آلودگی، قاتلی که همراه کارگران شیفت میدهد
ایران یکی از بالاترین نرخ حوادث شغلی را در جهان دارد، اما مشکلات کارگران تنها به حوادث آنی و ناگهانی محدود نمیشود.

آنها در محیطهای صنعتی، بهویژه در صنایعی مانند نفت، گاز و پتروشیمی، با تهدیدی خاموش و جدیتر روبهرو هستند؛ آلودگیهای محیط کار. این آلایندهها مانند فلزات سنگین، ترکیبات آلی فرار (VOCs) و سایر مواد شیمیایی سمی، اغلب بهصورت تدریجی و در طول سالها بر سلامت کارگران تاثیر میگذارند و میتوانند به بیماریهای مزمن و جدی منجر شوند. بنابراین، در کنار مقابله با حوادث شغلی، توجه به پیامدهای بلندمدت و پنهان آلودگیهای صنعتی برای حفاظت از سلامت و ایمنی نیروی کار حیاتی است. در بسیاری از موارد، نتایج پایشهای پزشکی کارگران بهدلیل پنهانکاری و نبود شفافیت نادیده گرفته میشوند تا منافع مالی صنعت بهخطر نیفتد. این پنهانکاری نهتنها سلامت کارگران را بهخطر میاندازد، بلکه از بین بردن شواهد، امکان پیگیری قضایی و دریافت غرامت را نیز از بین میبرد. در نتیجه، کارگر آسیبدیده تنها میماند و صنعتگران به آسانی از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند. صمت در این زمینه گفتوگویی داشته با مریم محمدی روزبهانی، دانشیار آلودگیهای محیطزیست و عضو هیاتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز که در ادامه میخوانید.
تقسیمبندی آلودگیها در محیط کار بر چه اساسی انجام میگیرد و چگونه است؟
در بحث HSE، آلودگیها به ۲ دسته کلی تقسیم میشود؛ آلودگیهای فضاهای بیرونی و آلودگیهای فضاهای داخلی. این تقسیمبندی بهدلیل وجود محیطهای کاری متفاوت است. برخی از این محیطها در فضای باز قرار دارند، مانند دکلهای حفاری که کارگران در آنها با مخاطرات خاصی روبهرو میشوند. از سوی دیگر، محیطهای کاری دیگری نیز وجود دارند که کارگران در فضایی بسته مانند سوله یا کارگاه فعالیت میکنند و این محیطها نیز مخاطرات خاص خود را دارند. بسیاری از مردم آلودگیهای محیطزیست را تنها مرتبط با فضاهای باز، مانند دود کارخانهها یا اگزوز خودروها میدانند، اما باید توجه داشت که محیطزیست شامل هر جایی است که ما در آن زندگی میکنیم؛ چه در داخل اداره، چه در شهر و چه در طبیعت.
بنابراین، آلودگیهای محیطزیست نیز به ۲ دسته داخلی و بیرونی تقسیم میشود و این قاعده برای صنعت نیز صدق میکند. بهعلاوه، آلودگیهای داخلی میتواند شامل مواد شیمیایی خطرناک، گردوغبار و حتی صداهای مزاحم باشد که تاثیرات منفی بر سلامت کارگران دارند. بنابراین شناسایی و مدیریت این آلودگیها برای حفظ ایمنی و سلامت کارکنان ضروری است. در نتیجه، توجه به هر دو نوع آلودگی در برنامههای HSE از اهمیت ویژهای برخوردار است.
چه مسائلی باید در فرآیند پایش آلودگیهای صنعتی مطرح و بررسی شود تا تاثیر آنها بر سلامت کارگران بهدرستی سنجیده شود؟
برای بررسی آلودگیها، نخستین گام پایش آن است. این پایش باید شامل مقدار آلاینده و مدت زمان مواجهه کارگر با آن باشد. بهعنوانمثال، ممکن است یک کارگر در طول روز فقط ۵ دقیقه با یک آلاینده خاص در تماس باشد، در حالی که کارگری دیگر ممکن است ۴ساعت با همان آلاینده سروکار داشته باشد. بنابراین، مقدار و زمان مواجهه هر دو در تعیین تاثیر آلاینده بر سلامت فرد بسیار مهم هستند. پایش باید مشخص کند که در محیطهای صنعتی چه آلایندههایی وجود دارد و افراد چه مدت زمانی در معرض آنها قرار میگیرد. همچنین باید بررسی شود که آلاینده چگونه وارد بدن میشود؛ از طریق تنفس، تماس پوستی یا راههای دیگر.
برای سنجش تاثیر آلایندهها بر افراد، صنایع بهصورت دورهای آزمایشهای مختلفی انجام میدهند، مانند آزمایشهای روتین پزشکی، آزمایش ادرار، مدفوع و خون. در مواردی که آلایندهها بسیار خطرناک است و ممکن است در آزمایشهای معمول قابلتشخیص نباشد، مانند فلزات سنگین، میتوان از روشهای دیگری مانند نمونهگیری از مویسر نیز استفاده کرد. علاوه بر این، در صورت باردار بودن فرد شاغل، ممکن است آلایندهها وارد شیر مادر شود و از این طریق نیز قابلسنجش باشد. همچنین، شناسایی اثرات بلندمدت آلودگیها بر سلامت کارگران ضروری است، زیرا برخی از این اثرات ممکن است بعد از سالها بروز پیدا کند.
بنابراین، پایش مستمر و دقیق نه تنها به شناسایی آلودگیهای موجود کمک میکند، بلکه امکان پیشگیری از عوارض جدیتر را نیز فراهم میآورد. ایجاد یک سیستم پایش جامع میتواند به بهبود شرایط کار و افزایش ایمنی کارکنان منجر شود.
چرا باوجود الزامات قانونی برای پایش سلامت کارگران در صنایع، این پایشها اغلب به نتایج مطلوب منجر نمیشوند؟
صنایع موظف هستند بهصورت دورهای آزمایشهای سلامت را برای کارکنان خود انجام دهند، اما در عمل این پایشها همیشه بهصورت موثر به کار گرفته نمیشوند. بهعنوانمثال، در برخی صنایع نفت و گاز در خوزستان، بهدلیل وجود فلرهای نفتی که دائما در حال سوختن است، تومور ریه در کارکنان و حتی ساکنان روستاهای نزدیک گزارش شده است. در گذشته اتفاق افتاده که پزشک وابسته به یک صنعت، نتایج آزمایشها را به کارگری که تومور ریه داشته اطلاع نداده تا بعدا به نام آن صنعت خاص لطمهای وارد نشود. زمانی که پس از مدتها آن کارگر به مرکز درمانی دیگری رجوع کرده از مشکل خود اطلاع پیدا کرده، اما دیگر دیر شده بوده و متاسفانه در سن جوانی فوت کرده است.
پایشها فقط زمانی ارزشمند است که خروجی آنها به اقدامات اصلاحی منجر شود. برای مثال، در صنعت نساجی، ممکن است پایشها نشان دهد که سر و صدای زیاد در کارگاههای بافندگی و ریسندگی به شنوایی کارگران آسیب میزند. باوجود این، تجهیزات حفاظت فردی (مانند گوشگیر) مناسب در اختیار کارگران قرار نمیگیرد و تنها وسایل قدیمی و نامناسب به آنها داده میشود. بنابراین، پایشها باید برای مدیریت بهتر صنعت و رساندن آن به معیارهای استاندارد مورداستفاده قرار گیرد، اما در بسیاری از موارد این اتفاق نمیافتد و تنها یک پایش انجام میشود و روند قدیمی ادامه مییابد. بیتوجهی به نتایج پایشها و نادیده گرفتن مشکلات موجود میتواند عواقب جدی برای سلامت کارگران و جامعه داشته باشد.
مهمترین آلایندههای موجود در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی کداماند و چه تاثیری بر سلامت کارکنان و محیطزیست بر جای میگذارد؟
مهمترین آلایندهها در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی عمدتا شامل 3 دسته اصلی هستند که هرکدام به نوعی سلامت کارکنان و محیطزیست را تحتتاثیر قرار میدهند. نخستین دسته، ترکیبات آلی فرار (VOCs) است که مهمترین این ترکیبات، BTEX (بنزن، تولوئن، اتیلبنزن و زایلن) محسوب میشود. این ترکیبات بهدلیل فرار بودن، بهراحتی در هوا منتشر شده است و خطرات بهداشتی بالایی ایجاد میکند. دومین دسته شامل ترکیبات آروماتیک حلقوی است که دارای مخاطرات بیشتری نسبت به ترکیبات آلیفاتیک بوده و طیف گستردهای دارد. نوع و میزان این ترکیبات در هر صنعت متفاوت است و باید بهصورت موردی بررسی شود تا خطرات بالقوه آن شناسایی و مدیریت شود. سومین دسته، فلزات سنگین است که از جمله موارد مهم در این صنایع محسوب میشود و میتواند بهصورت جدی سلامت کارگران و محیطزیست را تهدید کند. این فلزات بهدلیل تجمع در بدن انسان و اکوسیستم، میتواند عوارض جدی و بلندمدتی ایجاد کند.
فلرسوزی در خوزستان چه مشکلات اساسی را ایجاد کرده است و دلایل اصلی ادامه این وضعیت چیست؟
سوختن فلرها در خوزستان مشکلات جدی را به وجود آورده است. این فلرها 2 مشکل اساسی ایجاد میکند؛ اول، اتلاف منابع انرژی است که باعث هدر رفتن حجم عظیمی از سوخت میشود؛ منابعی که میتواند بهعنوان یک منبع انرژی ارزشمند در این شرایط ناترازی انرژی در کشور، مورد استفاده قرار گیرد. دوم، آلودگی محیطزیستی که حجم بالای آلودگی ناشی از این فلرها باعث شده ظرفیت قابلتحمل محیط در خوزستان از بین برود. این آلودگیها بهصورت مداوم به محیطزیست منطقه آسیب میزند و سلامتی ساکنان را تهدید میکند.
یکی از دلایل اصلی این مشکلات، عدماستفاده از فناوریهای روز و تبادل دانش با متخصصان خارجی است. باوجود اینکه فناوریهای پیشرفتهای برای کنترل آلودگی و حفاظت از کارگران (مانند ماسکهای مناسب یا سیستمهای تهویه بهتر) در دنیا وجود دارد، اما صنایع بهدلیل کاهش هزینهها از خرید و بکارگیری آنها خودداری میکند. این تمایل به سودآوری بیشتر با کمترین هزینه، به نرخ آسیب رساندن به سلامت کارگران تمام میشود. بههمیندلیل، مشکل اصلی در این زمینه، عدمتمایل به سرمایهگذاری برای بهبود شرایط و استفاده از راهکارهای موثر است.
شما چه راهکارها و سیاستهایی برای مقابله با چالشهای ایمنی، بهداشت و محیطزیست در صنایع پیشنهاد میکنید؟
نتایج پایشها و گزارشهایی که از آنها بهدست میآید، باید کاملا منطبق با واقعیت باشند. اگر فرض را بر این بگذاریم که گزارشهای پایش دقیق و واقعی است، بنابراین براساس نتایج و آسیبهای مشاهدهشده در افراد، باید اقدامات مدیریتی هدفمند و درست انجام شود. این اقدامات باید بهگونهای طراحی شود که بتوانند نقاط ضعف را برطرف کند. برای مثال، اگر پایش نشان دهد که یک فرآیند صنعتی از نظر ارگونومی به بدن کارگر آسیب میرساند، باید سریعا اصلاح شود. همچنین، اگر مشخص شود که سر و صدا باعث کاهش شنوایی کارگران میشود، باید تجهیزات حفاظتی بهتری فراهم شود. در صورتی که ترکیبات آلاینده بر ریه افراد تاثیر گذاشته است، باید اقداماتی همچون جابهجایی تجهیزات یا بهبود سیستم تهویه انجام گیرد. بهبیان دیگر، هدف اصلی پایشها این است که براساس ضعفهای شناساییشده، صنعت برای پیشگیری از آسیبهای بیشتر به کارگران، اقدامات لازم را انجام دهد و آن ضعفها را برطرف کند.
سخن پایانی
آسیبهای شغلی، بهویژه بیماریهای ناشی از آلودگیهای محیطی، تجلی مادی یک تناقض ساختاری است. از یکسو، تولید بهمنظور انباشت سرمایه و افزایش سود انجام میگیرد و از سوی دیگر، نیروی کار بهعنوان تنها منبع تولید ارزش، در معرض فرآیندهای زیانبار این تولید قرار دارد. در این چارچوب، سلامت کارگر بهعنوان یک «هزینه بیرونی» (External Cost) تلقی میشود که برای کاهش آن، پایشها نادیده گرفته شده و سرمایهگذاری در فناوریهای حفاظتی بهحداقل میرسد. فاجعه زمانی اتفاق میافتد که نتایج پایشهای پزشکی که میتواند نجاتدهنده جان کارگران باشد، بهخاطر منافع مالی و شرکتی پنهان میشود. پایشهای دقیق و بیطرفانه تنها نخستین قدم است. گام بعدی و حیاتی، الزام صنایع به استفاده از این نتایج برای بهبود واقعی شرایط کار است. سرمایهگذاری در فناوریهای نوین، استفاده از تجهیزات حفاظتی استاندارد و ایجاد فرهنگی که سلامت کارگر را بهعنوان یک ارزش اساسی و نه یک هزینه بیرونی میبیند، ضروری است.