از اساس حوزه هوشمصنوعی یکی از حوزههای پرچالش در دنیا است و با این پیشرفتهایی که کرده، برای کشوری نظیر ایران پرچالشتر است؛ چراکه باید زیرساختهای بیشتری را فراهم کنیم تا اینکه بتوانیم با جهش این فناوری در دنیا همپایی داشته باشیم. موضوع دسترسی به اطلاعات، دیگر موضوعی است که باید نسبت به حل آن چارهای اندیشید. گفتنی است، باتوجه به پراکنده بودن اطلاعات در کشور، اقداماتی برای اینکه نهادهای دولتی اطلاعات را بهاشتراک بگذارند، اندیشیده شد. توسعه هوشمصنوعی منوط به کار با داده است و در کشور عمدتا دادهها در اختیار سیستمهای دولتی و شبهدولتی است؛ بنابراین بهنوعی باید زمینههای اشتراکگذاری و دسترسی به داده برای بازیگران اصلی هوشمصنوعی فراهم شود. این اشتراکگذاری و دسترسی، نیازمند قانونگذاری و روندهای مرتبط است.
بررسی اثرات هوشمصنوعی بر مشاغل را باید روی یک بستر بزرگتر بهنام پویایی اقتصادی یک کشور تحلیل کنیم. بهطورقطع ورود هر فناوری جدید تبعاتی بر نوع، ماهیت یا حتی موجودیت برخی مشاغل خواهد داشت. این اثر برای فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی قویتر است و در این بین، هوشمصنوعی بهدلیل قابلیتهای زیاد در شبیهسازی تصمیمگیریهای انسانی، نقش زیادی در خودکارسازی، سیستمهای خودمختار و تصمیمگیری ماشینی دارد که این میتواند بهمعنای جایگزینی فعالیتهای انسانی با ماشینها باشد. تاریخ گواه بوده است که همواره با ورود و توسعه هر نوع فناوری، مشاغل بسیار زیادی یا حذف شدهاند یا شکل آنها تغییر یافته است؛ اما در طرف مقابل هم، شاهد بودیم که مشاغل جدید بسیاری نیز بهوجود آمدهاند. توسعه اتوماسیون صنعتی هوشمند یا صنعت نسل ۴، هوشمندسازی فعالیتهای دستی مانند کنترل مواد و کیفیت و همچنین مشاغلی که با اطلاعات و داده سروکار دارند؛ مانند مشاغل موجود در خبرگزاریها، مدارس و دانشگاهها، مشاغل طراحی و هنری، واحدهای تحلیل و رصد سازمانها و... در دسته مشاغل لبه تغییر و تبدیل هستند. از سوی دیگر، ظهور مشاغلی مانند متخصصان تحلیل داده، شغلهایی نظیر اینفلوئنسری یا تولید محتوا در فضای مجازی که بازار آن امروزه بسیار داغ شده است، همچنین بازاریابیهای الکترونیک یا فضای مجازی، نمونهای از مشاغل در حال رویش هستند.
بنابراین بهطورقطع ساختار سنتی مشاغل با ضریب تشدید چندبرابری تغییر خواهد کرد و منجر به حذف و شکلگیری مشاغل جدید خواهد شد، اما مولفه مهم این است که باید ساختار نیروی کار با این تحولات تغییر کند؛ یعنی باید نیروی کار را هم توانمند کنیم. برای مثال، هنرمندان حوزه عکاسی، گرافیک و طراحان بهشدت باید بر کار با ابزارهای هوشمصنوعی مسلط باشند یا اگر یک شغل سنتی مکانیک خودرو با توانمندیهایی در رشته مکانیک را در نظر بگیریم، امروزه با افزایش نسبت وابستگی نرمافزاری خودروها، مکانیکها بهنوعی متخصص نرمافزار هم خواهند بود یا در آینده، شاید یک مکانیک باید متخصص هوشمصنوعی هم باشد؟! بنابراین ساختار بسیاری از رشتههای دانشگاهی باید همگام با توسعه هوشمصنوعی تغییر یابد و بازنویسی شود.
بهقدری اقتصاد در کشور ما غیرفعال است که با این تکنولوژی، نباید نگران این باشیم که بازار شغلی از دست برود و این نگرانی دستکم برای ما جدی نیست؛ چراکه ظرفیتهای بالقوه زیادی وجود دارند که در کشور ما بازار کارشان فعال نیست که اگر فعال شود، حجم زیادی از نیروی انسانی باید در آن شاغل شوند. البته باید این را هم اصلاح کنم که وقتی دنیا نگران از بین رفتن شغلها است، ما هم باید بهتبع آن، دغدغه داشته باشیم، اما بیش از نگرانی درباره از بین رفتن شغلها، باید توسعه بستر اقتصاد کلان و در دل آن، توسعه فناوریهایی چون هوشمصنوعی دغدغه ذهنی سیاستگذاران ما باشد.
هوشمصنوعی وقتی در جامعهای ورود پیدا میکند، فرصتها و تهدیدهایی بههمراه دارد که هنر سیاستگذار باید در کاهش این تهدیدات و حداکثر استفاده از فرصتها باشد.
اگر روی فرصتها تاکید نکنیم، بهطورقطع شرایط مذکور موجب بروز بیکاری بیشتر در کشور میشود. در نهایت، جبر تکنولوژی ما را بهسمت استفاده از هوشمصنوعی میبرد. برای مثال، اتومبیلهای خودران امروزی، کنترل ترافیک و مدیریت شهری هوشمند بدون وجود فناوریهای مبتنی بر هوشمصنوعی شدنی نیست، در نتیجه باید یک برنامه منسجم بههمراه پیشبینی از پیشرفتهای هوشمصنوعی در این حوزه تدوین کنیم.
به احتمال بسیار بالا نظیر سایر حوزهها یک دنبالهرو خواهیم بود که معمولا در میانه به پایین جداول توسعه سیر خواهیم کرد. باوجود ناسازگاری سیاستگذاریهای دولتی و محدودیتهایی که وجود دارد، تناقضاتی بهوجود میآید که نمیگذارد به پیشرفتهای جهانی برسیم. بهعبارتروشنتر، در مرحله سیاستگذاری، معضلاتی وجود دارد که نمیگذارد در قافله توسعه در حوزههایی چون هوشمصنوعی وضعیت خوبی داشته باشیم. تا این را حل نکنیم، نمیتوانیم به مراحل بعدی راه بیابیم. پیشرفت حوزه هوشمصنوعی در کشور تنها در سایه تامین الزاماتی در حوزههای مختلف اقتصاد کلان، قانونگذاری فناوری، توسعه زیرساخت، ارتباطات علم و فناوری و... است که چشمانداز تحقق آنها ضعیف است.
اگر نخواهیم با یک نگاه همهجانبه به این موضوع نگاه کنیم، باید گفت در توسعه فناوری اطلاعات و هوشمصنوعی مانند سایر فناوریها شاهد یک روند نصف و نیمه خواهیم بود؛ در واقع نه بهعنوان پیشتاز بلکه بهعنوان یک دنبالهرو در این مسیر طی طریق خواهیم کرد.