-
صمت در گفت‌وگو با کارشناسان به چالش‌های گردشگری پرداخت

گردشگری؛ ثروتی که از آن چشم‌پوشی شد

صنعت گردشگری ایران با داشتن مزایای جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی بی‌نظیر، می‌تواند به‌عنوان یک منبع عظیم برای ثروت و اشتغال در کشور عمل کند و اقتصاد را از وابستگی به منابع زیرزمینی نجات دهد. با این حال، این صنعت در حال‌ حاضر با چالش‌های جدی مواجه است که یکی از آنها انزوای بین‌المللی ناشی از سیاست‌های محدودکننده است. این سیاست‌ها نه‌تنها فرصت‌های درآمدزایی مستقیم مانند هتلداری را کاهش داده، بلکه مشاغل وابسته به گردشگری را نیز تحت‌تاثیر قرار داده است. ضعف ساختاری در مدیریت مقصد نیز یکی دیگر از مشکلات اصلی صنعت گردشگری ایران محسوب می‌شود. مدیریت مقصد نیازمند دانش تخصصی و ساختار سازمان‌یافته است، اما در ایران این سازکار به‌درستی وجود ندارد. این فقدان باعث شده است تا تلاش‌ها برای توسعه گردشگری به‌جای رونق، به هجوم بی‌برنامه مسافران و خسران برای جوامع محلی منجر شود.

گردشگری؛ ثروتی که از آن چشم‌پوشی شد

گردشگری ایران در تاریک‌ترین روزها

یوسف والدی، راهنما و آموزشگر گردشگری در گفت‌وگو با صمت اظهار کرد: گاهی کافی است تنها نگاهی به ظرفیت‌های گردشگری ایران بیندازیم تا متوجه شویم چه منبع عظیمی از ثروت و اشتغال را به‌سادگی از دست داده‌ایم. 

واقعیت این است که کشور ما می‌توانست با جذب گردشگران خارجی، بخش بزرگی از درآمد و ذخایر مالی خود را تامین کند، بی‌آنکه نیازی به دست‌درازی به منابع زیرزمینی و سرمایه‌های طبیعی نسل‌های آینده باشد. این یک شعار نیست؛ بلکه حقیقتی است که سال‌ها تجربه میدانی آن را تایید می‌کند.

وی افزود: ایران نه‌تنها کشوری چهارفصل است، بلکه از نظر وسعت، موقعیت جغرافیایی و تنوع منابع طبیعی و فرهنگی، در زمره مقاصد منحصربه‌فرد جهان قرار دارد. با این حال، امروز صنعت گردشگری در تاریک‌ترین روزهای خود به‌سر می‌برد؛ وضعیتی که به‌صورت عامدانه برای بستن درهای کشور اتفاق افتاده است. این محرومیت تنها به زیان هتلداران و آژانس‌های مسافرتی نیست؛ بلکه راهنمایان تور، اقامتگاه‌های بومگردی، رانندگان تاکسی و صدها شغل وابسته نیز از این فرصت‌های از دست رفته بی‌نصیب مانده‌اند. هر گردشگر می‌توانست درآمد و اشتغال مستقیم و غیرمستقیم برای بسیاری از مردم محلی ایجاد کرده و ارز قابل‌توجهی وارد کشور کند.

وی تصریح کرد: سال‌ها گروه‌های گردشگران اروپایی، به‌طورمثال تورهای موتورسواران سوئیسی، برای 2 هفته در ایران سفر می‌کردند. امسال اما همان گروه‌ها مسیر خود را تغییر داده و ایران را دور زده‌اند. مقصدشان دیگر عمان، آذربایجان یا کشورهای حاشیه خلیج‌فارس است؛ کشورهایی که دقیقا از همان ظرفیت‌هایی بهره می‌برند که ما آنها را نادیده گرفته‌ایم.

والدی گفت: اگر این محدودیت‌ها وجود نداشت، ایران می‌توانست یکی از جذاب‌ترین مقاصد سرمایه‌گذاری خارجی در صنعت گردشگری باشد. اگر روند سرمایه‌گذاری در کشور ادامه پیدا می‌کرد، تصور کنید چه تعداد هتل، توراپراتور و زیرساخت گردشگری می‌توانست شکل بگیرد.

این راهنمای گردشگری ادامه داد: ایران از نظر تاریخی و فرهنگی همواره مقصدی شناخته‌شده بوده؛ اما این تنها یک بخش از ماجراست. سواحل جنوبی کشور، از خلیج‌فارس تا دریای عمان، ظرفیت میزبانی گردشگران اروپایی و امریکایی در فصل زمستان را دارد؛ همان چیزی که امروز در کشورهای همسایه با موفقیت اجرا می‌شود. 

در گذشته حتی ظرفیت هتل‌های شهرهایی مانند اصفهان و شیراز پاسخگوی شمار گردشگران نبود و تقاضا بسیار بیشتر از عرضه بود. ایران می‌توانست و هنوز هم می‌تواند به «بهشت سرمایه‌گذاری در گردشگری» تبدیل شود. اما تا زمانی که راه‌ها به روی گردشگران بسته باشد، سرمایه‌های انسانی و طبیعی کشور با هر روز تأخیر بیشتر به حاشیه رانده می‌شوند.

دیگر مقصد توریست‌ها نیستیم

علی شادلو، تسهیلگر توسعه گردشگری در گفت‌وگو با صمت بااشاره به اینکه صنعت گردشگری به‌عنوان یک کالا و خدمات لوکس شناخته می‌شود و تحت‌تاثیر واقعیت‌های اقتصادی قرار دارد، گفت: در حال ‌حاضر، گزارش‌ها نشان می‌دهد که طبقه متوسط به‌تدریج در حال کاهش است و این طبقه با درصد نابرابری بین دو طبقه پایین و بالا تقسیم می‌شود. طبیعی است که بخش بزرگی از جمعیت با توان مالی کمتر یا اصلا سفر نمی‌کنند یا به سفرهای ارزان و کم‌هزینه بسنده می‌کنند، اما این نوع سفرهای انبوه و ارزان، آثار تخریبی بیشتری بر محیط‌زیست و جامعه به‌جا می‌گذارند؛ از زباله و ترافیک گرفته تا بی‌نظمی و فشار بر زیرساخت‌ها. در مقابل، گروهی که توانایی هزینه‌کرد بیشتری دارند، ترجیح می‌دهند سفرهای خارجی انجام دهند؛ سفرهایی به مقاصدی مانند اروپا، روسیه یا افریقا که هزینه‌ای چندصد دلاری و بیشتر دارند.

وی تصریح کرد: در حوزه گردشگر ورودی، ارزان شدن یک مقصد می‌تواند فرصتی مناسب باشد؛ اما این امر وابسته به عوامل سیاسی و ژئوپلتیک است. در این میان، «امنیت» و «احساس امنیت» دو موضوع متفاوت است. ممکن است یک کشور از نظر امنیت مشکلی نداشته باشد، اما نبود احساس امنیت در ذهن گردشگر باعث می‌شود که آن مقصد برای او مورد انتخاب نباشد.

شادلو افزود: بنابراین شرایط اقتصادی ما برای گردشگران خارجی بسیار مطلوب است، با تاریخی غنی و فرهنگی جذاب و وضعیت طبیعی بی‌نظیر. ایران از نظر تاریخی، فرهنگی و طبیعی ظرفیت‌های فوق‌العاده‌ای دارد و برای برخی گردشگران منطقه‌ای، مانند عراقی‌ها، بسیار جذاب است؛ اما نبود احساس امنیت موجب می‌شود که گردشگران بین‌المللی متعددی ایران را در فهرست سفر خود قرار ندهند.

وی بااشاره به اینکه اگر به روند گردشگری از دهه ۱۳۸۰ به این سو نگاه کنیم، مشاهده می‌کنیم که اقتصاد گردشگری ایران همواره تحت‌تاثیر فضای سیاسی و اقتصادی بوده است، گفت: برای مثال، در دوره دولت خاتمی و ۲ یا ۳ سال اول دولت روحانی شاهد افزایش گردشگران ورودی بودیم. اما هر بار که بحران‌های اقتصادی یا نوسانات شدید قیمتی رخ داده، گردشگری داخلی و خارجی دچار رکود شده است. در چنین شرایطی افراد یا کمتر سفر می‌کنند یا نوع سفرشان تغییر می‌کند.

شادلو ادامه داد: این تغییر رفتار سفر آثار مهمی به‌همراه داشته است. وقتی هزینه‌ها کاهش می‌یابد، جامعه محلی کمتر از حضور گردشگران بهره‌مند می‌شود. در واقع، آثار منفی سفرها گاهی بیش از آثار مثبت آنها است. به‌عنوان‌مثال، سفر به جزیره قشم که در آن بسیاری از گردشگران با چادر مسافرتی اقامت می‌کنند و هزینه چندانی در مقصد نمی‌پردازند، مصداقی از این موضوع است.

این تسهیلگر توسعه گردشگری بیان کرد: از سوی دیگر، هجوم گردشگری باعث بروز مشکلاتی نظیر افزایش نرخ زمین، خدمات و کالاها می‌شود.

این نوسانات فصلی و فشار بر بازار محلی در بسیاری از نقاط جهان مشاهده شده، اما در ایران به‌دلیل ضعف در مدیریت گردشگری، شدت بیشتری یافته است. اکنون بخش بزرگی از مردم ترجیح می‌دهند که سفرهای ارزان‌تری انجام دهند و نیازهای خود را از مبدأ یا منابع ارزان‌تر تامین کنند، بنابراین در مقصد کمتر خرج می‌کنند و سهمی برای رونق اقتصاد محلی باقی نمی‌ماند.

شادلو اظهار کرد: گردشگری داخلی لزوما به‌معنای رونق اقتصادی کلان نیست. وقتی بودجه سفر یک خانوار، برای مثال از اصفهان به مازندران منتقل می‌شود، این یک جابه‌جایی درون‌کشوری است و تاثیر چشمگیری بر اقتصاد ملی ندارد. موتور واقعی گردشگری بسیار بزرگ‌تر از سطح سفرهای داخلی است و آثار آن باید در مقاصدی که برای مردم همان کشور جذابیت دارد، مورد قضاوت قرار گیرد.

وی اضافه کرد: در نتیجه، گردشگری داخلی عملا تغییری اساسی در وضعیت اقتصادی کشور ایجاد نمی‌کند، اما پیامدهای آن در برخی مناطق مانند مازندران شامل انباشت پسماند، فشار بر زیرساخت‌ها و نارضایتی عمومی مردم محلی از حجم بالای گردشگران است؛ گردشگرانی که حتی در وسط بلوار و میدان چادر می‌زنند.

بحران «مدیریت مقصد»

وی با بیان اینکه اگر بخواهیم راهکارهای برون‌رفت از این شرایط و رونق گردشگری کشور را بررسی کنیم، باید بپذیریم که بخشی از این راهکارها، فراتر از صنعت گردشگری است و به سیاست‌های کلان ملی، سیاسی و اقتصادی کشور مربوط می‌شود، گفت: این وابستگی به‌حدی است که می‌توان گفت صنعت گردشگری در ایران به‌شدت از رفتارها و شرایط بیرونی خود تاثیر می‌پذیرد.

شادلو افزود: اما در درون این صنعت نیز، ضعف‌های جدی وجود دارد. مهم‌ترین آن، نبود «مدیریت مقصد» در گردشگری ایران است. مدیریت مقصد دانشی تخصصی است که مشابه آنچه به آن «ستاد سفر» می‌گویند، عمل می‌کند. ستاد سفر در برهه‌های خاص و پیک سفرها تشکیل می‌شود و هدف آن تسهیل و هدایت سفرها در تمام پهنه سرزمین است. ساختار و سازمان مدیریت مقصد در مقاصد خاص شکل می‌گیرد؛ برای مثال می‌تواند در سطح استان مازندران یا حتی در یک روستا تاسیس شود. در چنین چارچوبی، نقاط ضعف شناسایی و برطرف می‌شود و تهدیدها به فرصت تبدیل خواهد شد.

وی در ادامه بیان کرد: متاسفانه چنین سازکاری در ایران وجود ندارد. نمونه‌ای ساده از این موضوع را می‌توان در تجربه یک روستا مشاهده کرد؛ صرفا با نصب یک تابلو با عنوان «روستای گردشگری»، نه‌تنها منفعتی حاصل نشده، بلکه ضررهای متعددی متوجه آن منطقه شده است. تبدیل یک روستا یا هر مقصد دیگری به یک نقطه گردشگری تنها با یک عنوان یا تابلو ممکن نیست؛ این کار نیازمند مجموعه‌ای از فرآیندها، برنامه‌ریزی‌ها و سازکارهای مدیریتی است تا گردشگری به هجوم بی‌برنامه مسافران تبدیل نشود.

این کارشناس گردشگری تصریح کرد: بنابراین، به‌نظر می‌رسد ضروری باشد، وزارت گردشگری تمرکز جدی‌تری بر موضوع «مدیریت مقصد» داشته باشد. این دانش باید در آموزش‌ها و برنامه‌های مدیریتی گنجانده شود تا فعالان و مدیران گردشگری کشور به درک روشن‌تری از این موضوع برسند. نبود این دانش و ساختار سبب شده است بسیاری از مقاصد گردشگری ایران نه‌تنها سودی نبرند، بلکه در وضعیت خسران قرار گیرند.

سخن پایانی

ایران، سرزمینی با مزیت‌های بی‌همتای اقلیمی و میراث تمدنی، از ظرفیت عظیمی برای ایجاد ثبات اقتصادی پایدار برخوردار است؛ ظرفیتی که می‌تواند بدون توسل به استخراج و مصرف سرمایه‌های طبیعی و بین‌نسلی، موجب شکوفایی شود. با این حال، بنا به اذعان کارشناسان، صنعت گردشگری کشور امروز به دلیل مجموعه‌ای از انتخاب‌های سیاسی و ضعف‌های ساختاری، در وضعیتی بحرانی قرار دارد. کارشناسان معتقد هستند سیاست‌های کلان منجر به انزوای جوامع از جریان جهانی شده و این فرصت حیاتی برای تأمین ارز پایدار را رها کرده است. این محرومیت، صرفا محدود به زیان شرکت‌های بزرگ نیست؛ بلکه صدها معیشت محلی، از راهنمایان تور و هنرمندان بومی گرفته تا اقامتگاه‌های کوچک، از درآمد مستقیم حاصل از حضور گردشگران محروم مانده‌اند. گزارش‌ها حاکی از آن است که گروه‌های گردشگری سابق اروپایی اکنون مسیر خود را به سمت کشورهایی چون عمان و آذربایجان تغییر داده‌اند؛ مقاصدی که دقیقا از همان منابعی بهره می‌برند که ایران آنها را نادیده گرفته است. این روند، موقعیت کشور را به‌عنوان یک مقصد جذاب برای سرمایه‌گذاری خارجی در زیرساخت‌های باکیفیت تضعیف کرده و موجب شده است سرمایه‌های انسانی و طبیعی کشور با هر روز تاخیر، بیش از پیش به حاشیه رانده شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین