آتش تورم زیر سبد خوراکیها
دادههای مرکز آمار ایران از میزان هزینههای زندگی نشان میدهد کف هزینه زندگی در کلانشهری چون تهران ماهانه برای هر خانوار حدود ۱۰ میلیون تومان است.
این آمار کف هزینه زندگی در ارزانترین استان کشور یعنی سیستانوبلوچستان را حدود ۶.۵ میلیون تومان و بهطور متوسط در سطح کشور بیش از ۸ میلیون تومان نشان میدهد. هزینهها در حالی به چنین سطحی رسیدهاند که سطح دستمزدها به هیچ وجه پاسخگوی نیست و در سطوح پایینی قرار دارد. البته هرچه هم میگذرد وضعیت معیشتی مردم، دشوارتر از سال گذشته میشود، چون درآمدها همچنان ثابت است و مخارج افزایش مییابد.
کرونا و تحریم تورم را صعودی کردند
به گزارش صمت در سالهای اخیر علاوه بر اینکه با بازگشت تحریمها روبهرو بودهایم، رشد لجامگسیخته نرخ تورم و از طرفی کرونا، عاملی برای رکود بیشتر شده که جمع همه این عوامل معنایی جز سقوط بخش بیشتری از جامعه به زیر خط فقر ندارد؛ فقری که همانگونه که اشاره شد ناشی از عوامل متعدد چون رشد نرخ تورم، افزایش سرسامآور قیمتها در بازار، بیکاری، عملکرد ضعیف مسئولان در مدیریت اقتصاد به همراه کاهش درآمدهای ارزی کشور است و چنین عواملی باعث شده سفره قشر ضعیف و کمدرآمد جامعه روز به روز کوچکتر شود. براساس گزارش نتایج پژوهشهای انتشاریافته از سوی مرکز آمار ایران، نرخ تورم نقطهای اسفند سال گذشته ۴۸ درصد بوده است؛ یعنی خانوارها ۴۸۷ درصد بیشتر از اسفند ۹۸ برای کالاها و خدمات یکسان هزینه کردهاند، در صورتی که درآمد بسیاری از خانوارها جوابگوی این تورم نبوده و فشار اقتصادی زیادی را متحمل شدند که نمایانگر گستره فقر در جامعه است.
رقم خط فقر، متفاوت است
سعید یاری، کارشناس اقتصاد درباره خط فقر در جامعه ایران به ایمنا میگوید: برای تعیین خط فقر نمیتوان از عدد خاصی نام برد، زیرا در کشوری قرار داریم که مخارج در شهرها و مناطق مختلف متفاوت است؛ یعنی اگر در منطقهای خط فقر ۱۰ میلیون تومان تخمین زده شود، در منطقهای دیگر ممکن است به ۴ میلیون تومان برسد، چون مخارج هر شهری با شهر دیگر متفاوت است. از طرفی در یک شهر خاص هم نمیتوان عدد ثابتی را برای همه شهروندان اعلام کرد، زیرا این رقم براساس تحصیلات، شغل و موقعیت اجتماعی تغییر میکند. بهعنوان مثال خط فقر در کلانشهرها برای یک خانواده ۴ نفره که جزو قشر کارمند، کارگر و فرهنگی قرار دارند، حدود ۹ میلیون تومان برآورد میشود، اما با ارتقای شغلی عدد افزایش مییابد و تا ۲۰ میلیون تومان هم میرسد. اگر همین خانوارها در شهرهای کوچکتر باشند خط فقر برای آنها از ۴ میلیون تومان شروع میشود و تا ۱۰ میلیون تومان میرسد که این موضوع با عنوان شاخص زندگی تعریف میشود و قابلیت توجه زیادی دارد.
این کارشناس اقتصاد تصریح میکند: آنچه اهمیت دارد آن است که راهکارهایی مدبرانه برای کاهش خط فقر اجرا شود. ممکن است عدهای افزایش یارانههای دولتی را عامل کاهش خط فقر بدانند، اما این حمایتها راهکار اصولی برای کاهش خط فقر نیست، بلکه مدت زمانی کوتاه مرهمی بر زخم مردم میگذارد؛ جدا از آنکه گاه باعث تورم هم میشود. یاری خاطرنشان میکند: برخی نیز اشتغالزایی را بهعنوان راهکاری برای کاهش خط فقر مطرح میکنند، این در حالی است که طبق آمارهای منتشر شده در بیش از نیمی از خانوادههای زیر خط فقر، حداقل یک نفر مشغول کار است اما مشکلی که وجود دارد درآمد پایین این فرد شاغل است که کفاف هزینهها را نمیدهد و موجب شده خانواده زیر خط فقر قرار بگیرد.
وی اظهار میکند: تا زمانی که از تولید داخل حمایت اساسی نشود نمیتوان با خط فقر مقابله کرد، زیرا تولید داخل بهمعنای اشتغالزایی و درآمدزایی بیشتر است؛ همان شعاری که سالهاست شنیده میشود اما قدمی واقعی برای اجرایی کردن آن برداشته نمیشود. این کارشناس اقتصاد تصریح میکند: بدون شک در کشوری که تولیدات فراوان و باکیفیت باشد، نهتنها مشکل بیکاری حل میشود، بلکه فراوانی کالا به کاهش نرخها و در نتیجه کاهش رشد فقر نیز میانجامد.
شرایط کارگران بسیار دشوار است
موضوعی که در زمینه خط فقر بسیار محسوس است، مرتبط با دستمزد قشر کارگر است؛ این گونه که سبد معیشت آنها را برای تعیین دستمزد در نظر میگیرند، در حالی که خط فقر، اصلیترین مؤلفه تعیین دستمزد در کشور است؛ بنابراین چون دستمزد کارگران براساس شاخصهای صحیح تعریف نمیشود، هر سال از قدرت خریدشان کاسته میشود و به سمت فقیر شدن پیش میروند. اصغر رهنما، نماینده کارگری اظهار میکند: در شرایطی قرار گرفتهایم که قیمت اجناس هر ماه تفاوت فاحشی با ماه و حتی هفته قبل دارد، اما تعیین دستمزد کارگران براساس نرخ سبد معیشت است. پرسش این است که وقتی نمیتوان نرخ کالاها را حتی برای یک ماه آینده پیشبینی کرد، چگونه وضعیت ۱۲ ماه پیش رو پیشبینی و دستمزدها تعیین میشود؟ وی تصریح میکند: بهتر است بهجای در نظر گرفتن سبد معیشت، خط فقر برای تعیین دستمزدها در نظر گرفته شود.
چگونه کارگری که دستمزد کمتر از ۴ میلیون تومان در ماه دریافت میکند میتواند در برابر خط فقری که ۹ میلیون تومان اعلام میشود دوام بیاورد؟ باتوجه به اینکه بانک مرکزی نرخ تورم را ۴۱ درصد اعلام کرده، آیا چنین مبلغی میتواند در برابر تورم ۴۱ درصدی خود را نشان دهد؟ بهگفته این فعال کارگری دستمزد کارگران با خرجشان، همخوان نیست و لازم است راهکارهایی واقعی برای حل این مشکل ارائه و اجرا شود؛ بهگونهای که قدرت خرید این افراد بالاتر برود و قیمتها کنترل شود و در یک سال چندین مرتبه اجازه افزایش نرخ کالاهای اساسی صادر نشود. مگر در طول سال چند بار دستمزد کارگر افزایش مییابد که به دفعات نرخ کالاها بالا میرود؟ رهنما ادامه میدهد: یا نباید در طول یک سال به کرات مجوز افزایش قیمتها صادر شود یا شورایعالی کار ازسوی دولت مجوزی دریافت کند که در زمانهای بحرانی، دستمزدها هم همراه با گران شدن اجناس، افزایش یابد؛ در غیر این صورت تورم همچنان افزایش مییابد و خط فقر بالاتر میرود و روز به روز تعداد بیشتری از افراد جامعه به زیر خط فقر خواهند رفت.
نتایج یک پژوهش
در دههای که گذشت، کشور درجا زد و اسیر تورم شد. موجود سبد خانوارها نیز آب رفت. شواهد موجود نشان میدهد دیگ جوشان تورم در کنار عواملی همچون کاهش رشد اقتصادی و رواج بیکاری، رفاه جامعه ایران را در دهه ۹۰ به تاراج برده است. نتایج یک گزارش منتشر نشده که خود را در گفتوگوی عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران منعکس کرده، نشان میدهد ایرانیان در مقایسه با دهه ۸۰ غذای کمتری میخورند و هزینه بیشتری بابت خوراکیهای مختلف اعم از گوشت، لبنیات، برنج و قند و شکر میپردازند.
گزارش تیر ۱۴۰۰ مرکز آمار ایران از شاخص نرخ کالاها و خدمات مصرفی خانوارهای کشور حسب بخشهای اصلی و برخی گروهها و طبقات کالایی نیز نشان میدهد نرخ سبد خوراکیها نسبت به سال پایه ۱۳۹۵ حدودا ۴برابر شده است. بهطور دقیقتر این گزارش نشان میدهد ظرف ۵ سال چه فشاری به رفاه خانوارهای ایرانی وارد شده است.
در این گزارش تاکید شده در تیر ۱۴۰۰ به نسبت سال پایه (۱۳۹۵)، نرخ نان و غلات 3 برابر، نرخ گوشت قرمز، سفید و فرآوردههای آنها ۴برابر، نرخ ماهیها و صدفداران ۷ برابر و نرخ شیر و پنیر و تخممرغ یک برابر شده است. تصویری که کاوه زرگران از سفره مردم در دهه ۹۰ عیان کرده بهخوبی اثر یک دهه تحریم، یک دهه نوسان اقتصادی و یک دهه تورم سنگین را که تنها در برخی مقاطع مهار شدند، بهعینه نشان میدهد.
سخن پایانی
زنگ هشدار کوچک شدن سفره خانوار به صدا در آمد. تغییرات مصرف غذای ایرانیان در دهه ۹۰ نشان میدهد سرانه مصرف برخی اقلام خوراکی از جمله محصولات پروتئینی در کشور کاهش هشداردهندهای (۵۰درصد) داشته است. این موضوع حاکی از کوچک شدن سفره خانوار ایرانی طی ۱۰سال گذشته است. در این میان، بهنظر میرسد عامل اصلی کوچک شدن سفره خانوارها، وقوع دو قله تورمی در ابتدا و انتهای دهه ۹۰ است که باعث شده درآمد خانوار، از رشد قابلتوجه قیمتها عقب بیفتد.