وزیر صنعت باید اقتصاد سیاسی ایران را بشناسد
اگر بخشی از سیاستهای دولت پزشکیان در زمینه سیاست خارجی و تعاملات اقتصادی با جهان خارج، اجرا شود و مختصر گشایشی اتفاق بیفتد، مشکل تنظیم بازار هم حل خواهد شد و فلسفه تشکیل وزارت بازرگانی از بین خواهد رفت. البته باید تغییراتی هم در ساختار وزارتخانه انجام و قائممقامهایی در سه حوزه صنعت، تجارت و معدن با اختیارات مناسب ایجاد شود تا حجم کارهای وزیر کاهش یابد.
با اینکه حجم نسبتا زیادی از مسائل و مشکلات کشور مثل اشتغال و تورم و تنظیم بازار و از همه مهمتر، رشد و توسعه اقتصادی و صنعتی کشور، با نوع عملکرد وزارت صنعت، معدن و تجارت در پیوند است، چه در خلال مناظرات انتخاباتی و چه بعد از انتخاب رئیسجمهوری جدید، چندان به این مسائل پرداخته نشده و در مجموع، راهبردهای جریان پیروز انتخابات در حوزه صمت، بهطور دقیق، در معرض تدوین و تبیین قرار نگرفته است. با این پیشزمینه، سراغ قاسم خرمی، دکترای علوم سیاسی، پژوهشگر مسائل صنعتی ایران و از اعضای شورای سیاستگذاری کمیته صنعت، معدن و تجارت ستاد مرکزی مسعود پزشکیان رفتهایم تا با کمک او، راهبردهای صنعتی، تجاری و معدنی رئیسجمهوری منتخب را موردبررسی و واکاوی بیشتر قرار دهیم و درباره مشخصات وزیر مطلوب برای وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت و نیز چشمانداز آینده اقتصاد صنعتی ایران گفتوگو کنیم.
جناب خرمی! شما سالها در وزارت صمت (چه آن زمان که در قالب وزارت صنعت فعالیت میکرد و چه حالا در قالب نهادی کلانتر تحت عنوان وزارت صمت) اشتغال داشتهاید و نویسنده و پژوهشگر مسائل صنعتی هم هستید، در آستانه فعالیت دولت جدید، اوضاع تولید و تجارت را بهطور خلاصه چگونه میبینید؟
اگر به اختصار بخواهم بگویم اوضاع اصلا خوب نیست. صنایع کارخانهای بهدلیل قطعی گاز زمستان و برق تابستان، با حداقل ظرفیت کار میکنند؛ تجارت خارجی بهدلیل مشکلات مبادله پول، تقریبا قفل است و فروش نفت بهعنوان منبع توسعه صنعتی، بهسختی انجام میشود. البته این مشکلات تنها مربوط به دو سه سال اخیر نیست و احتمالا بخشی از آن در دولت جدید هم کماکان ادامه پیدا خواهد کرد. فقط فرق موضوع در این است که برخی دولتها این مشکلات را انکار و از واقعیت فرار میکردند و برخی دولتها، مشکل را میپذیرفتند، اما برای رفع آن، توان و توشه کافی نداشتند.
بهنظر شما با انتخاب آقای پزشکیان باید منتظر اتفاقات قریبالوقوعی در حوزه صنعت و تجارت باشیم؟
به هیچ وجه؛ فقط باید امیدوار باشیم که کابینه خوبی شکل بگیرد و نیروهای بازدارنده داخلی هم قدری شرایط را درک کنند و متوجه خطرات پیش روی ایران و ایرانیان باشند و اجازه دهند رئیسجمهوری منتخب، برنامههای خودش را اجرا کند و کشور را از این وضعیت نجات دهد. فعلا انتخاب آقای پزشکیان فقط تولید امید کرده که این امید میتواند نیرویی برای پیشبرد تولید و تجارت باشد. میبینیم که خرسندی و خوشحالی عمومی پدید آمده، اما جنس شادی و امیدواری مردم با جنس شادی و امیدواری فعالان حوزه صنعت و اقتصاد و صاحبان کسبوکار متفاوت است. کسبوکارها تقریبا به خط پایان رسیده بودند. بسیاری از استارتآپها و حتی شرکتهای بزرگ در حال مهاجرت و انتقال سرمایه بودند؛ بهعبارتی در بخش تولید، همه چراغهای هشداردهنده روشن شده بود.
شما از فعالان حوزه صنعت، معدن و تجارت ستاد انتخاباتی آقای دکتر پزشکیان بودید. برنامههای ایشان در این حوزه چه بود یا فکر میکنید چگونه باید باشد؟
معمولا نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری یا حتی خود رئیسجمهوری منتخب، راهبردهای و رویکردهای کلان را ترسیم و تبیین و بعدا برنامهنویسان یا وزرای هر بخش آن را تبدیل به برنامههای عملیاتی یا پروژههای کاری میکنند. در ایام رقابتهای انتخاباتی آنقدر مسائل سیاسی برجسته بود که فرصت زیادی برای پرداختن به مباحث صنعتی و تجاری پیش نیامد، اما آقای پزشکیان در همین فرصت محدود هم انصافا در زمینه تولید و تجارت انگشت را دقیقا روی نقطه درد گذاشت و عواقب فاجعهبار تحریمها و انزوای بینالملل را برای صنعت و تجارت کشور با صراحت و شفافیت بیان کرد.
کاهش دخالت دولت در اقتصاد، حذف قیمتگذاری دستوری، رفع موانع سیاسی و حقوقی سرمایهگذاری خارجی، کاهش هزینههای تولید، توسعه صادرات، رقابتیسازی محصولات داخلی و تقویت بنیانهای کارآفرینی و شفافیت مرز میان بخش خصوصی و شبهدولتی یا خصولتی از جمله سیاستهای اقتصادی و راهبردهای صنعتی و تجاری بود که میشد از سخنان آقای پزشکیان استخراج کرد. به هر حال ایشان بهدنبال تقویت اقتصاد ملی و تعامل آن با اقتصاد جهانی هستند.
یعنی بقیه کاندیداها یا رقبای ایشان منکر تاثیر سیاست خارجی بر اقتصاد بودند؟
آنها هم تا حدودی متوجه بودند. در هر حال آنها هم با صاحبان صنایع جلساتی داشتند، گلایهها را میشنیدند و احتمالا گزارشهای محرمانه و دقیقتری هم از وخامت اوضاع صنعت دریافت میکردند، اما برای مشکلات نسخه آماده ایدئولوژیک داشتند. بهتر است بگویم دردشناس نبودند و نسخهپیچ بودند. مثلا بهدلیل برخی ملاحظات ایدئولوژیکی، سعی میکردند از سیاست خارجی فعلی و سیاست خارجی مقاومتی دفاع کنند و چون قادر و مایل به تغییر این سیاست نبودند، بهناچار اثر سیاست خارجی و تحریمها بر اقتصاد را ناچیز میشمردند، به همین دلیل دائم از فروش فوقالعاده نفت و درآمدهای ارزی حرف میزدند، اما در عالم واقع پولی برای تنظیم و تعادل بازار نبود؛ بنابراین با آمدن آنها امیدی به تغییر نبود و همین وضعیت کمابیش حفظ و حتی شاید بدتر میشد.
حالا چه تضمینی وجود دارد که دولت آقای پزشکیان بتواند تغییری در عرصه اقتصاد بهوجود آورد و آیا اصلا میتواند جهت سیاستگذاریهای اقتصادی کشور را عوض کند؟
جان کینگدان، صاحب نظریه «سه جریان» معتقد است برای تغییر در سیاستهای اقتصادی یک کشور، باید سه جریان در یک بزنگاه تاریخی به هم برسند.یکی «جریان مسائل» است. یعنی مشکلات آنقدر شدید شود که ادامه وضع موجود ناممکن باشد و تغییر تبدیل به مطالبه عمومی شود که بهنظر میرسد وضعیت اکنون کشور ما همین گونه است. تایید پزشکیان با گفتمان اصلاحطلبی و تغییرخواهی برای ورود به عرصه رقابتهای انتخاباتی هم بیارتباط با حاد شدن مشکلات کشور نبود.
دوم «جریان سیاسی» است. یعنی درون جامعه نیروهای اجتماعی و سیاسی مثل بروکراتها و تکنوکراتها، احزاب و تحولخواهانی پیدا شوند که مسئولیت پیشبرد این تغییر را قبول کنند. سازماندهی این حجم از متخصصان، نیروهای سیاسی و تحولخواهان پشت سر آقای پزشکیان، آنهم در یک فرصت بسیار اندک، نشان داد که در جامعه امروز ما، نیرو و روحیه تحولخواهی هنوز وجود دارد. من در جای دیگری هم گفتهام این همه نیروی فکری و باانگیزه و باتجربهای که پشت سر آقای پزشکیان قرار گرفتند، حتی میتوانستند نتیجه انتخابات در کشور پهناوری مثل امریکا را هم رقم بزنند!
سوم «جریان سیاستها و راهبردها و برنامهها- policy». یعنی باید برنامه و طرحی متناسب با مشکلات و مسائل جامعه در دست نیروهای تحولخواه باشد؛ بهعبارتی برنامه باید پاسخی به مسائل و مشکلات باشد. الان این برنامه در اختیار آقای پزشکیان هست. مثل برنامه رفع تحریمها، تعامل با اقتصاد جهانی و وفاق و همدلی داخلی. اینکه آقای پزشکیان میگوید و البته مکررا هم میگوید اگر ما اختلافات را کنار بگذاریم و با هم باشیم و دولت وحدت ملی تشکیل دهیم، میتوانیم مشکلات را حل کنیم، میتواند بهمنزله همان برنامه موردنظر کینگدان باشد که به مشکلات و مسائل کشور ما پیوند خورده است.
بر همین اساس میتوانیم بگوییم در حال حاضر، همه شرایط و عوامل تغییر در سیاستگذاریهای اقتصادی و صنعتی و تحول مثبت در جامعه آماده است.
برگردیم به موضوع صنعت؛ شما در مدت یک ماهی که در کمیته صنعت و معدن ستاد آقای پزشکیان فعال بودید، طرح و برنامهای هم به ایشان پیشنهاد کردید.
بله؛ اصلا کار اصلی ما همین بود. کمیته صنعت، معدن و تجارت ستاد مرکزی پزشکیان شاید یکی از کیفیترین یا حداقل متخصصترین کمیتههای ستاد انتخابات ایشان بود، زیرا افرادی که در آنجا فعالیت میکردند، یا از مدیران ارشد و کارشناسان سابق و فعلی وزارت صمت بودند یا نیروهای فکری جوان و برنامهریز در حوزه صنایع نوین و دانشبنیان که ذیل ۱۵ کمیته تخصصی و ۳۱ کمیته استانی سازماندهی شده بودند و در مجموع حدود ۱۰۰۰ متخصص صنعت، معدن و تجارت یا مشاغل مرتبط در این کمیته فعالیت میکردند. در همان روزهای اول گروهی از متخصصان مامور احصا و تدوین مهمترین مسائل و چالشها و برنامههای مربوط به این حوزه شدند و نتیجه بررسیها در چند نوبت توسط ولیالله افخمیراد که رئیس کمیته بودند، برای رئیس ستاد دکتر پزشکیان ارسال میشد و بهدست ایشان میرسید. شاید به اندازه برنامههایی که وزیر آینده صمت قرار است ارائه دهد، برنامه تدوین شده و مبتنی بر اطلاعات و آمار و مستندات در این کمیته وجود دارد.
یکی از مسائل پیش روی وزیر جدید یا بهتر است بگوییم رئیسجمهوری جدید، موضوع تفکیک حوزه بازرگانی از وزارت صمت یا استمرار در همین قالب است، در این زمینه چه نظر و برنامهای ارائه دادید؟
در این زمینه اصلا بحث نشد، زیرا در فرصت محدود فعالیتهای انتخاباتی موضوع چندان اولویتداری نبود. موضوع تفکیک الان نزدیک ۸ یا ۹ سال است که ذهن فعالان صنعتی و تجاری کشور را درگیر کرده و به نتیجه نرسیده است. اما اگر دیدگاه خود من را بخواهید، بهنظر من «تفکیک» اصلا موضوع و مسئله اصلی حوزه صنعت، معدن و تجارت نیست، بلکه تابعی از شرایطی است که بهخاطر رشد تورم و ضرورت آنی تنظیم بازار حادث میشود. بیثباتی بازار هم مستقیما با تجارت خارجی و اختلال در شبکه تولید داخلی در ارتباط است. وقتی در شرایط تحریمی و انسداد شبکه انتقال بینالمللی پول، مواد اولیه یا تجهیزات با چند برابر نرخ وارد کشور میشود، نمیتوان انتظار وفور و رفاه و کاهش قیمتها را داشت. به همین دلیل اگر بخشی از سیاستهای دولت پزشکیان در زمینه سیاست خارجی و تعاملات اقتصادی با جهان خارج، اجرا شود و مختصر گشایشی اتفاق بیفتد، مشکل تنظیم بازار هم حل خواهد شد و فلسفه تشکیل وزارت بازرگانی از بین خواهد رفت. البته باید تغییراتی هم در ساختار وزارتخانه انجام و قائممقامهایی در سه حوزه صنعت، تجارت و معدن با اختیارات مناسب ایجاد شود تا حجم کارهای وزیر کاهش یابد.
یکی از مسائل حلنشده دیگر صنعت کشور، مربوط به خودروسازیهای داخلی است. اگر واردات خودروهای نو یا کارکرده خارجی آزاد شود، دولت جدید با خودروسازان داخلی چه خواهد کرد؟
خودروسازی داخلی باید رقابتی شود و لازمه رقابتی شدن هم افزایش کیفیت و کاهش هزینههای تولید است. خودروسازان داخلی میگویند ما توان رقابت با خودروهای وارداتی را داریم؛ بهشرط اینکه دولت دست از سر ما بردارد. میگویند صنعت خودرو، یک صنعت تخصصی است؛ بنابراین مدیریت آن هم باید فنی و تخصصی باشد. نمیشود این حوزه، هم حیاط خلوت دولت باشد و مثلا مداحان را به عضویت هیات مدیره شرکتهای خودروسازی در آورند و نیروی اضافی و ناکارآمد به آن تزریق کنند و هم انتظار کاهش هزینهها و رقابتی شدن داشته باشند. این حرف درستی است. یعنی بهتر است دولت نه حمایت رانتی داشته باشد و نه افرادی را با رانت وارد خودروسازی کند.
از دیگر مسائل مهمی که این روزها مطرح است، سازکار انتخاب کابینه و وزراست. فکر میکنید از درون این سازکار وزیر صمت مناسب شرایط امروز کشور بیرون میآید؟
اصل این سازکار که ابتکار آقای پزشکیان و تیم همراه اوست، به گمان من خیلی قابلدفاع و منطبق با همان گفتمان مشارکتخواهی ایشان در تعیین کابینه است، اما این همه کار، نیست. ترکیب و شیوه کار شورای راهبری گزینش کابینه و کمیتههای ذیل آن، چیزی است که میتواند در آینده جای بحث باشد و حتما هم خواهد بود.
جای چه بحثی؟
مثلا بهنظر میرسد رؤسای کمیتههایی که ذیل شورای راهبری گزینش کابینه انتخاب شدند، عاری از یک منشور کاری خاص باشند و اعضای کابینه را با شناخت فردی و سلایق خود انتخاب کنند. در برخی کمیتهها مثل کمیته انتخاب وزیر صمت، حتی یک نفر از کارشناسان فعلی بدنه وزارت صمت یا کمیته صنعت، معدن و تجارت ستاد مرکزی پزشکیان که به هر حال در پیروزی او نقش داشتند و حاملان گفتمان ایشان هستند، دعوت به حضور نشدند. طبیعی است که وقتی روند انتخاب وزیر صمت، پرسش برانگیز باشد، حضور او در این عرصه هم عاری از چالش نخواهد بود. حالا امیدواریم خروجی کار آنها مفید به حال صنعت و اقتصاد کشور باشد
بهنظر شما چه نوع وزیری برای وزارتخانهای مثل صنعت، معدن و تجارت میتواند مفید باشد؟ مثلا پیر یا جوان؟
این پیر و جوان بودن وزیر هم از همان مباحث انحرافی است. وزیر صنعت باید اقتصاد سیاسی ایران را بشناسد و بداند که گروههایی در جامعه همیشه برای بهدست آوردن امتیازات بیشتر در رقابت هستند و فشار میآورند و گاه تخریب و باجگیری میکنند. پس نه جوانی بهمعنی ناپختگی میتواند مفید باشد و نه پیری بهمعنی خمودگی. شغل وزارت کاری نوعا سیاستگذاری و برنامهریزی است. برای تشخیص سیاستهای درست صنعتی آنهم در جامعه ایران، لاجرم وزیر مربوطه باید به مقداری از دانش سیاسی و اجتماعی هم مجهز باشد؛ بهعبارتی وزیر صمت باید سیاستگذار و استراتژیست باشد، نه مدیر پروژه!
سوال آخر اینکه، شروط موفقیت وزیر آینده صمت را چه میدانید؟
بهگمان من همان نظریه سه جریان جان کینگدان در اینجا هم میتواند مصداق داشته باشد. یعنی برای تحول در صنعت، معدن و تجارت باید سه جریان به هم برسند؛ اول اینکه وزیری انتخاب شود که بفهمد و بپذیرد که این حوزه با چه چالشهای خطرناکی مواجه است. برای رفع این مشکلات طرح و برنامه مشخصی در دست داشته باشد و در نهایت مدیران و همکاران بخشهای راهبردی وزارتخانه را از میان نیروهای تحولخواه و باورمندان به گفتمان آقای پزشکیان انتخاب کند. یکی از سنجههای ارزیابی وزیر آینده صمت در میزان پایبندی او به برنامههای رئیسجمهوری منتخب، واعتنا به افراد و مدیرانی که در این روزهای سخت و پرفشار، ریسک سیاسی همه چیز را پذیرفتند و یک ماه تمام برای پیروزی آقای پزشکیان وقت گذاشتند، است. اغلب این افراد آدمهای مجرب و کارآمدی هستند که از مدیران فعلی یک سروگردن بالاتر هستند.