-
در گفت‌وگو با یک کارشناس آب مطرح شد

ویرانگری سودجویان و قهر طبیعت

مرداد امسال با بارش‌های سیل‌آسا شروع شد و در این مدت تاکنون، دست‌کم ۶۹ نفر جان باخته و حدود ۵۶ نفر مفقود شده‌اند و به‌گفته وزیر جهاد کشاورزی در مرحله نخست، بیش از ۶ هزار میلیارد تومان به حوزه‌های گوناگون بخش کشاورزی، خسارت وارد شده است.

بنابر اعلام سازمان مدیریت بحران، گزارش‌های اولیه حاکی از این است که دست‌کم ۲۰ هزار واحد مسکونی در سیل‌های اخیر دچار آسیب شده‌اند که از این تعداد، ۱۳ هزار واحد نیازمند تعمیر و ۷ هزار واحد نیازمند بازسازی کامل هستند. طی روزهای چهارشنبه، ۵ مرداد تا جمعه ۷ مرداد، بارش‌هایی را در استان تهران شاهد بودیم که تبدیل به بلایی طبیعی شد و در امامزاده داوود تهران ۵ نفر و در شهرستان دماوند و فیروزکوه تاکنون ۱۷ نفر کشته به‌جا گذاشته است.

حمیدرضا رمضانی، کارشناس آب در گفت‌وگو با صمت می‌گوید: مدیریت بحران یعنی قبل از حادثه، مناطق با ریسک بالا توسط کارشناسان شناسایی شوند و با کمک عوامل اجرایی پیش از وقوع بلایای طبیعی، اقدامات لازم انجام شود تا هنگام حادثه شاهد خسارت‌های جانی و مالی و مانند سیلاب‌های اخیر، نابودی اراضی و باغات کشاورزان نجیب و زحمتکش نباشیم.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

چرا در مناطقی مانند دماوند و فیروزکوه که به‌طور معمول میزان بارندگی بالاست، شاهد وقوع سیلاب‌‌هایی هستیم که ویرانی‌ها و تلفات گسترده‌ای به‌جا می‌گذارند؟

بارش ۳۳.۹ میلی‌متری در حوضه آبریز آبعلی و رودهن و روستاهای آه، آردینه، وسکاره و جورد در شهرستان دماوند، بارش ۴۱.۷ میلی‌متری آبریز تاررود در شهر دماوند و بارش میلی‌متری فیروزکوه در ۳ روز که در این میان، شهرستان دماوند جزو مناطق و شهرستان‌های پر بارش کشور ایران به‌شمار می‌رود، واقعه تلخی را رقم زد و جان و مال بسیاری از هموطنان‌مان را نابود کرد.

قطعا و یقینا می‌شد از این بارش‌های تابستانه سربلند بیرون آمد. بازنده اصلی این واقعه، مردم بی‌گناه بودند و رفوزه این کارزار، طبق روال و سنوات گذشته، دولت محترم است.

باید توجه داشت که هیچ کشاورزی به‌تنهایی نمی‌تواند زمین کشاورزی خود را تفکیک کرده و بعد به فروش برساند، ولو اینکه چراغ سبزی از سوی ادارات گوناگون در دوره‌های قبل (جهاد کشاورزی، منابع طبیعی، فرمانداری، بخشداری و...) به وی داده‌ شده، سلسله‌مراتب اداری را طی کرده و به تغییر کاربری و تفکیک اراضی ختم شده باشد.

توجیه مافیای زمین‌خواری در جهت تغییر کاربری این است که این مناطق آب ندارند و نمی‌شود در آنجا کشاورزی کرد. گفتنی است که مصرف آب اراضی کشاورزی که تبدیل به ویلا می‌شوند، ۷ برابر بیشتر از مصرف آب برای کشاورزی است.

باید پرسید چطور آب برای تخریب اراضی کشاورزی، جنگلی و مراتع به نفع ویلاسازی داریم اما آب برای کشاورزی نیست؟ زمانی که اراضی جنگلی و کشاورزی تغییر کاربری داده و تبدیل به ویلا می‌شوند، فرسایش خاک در این اراضی تا ۴ برابر بیشتر می‌شود و به‌دلیل سازه‌هایی که در این اراضی احداث می‌شود، جذب آب توسط خاک به حداقل ممکن می‌رسد.

از سویی، حریم رودخانه‌ها رعایت نمی‌شود و عرصه برای جولان آب تنگ و تنگ‌تر می‌شود و در زمان بارش نزولات آسمانی به‌دلیل اینکه خاک، ساختمان، مکانیک و دانه‌بندی خود را از دست داده، دیگر توان جذب آب را ندارد و رواناب شکل می‌گیرد و در پایین‌دست وقتی رواناب‌ها بهم متصل می‌شوند، سیل مهیب و ویرانگری را شاهد خواهیم بود.

در این میان، نقش دولت‌ها چیست؟

اساسا به‌دلیل رویکرد دولت‌های نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم اراضی کشاورزی تغییر کاربری یافتند و کشاورزی از توجیه اقتصادی افتاد. اراضی که قبلا در آنها کشاورزی انجام می‌شد، به‌یک‌باره دارای ارزش‌افزوده زمین شدند و آنها را به سمت ویلاسازی بردند.

از سویی، مصرف آب با سرعت سرسام‌آوری افزایش پیدا کرد و اغلب ویلاداران چاه‌های عمیق حفر کردند.

حتی گاهی بعضی از ویلادارانی که چاه عمیق غیرمجاز دارند و کسب نامشروع راه‌انداخته‌اند، آب چاه‌ها را شبانه و تانکری به فروش می‌رسانند. به همین دلیل، آب سفره‌های زیرزمینی آهسته و پیوسته رو به کاهش رفت.

این‌گونه بود که برداشت آب از آبخوان‌ها از جذب آب در آبخوان‌ها به‌مراتب بیشتر شد و به اصطلاح، دشت‌ها با بیلان منفی روبه‌رو شدند. در چنین حالتی، وقتی آب سفره‌های زیرزمینی به یغما برود، زمین دچار مرگ آبخوان شده و فرونشست اتفاق می‌افتد.

در این شرایط، پر واضح است با کوچک‌ترین بارشی بر زمینی که دیگر درختی و بوته‌ای در آن نیست، شاهد سیل‌های ویرانگر می‌شویم. با چنین عملکرد نابخردانه‌ای بر طبل تغییر اقلیم و گرمایش زمین بیشتر کوبیده می‌شود. دولت‌ها در سال‌های گذشته با همین فرمان پیش رفتند و موجب شدند امروز ۴۱ هزار ویلا ‌مانند دمل‌های چرکین در سطح شهرستان دماوند که یکی از رکن‌ها و مراکز اصلی کشاورزی در ایران است، خودنمایی کنند و این‌گونه امنیت پایدار غذایی در ایران رو به نابودی برود.

آیا از طریق عملیات آبخیزداری امکان ذخیره آب بارش‌های اخیر وجود داشت؟

صد درصد امکان ذخیره آب با عملیات‌ آبخیزداری وجود داشت.

طی بارش‌های چند روز گذشته در سطح شهرستان دماوند حدود ۷۰ میلیون مترمکعب بارش داشتیم که به‌دلیل عدم‌آبخیزداری و عدم‌توانمندی در احداث حوضچه‌های تغذیه مصنوعی آبخوان و عدم‌احداث بندهای خاکی و بتنی، متولیان امر حتی ۱۰ مترمکعب از این آب را هم نتوانستند، جمع‌آوری و استحصال کنند.

جالب اینجاست که صدای داد گوش‌خراش بی‌آبی همیشه بلند است. زمانی که مسئولان به فکر نیستند و توانایی استفاده از نعمت‌های خدا را ندارند، پس نباید طبیعت را مقصر معرفی کنند.

عملکرد مدیریت بحران را در نهادهای گوناگون چگونه ارزیابی می‌کنید؟

نکته‌ای که این روزها خیلی شنیده شد، بحث «مدیریت بحران» است که به اعتقاد من در ایران مدیریت بحران محلی از اعراب ندارد.

باید به آقای رئیس‌جمهور، آقای وزیر کشور، آقای وزیر جهادکشاورزی، آقای وزیر نیرو، استاندار محترم تهران و اعضای محترم اتاق مدیریت بحران کشور گفت که معنی مدیریت بحران این نیست که شما بزرگواران بنشینید دست روی دست بگذارید تا حادثه تلخی رخ بدهد و بعد به تکاپو بیفتید که حالا چگونه اجساد را از زیر گل‌ولای و آوار بیرون بکشید.

مدیریت بحران؛ یعنی پیش از حادثه، مناطق با ریسک بالای خطر توسط کارشناسان مربوطه شناسایی شوند و با کمک عوامل اجرایی قبل از وقوع حادثه و بلایای طبیعی، درصدد رفع آن برآیند تا هنگام وقوع حادثه این‌گونه شاهد جان باختن و نابودی اراضی کشاورزی و باغات کشاورزان نجیب و زحمتکش نباشیم.

یکی از مسائلی که درباره تلفات و خسارت‌های سیل به آن اشاره می‌شود، شیوه شهرسازی و ساخت‌وسازهای غیراصولی است. آیا این مسئله درباره شهر دماوند نیز صادق است؟

در شهرستان دماوند، اصول شهرسازی اصلا با قوانین همخوانی ندارد و قوانین باغ‌شهری در این شهرستان خرم و سرسبز که محصولات کشاورزی آن در ایران و سطح جهان، زبانزد خاص و عام است، رعایت نمی‌شود.

جای تاسف دارد که بگویم فرمانداری، بخشداری و شهرداری‌ها در این منطقه کوهستانی سردسیر با بارش‌های برف و باران سنگین و بهمن‌گیر، دقیقا به‌گونه‌ای برخورد می‌کنند که گویی شهرستان دماوند ‌مانند شهر تهران است.

شوربختانه کوچه‌باغات و باغات شهرستان دماوند که ریه اصلی آب‌وهوایی استان تهران به‌شمار می‌روند، تعمدا در حال نابودی هستند و چون شهرداری‌ها منبع درآمد پایدار ندارند؛ در نتیجه شهرفروشی را بهترین حربه برای به‌دست آوردن پول و تامین بودجه می‌دانند.

تنها در حوضه آبریز تاررود که دست بر قضا از وسط شهر دماوند عبور می‌کند، باید این رودخانه حداکثر تاب‌آوری برای عبور سیل‌های سنگین با دبی ۱۵۰ مترمکعبی در ثانیه را داشته باشد و پهنه و عرض رودخانه تاررود باید دست‌کم ۵۰ متر باشد که بتواند سیلاب‌های دوره ۲۵ و ۵۰ ساله با دبی حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ متر در ثانیه را به‌راحتی عبور دهد.

با این همه شاهدیم که در ۹۰ درصد از مسیل رودخانه تاررود دماوند که منبع اصلی تامین آب سد ماملو و تامین‌کننده آب شرب شهر تهران و شهرستان‌های جنوبی و جنوب‌شرق استان تهران است، عرض رودخانه کمتر از ۱۲ متر است و این یعنی حریم رودخانه رعایت نشده و مورد هجمه زمین‌خواران قرار گرفته است.

اگر در شهر دماوند، سیل سال ۱۳۶۶ مجدد تکرار شود، قطعا شهر دماوند به‌تنهایی بیش از ۱۰ هزار کشته خواهد داشت و ما با فاجعه انسانی روبه‌رو خواهیم شد.

همین بی‌تدبیری و کج‌اندیشی برای دیگر مناطق خسارت‌دیده همچون فیروزکوه، امامزاده داوود و طالقان در دو استان تهران و البرز هم صادق است.

نکته قابل تامل اینجاست که همه مسئولان مدعی تلاش و ارائه خدمت صادقانه هستند اما شاهدیم روز به روز بر تعداد ویلاها و حفر چاه‌های غیرمجاز افزوده می‌شود و مناطق و شهرستان‌هایی مانند دماوند، فیروزکوه و طالقان که می‌توانند تامین‌کننده امنیت پایدار غذایی کشور باشند در حال تبدیل شدن به مناطق با ریسک بالای فرونشست زمین و نابودی کشاورزی هستند.

این حجم کم بارش در سطح شهرستان دماوند، فیروزکوه، طالقان و امامزاده داوود که چنین سیل ویرانگری را به‌وجود آورد، یک تلنگر بسیار کوچک طبیعت به ما بود. حال فکر کنید اگر بارش ۶۰ یا ۸۰ میلی‌متری در این مناطق در یک بازه زمانی یک‌روزه بیاید، با توجه به اینکه هرگز حریم تمام رود دره‌ها رعایت نشده و تبدیل به ساختمان‌سازی شده، چه فاجعه‌ای رخ خواهد داد. پس در آینده نزدیک باید منتظر فاجعه انسانی ناشی از وقوع سیل در این مناطق باشیم.

سخن پایانی

به عقیده کارشناسان، یکی از عوامل اصلی در شدت تاثیر سیلاب‌ها و به‌جا گذاشتن تلفات و خسارت‌های سنگین، تغییر کاربری زمین است.

زمانی که اراضی جنگلی و کشاورزی دچار تغییر کاربری شده و در آنها ویلاسازی می‌شود، فرسایش خاک در این اراضی تا چند برابر گسترش پیدا می‌کند و جذب آب توسط خاک به حداقل ممکن می‌رسد.

از سویی هم حریم رودخانه‌ها رعایت نمی‌شود و عرصه برای جولان آب تنگ و تنگ‌تر شده و در زمان بارش نزولات آسمانی به‌دلیل اینکه خاک، ساختمان، مکانیک و دانه‌بندی خود را از دست داده، دیگر توان جذب آب را ندارد و رواناب شکل می‌گیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین