-
یک پژوهشگر حوزه اقتصاد در گفت‌وگو با صمت:

کوچک‌ها از حاشیه به متن اقتصاد منتقل شوند

نقش صنایع کوچک در اقتصاد کشورها غیرقابل‌انکار است و حتی در اقتصادهای توسعه‌یافته با شرکت‌های چندملیتی نیز جایگاه این صنایع چشمگیر است؛ بر همین مبنا توجهات و تعریف جایگاه متناسبی نیز برای آنها صورت گرفته است. اما براساس شواهد و آنچه فعالان صنایع کوچک اظهار می‌کنند در ایران آن‌گونه که باید این صنایع موردتوجه قرار نمی‌گیرند؛ چه‌بسا در اقتصاد تورم‌زده و به‌نوعی در مرز بحران ایران نه‌تنها حمایت در خوری از آنها صورت نمی‌گیرد که تمهیدات و سیاست‌گذاری‌ها موانع و چالش‌هایی را در مسیر فعالیت این صنایع ایجاد می‌کنند. برخی کارشناسان درگیری صنایع کوچک با مشکلات را ناشی از تمرکز بر حمایت از صنایع بزرگ و به‌عبارتی به گوشه رانده شدن کوچک‌ها برای توسعه‌یابی صنایع بزرگ می‌دانند که اگر بنا را بر صحت این ادعا بگذاریم، بدون‌تردید باید فهم سیاست‌گذاران از مسیر توسعه را نادرست بدانیم و اگر غیر این باشد، به‌طور قطع سیاست‌گذاری‌ها دارای ایرادهای اساسی است؛ بر همین مبنا باید اصلاحات پایه‌ای صورت گیرد تا شاید از دل این اصلاحات صنایع کوچک از حاشیه به متن اقتصاد منتقل شوند. کارشناسان این اصلاحات را از مسیرهای گوناگونی قابل‌تحقق می‌دانند که امیررضا اعتمادی، پژوهشگر حوزه اقتصاد و عضو اتاق بازرگانی در گفت‌وگو با صمت به چند مسیر محوری آن یعنی «توسعه پلتفرم‌های تبادل اطلاعات تولید»، «اصلاح و هدفمندی نظام تامین مالی»، «آموزش و توانمندسازی» و «تسهیل مقررات و ثبات‌بخشی به اقتصاد» اشاره کرده است.

کوچک‌ها از حاشیه به متن اقتصاد منتقل شوند

آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گفت‌وگوی صمت با امیررضا اعتمادی، پژوهشگر حوزه اقتصاد و عضو اتاق بازرگانی درباره جایگاه صنایع کوچک در اقتصاد ایران، مشکلاتی که این صنایع با آنها درگیر هستند و راهکارهای توسعه این صنایع است.

پیش از پرداختن به هر سوالی می‌خواهم بهانه شکل‌گیری این گفت‌وگو را موردسوال قرار ‌دهم؛ در آستانه روز حمایت از صنایع کوچک قرار داریم؛ شما به‌عنوان یک پژوهشگر و فعال حوزه اقتصاد وجه تسمیه‌ این روز را باور دارید؟

اگر بخواهم پاسخی شفاف به این سوال بدهم باید بگویم در اقتصاد ایران، یکی از بزرگ‌ترین تناقض‌ها همان‌جایی رخ داده که باید نقطه قوت و تکیه‌گاه ما باشد؛ جایی که نامش «صنایع کوچک» است، اما نقشی بسیار بزرگ دارد. ما کشوری هستیم با هزاران بنگاه صنعتی کوچک، با کارگاه‌هایی که سال‌هاست در دل محله‌ها، شهرک‌ها و استان‌های مختلف، چرخ اقتصاد را در چرخش نگه داشته‌اند؛ اما همین بنگاه‌ها، اغلب فراموش‌شده‌ترین بخش سیاست‌گذاری‌های اقتصادی‌ هستند. اما چرا در کشوری با این‌همه ظرفیت انسانی و جغرافیایی، صنایع کوچک هنوز سهمی ناچیز در تولید ناخالص داخلی و صادرات دارند؟ و چرا صدها هزار شغل بالقوه در دل همین صنایع، هنوز بالفعل نشده‌اند؟ سوالاتی است که باید سیاست‌گذاران به آنها پاسخ بدهند.

با این وصف به‌نظر می‌رسد از نگاه شما که البته نگاهی درست است، صنایع کوچک نقشی بسیار موثر در اقتصاد دارند؛ آیا در اقتصاد ایران جایگاهی که برای این صنایع در نظر گرفته می‌شود و میزان توجهات به آن متناسب با نقش‌آفرینی‌‌شان است؟

پاسخ این سوال کوتاه است؛ خیر. کافی است در این زمینه مقایسه‌ای کوتاه از وضعیت ایران با کشورهای دیگر داشته باشیم. در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته، از ایالات متحده تا آلمان و ژاپن، بنگاه‌های کوچک نه‌تنها ستون فقرات اشتغال هستند، بلکه موتور نوآوری، صادرات و توسعه پایدار محسوب می‌شوند. بیش از ۹۹ درصد بنگاه‌های اقتصادی در اتحادیه اروپا، بنگاه‌های کوچک و متوسط‌‌مقیاس هستند که بیش از ۶۵ درصد اشتغال و بیش از ۵۰ درصد تولید ناخالص داخلی این اتحادیه را شکل می‌دهند. در ژاپن، این نسبت حتی بالاتر است و صنایع کوچک مولد نزدیک ۷۰ درصد اشتغال این کشور هستند.

در مقابل در ایران، باوجود آنکه حدود ۹۴ درصد واحدهای صنعتی فعال در کشور جزو بنگاه‌های کوچک و متوسط به‌شمار می‌روند، سهم آنها از تولید ناخالص داخلی صنعتی تنها ۱۴ تا ۱۵ درصد است، اما از این رقم تأسف‌بارتر، سهم صنایع کوچک از صادرات صنعتی ایران است که اغلب به زیر ۱۰ درصد می‌رسد. این مسئله کاملا متاثر از جایگاهی است که برای این صنعت تعریف و توجهاتی که به آنها شده، است.

به‌عبارت شفاف‌تر؛ به‌لحاظ کمّی صنایع کوچک ما توسعه یافته‌اند، اما از نظر کیفی، آنها را به حال خود رها کرده‌ایم.

به‌اعتقاد شما چه مسائلی سبب شده کوچک‌مقیاس‌ها نتوانند جایگاه خود را در اقتصاد ایران بیابند و به‌اصطلاح خود را ثابت کنند؟

اگر بخواهیم آسیب‌شناسی دقیقی از وضعیت صنایع کوچک ارائه دهیم، باید چند محور اصلی را به‌عنوان گلوگاه‌های این بخش معرفی کنیم. نخستین مانع در مسیر فعالیت بنگاه‌های کوچک در ایران تامین مالی سخت و ناکارآمداست. توضیح اینکه بنگاه‌های کوچک در ایران بیش از هر چیز از «بی‌پولی نظام‌مند» رنج می‌برند. بانک‌ها تمایلی به تسهیلات‌دهی به این واحدها ندارند و سازکارهای سختگیرانه در پرداخت تسهیلات به آنها تعریف می‌کنند و وقتی هم که پرداختی انجام می‌شود، نرخ سود بالا و وثیقه‌های سنگین، عملا بازپرداخت را سخت و طاقت‌فرسا می‌کند.

حتی صندوق‌های حمایتی موجود نیز پوشش محدودی دارند و دسترسی به منابع بازار سرمایه برای این بنگاه‌ها هنوز در حد شعار باقی مانده است. در نتیجه این وضعیت هزاران واحد صنعتی کوچک یا نیمه‌فعال‌اند یا زیر بار بدهی، یکی‌یکی تعطیل می‌شوند.

دیگر مشکل صنایع کوچک نبود شبکه فروش داخلی و صادراتی است. بسیاری از این بنگاه‌ها «جزیره‌ای» عمل می‌کنند. آنها نه بازار هدف را می‌شناسند، نه توان جذب مشتری خارجی را دارند.

در کشورهایی مثل ترکیه یا مالزی، دولت‌ها با ایجاد سامانه‌های پیوند تولید و تقاضا و ارائه پلتفرم‌های دیجیتال برای حضور در بازارهای جهانی، این مشکل را تا حد زیادی حل کرده‌اند، اما در ایران، هنوز بسیاری از تولیدکنندگان نمی‌دانند چه چیزی، کجا، به چه قیمتی و برای چه کسی تولید کنند.

در کنار دو مشکل یادشده نبود زیرساخت پایدار انرژی نیز توان فعالیت را از صنایع کوچک گرفته و مسیر توسعه را برای آنها ناهموار کرده است.

ناترازی برق، کمبود آب و گاز و اختلال در زیرساخت‌های شهری و صنعتی، بنگاه‌های کوچک را بیشتر از صنایع بزرگ زمین‌گیر کرده است؛ به‌عنوان مثال، در استان‌هایی مثل یزد، قطعی برق مکرر باعث شده تنها ۳۰ درصد ظرفیت واحدهای کوچک فعال باشد.

صدور بی‌رویه مجوز بدون برنامه‌ریزی برای زیرساخت، فقط به ریشه‌سوزی ظرفیت‌های موجود منجر می‌شود.

دیگر مسئله‌ای که صنایع کوچک از آن رنج می‌برند ناهماهنگی نهادی و نبود اطلاعات دقیق است.

یکی از عجیب‌ترین مشکلات فضای تولید ایران، نبود پایگاه اطلاعاتی جامع درباره صنایع کوچک است. ما هنوز نمی‌دانیم دقیقا چه تعداد بنگاه کوچک فعال داریم، ظرفیت تولیدشان چقدر است، این بنگاه‌ها چقدر اشتغال ایجاد کرده‌اند یا چه سهمی در ارزش افزوده دارند.

افزون بر این، نهادهای مختلف دولتی و شبه‌دولتی - از وزارت صمت تا شرکت شهرک‌های صنعتی - هر کدام برنامه‌هایی دارند که نه‌تنها هم‌افزایی در آنها دیده نمی‌شود، بلکه گاهی تعارض منافع ایجاد می‌کند که نتیجه این امر سردرگمی تولیدکننده و هدررفت منابع است.

از مشکلات گفته‌اید؛ چه راهکارهایی را برای توسعه این صنایع پیشنهاد می‌کنید؟

همیشه گفته می‌شود که حل مشکلات صنایع کوچک پیچیده است، اما واقعیت این است که اگر بخواهیم، راهکارها مشخص‌اند که من در چند بند به آنها اشاره می‌کنم:

- توسعه پلتفرم‌های تبادل اطلاعات تولید

باید یک سامانه ملی از ظرفیت‌ها، نیازها و بازارهای صنایع کوچک شکل بگیرد. این اطلاعات به دولت، صادرکننده، واردکننده و مشتری داخلی کمک و زنجیره تامین را شفاف و پویا می‌کند.

- اصلاح و هدفمندی نظام تامین مالی

تسهیلات بانکی باید متناسب با دوره بازگشت سرمایه بنگاه‌های کوچک طراحی شود؛ صندوق‌های ضمانت توسعه یابند و ابزارهایی مثل تامین مالی جمعی و اوراق مشارکت بنگاه‌ها وارد فاز عملیاتی شوند.

دولت باید به‌جای تسهیلات بلاعوض، بر «تضمین بازپرداخت» متمرکز شود تا هم انگیزه ایجاد شود و هم منابع هدر نرود.

- آموزش و توانمندسازی

صنایع کوچک باید با مهارت‌های بازاریابی، صادرات، قوانین بین‌المللی تجارت، حقوق مالکیت فکری و مدیریت مالی آشنا شوند. برای این کار می‌توان از ظرفیت دانشگاه‌ها، اتاق بازرگانی، و پارک‌های علم و فناوری استفاده کرد.

- تسهیل مقررات و ثبات‌بخشی به اقتصاد

روند صدور مجوزها، مالیات‌ستانی و بیمه باید ساده و شفاف شود. مهم‌تر از همه، صنایع کوچک بیش از هر چیز نیازمند «ثبات اقتصادی» هستند؛ اگر نرخ ارز، نرخ بهره و قوانین ناگهان تغییر کنند، این بنگاه‌ها نخستین قربانی خواهند بود. با این وصف ایجاد شرایطی که ثبات اقتصادی را حاکم کند اصلی است که باید در دستور کار قرار گیرد.

در کلام پایانی اگر نکته‌ای قابل‌ذکر در ذهن دارید، بفرمایید.

توسعه از پایین ممکن است، اگر بالا نگاه کند. توسعه اقتصادی ایران، نه با ابرپروژه‌های نفتی و خودروسازی‌های میلیاردی که با هزاران کسب‌وکار کوچک اما زنده و پویا ممکن می‌شود. امروز وقت آن است که صنایع کوچک، از حاشیه به متن اقتصاد کشور منتقل شوند.

نباید اجازه داد فرصتی که در دل این صنایع نهفته است، زیر چرخ توسعه‌ ظاهری له شود. اگر دولت، بخش خصوصی و نظام بانکی در کنار یکدیگر بایستند، صنایع کوچک نه‌تنها زنده می‌مانند، بلکه قلب تپنده تولید ملی خواهند شد.

سخن پایانی...

در ادبیات اقتصادی عموم کشورها صنایع کوچک پیشران اقتصاد خوانده می‌شوند و کارشناسان بر این باورند که زنجیره توسعه بدون حلقه‌ای به‌نام صنایع کوچک عملا ناقص و طبیعتا ناکارامد خواهد بود. با این وجود در اقتصاد ایران جایگاه مناسبی برای این صنایع تعریف نشده و حمایت‌های کارآمدی که نتیجه آن رشد قابل‌قبول این فرزند کوچک، اما توانمند صنعت باشد به چشم نمی‌خورد. کارشناسان این وضعیت را نتیجه در سایه صنایع بزرگ قرار گرفتن این صنایع می‌دانند و تاکید می‌کنند مشکلاتی چون تامین مالی طاقت‌فرسا و ناترازی در همه بخش‌ها به‌ویژه انرژی گرچه کل ساختار اقتصاد در بعد کلان و تولید در بعد خردتر را دچار مشکل کرده، اما صنایع کوچک در این بلبشو آسیب‌هایی را متحمل شده‌اند که در نتیجه آن راهی جز تعطیلی و خداحافظی نیافته‌اند؛ بر این مبنا حمایت هدفمند از این صنایع راه ناگزیر دولت‌ها است.   

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین