازی از پیش از انقلاب طراحی شده بود، اما قرار بود آنجا تنها هلیکوپترسازی بل (Bell) باشد. کشور به اندازه کافی هلیکوپتر داشت و به هواپیمای نظامی نیازمند بود؛ بنابراین نام پروژه را از هلیکوپترسازی به هواپیماسازی تغییر دادیم.
باور من در صنعت این است که کیفیت، از کمیت حاصل میشود؛ ممکن است کلی خرج کنید و ساختمانی مسکونی در حد عالی بسازید، ولی این فقط یک خانه است. اگر بخواهیم مشکل خانهسازی را در کشور حل کنیم، باید به انبوهسازی و رفتار اقتصادی توسل جوییم. با انبوهسازی است که قیمت تمامشده پایین میآید. پیش از انقلاب در جاده کرج که کار میکردم، هر روز از جلوی ساختمانهای شهرک اکباتان رد میشدم و میدیدم چند روز یک بار، طبقهای به طبقات آنجا افزوده شده است. مهندس بودم و کنجکاو؛ گاهی میایستادم کنار جاده تماشا میکردم که چه طور میتواند با این سرعت پیش برود؟ راهپلهها را با استفاده از قالب لغزنده میساختند، یعنی پیش از اینکه طبقات را بسازند، راهپله را میساختند و قالب، به تدریج حرکت میکرد، بتنریزی میشد و طی چند روز چهارده پانزده طبقه راهپله آماده بود. از راهپلهها برای بالارفتن نیروها و از جرثقیل هم برای حمل مصالح استفاده میکردند. این یعنی انبوهسازی. همچنان معتقدم کمیت در صنعت، بسیار مهم است. کمیت بیکیفیت را نمیشود فروخت؛ بنابراین اجبارا برای تداوم تولید باید کیفیت را ارتقا داد. کیفیت محصولات پتروشیمی ما با افزایش ظرفیت، افزایش پیدا کرد و در بازارهای جهانی از اروپا گرفته تا چین و ژاپن و... آن محصولات را صادر کردیم. چنین عبارتی و آموزهای را من در کتابی نخواندم؛ به آن اعتقاد دارم چون تجربهاش کردهام. از سوی دیگر به همین دلیل، نظارتهای فنی و مدیریت کنترل کیفی هم با تولید رشد میکند، چنان که R&D یا تحقیق و توسعه هم با آن رشد میکند. در عرصه صنعت، لابد بسیاری از فعالان به لحاظ نظری به چنین نتیجهای رسیدهاند، اما من چون عملا آن تجربه کردهام، توسعه ظرفیتها را بهعنوان یکی از شاهبیتهای توسعه صنعتی، مطرح میدانم. ما تولید سیمان کشور را هم به همین صورت، تهاجمی و جهشی اضافه کردیم. دوران سازندگی کشور شدیدا دچار کمبود سیمان بود.