-
در گفت‌وگوی صمت به مناسبت هفته جهانی کارآفرینان مطرح شد

پیوند ضعیف صنعت و دانشگاه

در حالی که اشتغال یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های اقتصاد کشور است، قدم به هفته جهانی کارآفرینان گذاشتیم.

در حالی که اشتغال یکی از بزرگ ‌ ترین دغدغه ‌ های اقتصاد کشور است، قدم به هفته جهانی کارآفرینان گذاشتیم. کارشناسان می ‌ گویند کارآفرین کسی است که از فرصت ‌ های پیش ‌ آمده استفاده کند و با ایجاد تغییراتی، امکانات جدیدی بیافریند و فرصت ‌ های تازه ‌ ای خلق کند.

آنها همیشه در جست ‌ وجوی تغییر هستند و در یک فرصت استثنایی از آن استفاده خواهند کرد.

اما آیا در کشور ما ظرفیت ‌ های لازم برای شکوفایی استعداد کارآفرینان وجود دارد؟ صمت برای یافتن پاسخ این سوال با فریبرز مسعودی، عضو هیات ‌ علمی و رئیس قطب و مرکز گوهرشناسی دانشگاه شهید بهشتی به گفت ‌ وگو نشست. وی در این گفت ‌ وگو به سویه دیگر کارآفرینی هم اشاره کرد که نیاز کشور به تربیت نیروی متخصص و کارآمد است تا بتوانند در زمینه ‌ های ایجادشده مشغول به کار شوند و چرخ صنعت را بگردانند.

کارآفرینی معادل اشتغالزایی است؟

همان ‌ طور که گفته شد، تصور عمومی از کارآفرینی این است که فردی بیاید و مجموعه ‌ ای راه ‌ اندازی کند و زمینه اشتغال را برای تعداد دیگری از افراد فراهم کند.

با این تفسیر، بیشتر سرمایه ‌ گذاری ‌ هایی که در راستای حمایت از طرح ‌ های کارآفرین انجام شده، در این مسیر بوده و با سیاست فعلی و تعابیر و تفاسیر موجود، احتمال تغییر مسیر اندک است.

اما باید نگرش ‌ ها تغییر کند، یک کارآفرین نباید فقط فرصت شغلی پدید آورد، به ‌ علاوه تربیت نیروی کار هم بر عهده کارآفرین نیست و در حوزه وظایف و مسئولیت ‌ های نهادها و مجموعه ‌ های دیگری است.

وقتی کارآفرین فرصتی را در بخش خاصی از زیرمجموعه اقتصادی ایجاد می ‌ کند، توقع نمی ‌ رود که نیروی کارآمد برای پر کردن خلأهای موجود را هم تربیت کند.

به ‌ گمان من، کارآفرین باید به بانک نیروهای تخصصی و تکنسین ‌ هایی که آماده کار هستند، دسترسی داشته باشد در حالی که جای دیگری پرورش پیدا کرده ‌ اند.

این خلأ از کجا ناشی می شود؟

بسیاری از کشورهای پیشرفته برای برطرف کردن این خلأ، مرکز اشتغال یا آموزش حرفه ‌ ای تاسیس کرده ‌ اند تا نیروهای حرفه ‌ ای و توانمندی که قادر به قبول مسئولیت کاری باشند، تربیت شوند.

ما وظیفه اشتغال ‌ آفرینی را هم به کارآفرین می ‌ سپاریم.

در صورتی که او تنها باید براساس توان موجود بازار کار، فرصت شغلی ایجاد کند، اما تربیت نیروی توانمند برعهده موسسات و مراکز آموزشی است.

به ‌ گمان من، باید با تغییر سیستم نگرش در آموزش و پرورش، تغییر روش ‌ ها در آموزش عالی، توسعه بنگاه ‌ ها و آموزش تخصصی در مقطع فوق ‌ دیپلم یا دوره ‌ های کارگاهی این خلأ را پر کنیم.

چه ‌ بسا موارد زیادی وجود دارد که یک نفر بخواهد کاری را توسعه دهد، اما به ‌ دلیل نبود زیرساخت و نیروی انسانی نتواند این کار را انجام بدهد، بنابراین ما باید این 2 قسمت را از هم مجزا کنیم.

کارآفرین مسئولیتش این است که فرصتی را که دیگران ندیده ‌ اند، ببیند و آن را به کار تبدیل کند.

به ‌ نظر من کارآفرینی یک سیستم است، یعنی اگر آن را به ‌ شکل سیستم ببینیم، دیگر به ‌ سراغ افراد نمی ‌ رویم. در حوزه صنعت، کارهای پیشرفته بسیاری انجام داده ‌ ایم و دستاوردهای چشمگیری داشته ‌ ایم و از نظر توانمندی و فناروی به سطح بالایی رسیده ‌ ایم، اما وقتی وارد مرحله ‌ ای می ‌ شویم که می ‌ خواهیم آن را در سطح ملی و بین ‌ المللی توسعه بدهیم و از ثمرات آن استفاده کنیم، با مشکل روبه ‌ رو می ‌ شویم یا تعداد اندکی از مراکز صنعتی ما می ‌ توانند ‌ ارتباط ملی و بین ‌ المللی ایجاد کنند.

به ‌ گمان من، اشکال کار این است که این مراکز هر کدام به ‌ صورت مجزا قابلیت ‌ هایی دارند که می ‌ توانند مجموعه خود را پیش ببرند، اما اگر کار سیستمی پیش برود؛ یک نفر ایده ‌ پردازی می ‌ کند، یک نفر مدیریت و اجرای آن را برعهده دارد و مجموعه ‌ ای از افراد دست به ‌ دست هم می ‌ دهند و نیروی انسانی آن را تامین می ‌ کنند و بخش ‌ های حمایتی دولتی هم قوانین و سازکارهای مناسب را تعریف و تغییر می ‌ دهند تا بتوانند کار را پیش ببرند.

بنابراین دیدگاه ‌ های موجود در جامعه باید تغییر پیدا کند. کارآفرینی که ما به ‌ عنوان یک فرد می ‌ بینیم، بخشی از سیستم کارآفرینی است. اگر سیستم کارآفرینی تعریف شود، نقش هرکدام از مجموعه ‌ ها در آن مشخص ‌ تر می ‌ شود.

آیا کارآفرینی در حوزه معدن با سایر حوزه های صنعتی تفاوتی دارد؟

می ‌ دانیم که معدنکاری، سخت ‌ ترین شغل دنیا است و فعالیت در این حوزه با دشواری ‌ های ذاتی روبه ‌ رو است.

بر این اساس، کارآفرینی در این حوزه هم دشواری ‌ ها و اقتضائات خاص خود را دارد.

به ‌ عنوان مثال، می ‌ توان به این نکته اشاره کرد که معادن به ‌ طورمعمول در دورافتاده ‌ ترین بخش ‌ های کشور قرار دارند و دسترسی معدنکاران به امکانات رفاهی بسیار کم است، بنابراین روشن است که زندگی در این شرایط چندان آسان نیست.

برای مثال یکی از معادن بسیار خوب سنگ ساختمانی کشور که در استان فارس است، در ارتفاع ۳ هزار متری زمین قرار دارد.

معدنکاران علاوه بر دشواری ‌ های ذاتی کار، باید شرایط سخت محیطی و آب ‌ وهوایی را هم تاب بیاورند. افرادی که در این مجموعه شاغل ‌ هستند، در فصول سرد سال حتی قادر به استفاده از آب جاری نیستند، چون بر اثر سرما یخ می ‌ زند، بنابراین ایجاد فرصت ‌ های بیشتر برای کارآفرینی در حوزه معدن، مستلزم آن است که امکانات رفاهی متناسب و بسترهای لازم برای استفاده از تکنولوژی ‌ های نوین فراهم شود تا فشار چندانی به انسان ‌ ها وارد نشود و به این ترتیب از قدم گذاشتن در این مسیر گریزان نشوند.

علاوه بر این، لازم است عوامل خطرآفرین تا حد ممکن از فرآیند معدنکاری حذف شوند. امروزه دیگر چندان قابل ‌ توجیه نیست که افراد برای معدنکاری با جان خود بازی کنند،پس باید با جایگزین کردن برخی ماشین ‌ آلات، استفاده از تکنولوژی ‌ های جدید، تهویه مناسب محیط، هم فرصت شغلی از دست نمی ‌ رود و هم ریسک فعالیت کاهش پیدا می ‌ کند.

چقدر ظرفیت کارآفرینی در حوزه معدن وجود دارد؟

برای پاسخ به این پرسش باید موضوع را به 2 بخش تقسیم کرد؛ بخش اول طرح ‌ ها و ایده ‌ های دانشگاهی است که حاصل خلاقیت فارغ ‌ التحصیلان یا حتی دانشجویان این رشته است.لازم است، اعتراف کنیم که بسیاری از این ایده ‌ ها بسیار درخشان است.

چندی پیش، طرحی به ‌ نام «نوا» و به ‌ منظور جذب ایده ‌ های جدید در دانشگاه شهید بهشتی به ‌ اجرا درآمد و در قالب آن چیزی حدود ۴۰۰ طرح نوآورانه (که تعدادی از آنها مربوط به بخش معدن بود) ارائه شد.

اما باید به این نکته توجه کنیم که آنچه در کشورهای دیگر مورداستفاده است، مناسب کشور ما نیست و نمی ‌ تواند مورداستفاده قرار گیرد. بنابراین بخش دوم در زمینه ارائه طرح ‌ ها و ایده ‌ هایی است که بتوانند مشکل بخش صنعت کشور را حل کنند.

در حال ‌ حاضر باید نیازهای بخش معدن کشور را شناسایی کنیم و ایده ‌ هایی که در پاسخ به این نیازها هستند، موردحمایت بیشتری قرار
گیرند.

البته ایده ‌ ها و روش ‌ های نوینی که در دنیا رایج است یا حتی در ذهن افراد خلق می ‌ شود، می ‌ تواند بسیار ارزشمند و کارگشا باشد و زمینه ایجاد تحولاتی در بخش معدن را فراهم کند، اما متاسفانه در حال حاضر، بخش اعظم طرح ‌ هایی که ارائه می ‌ شوند، در دسته فوق قرار می ‌ گیرند و ایده ‌ هایی که با نگاه به بخش صنعت و حل مشکلات آن خلق می ‌ شوند، انگشت ‌ شمار هستند.

این مشکل از آنجا ناشی شده است که پیوند ضعیفی میان بخش صنعت و دانشگاه برقرار است و به این جهت نیروهای خلاق به ‌ طورمعمول به حوزه ‌ هایی می ‌ پردازند که برای آنها جذابیت دارد یا در دنیا موردتوجه است.

بنابراین باید روش فعلی اصلاح شود و ۸۵ تا ۹۰ درصد ایده ‌ ها در راستای حل مسائل موجود صنعت ارائه شود و ۱۰ درصد به ایده ‌ های بسیار نو و خلاقانه اختصاص پیدا کند.

در حال حاضر موانع پیش روی کارآفرینی در حوزه معدن چیست؟

سال ‌ ها قبل شرکت ‌ های بزرگ اروپایی و امریکایی در چین سرمایه ‌ گذاری می ‌ کردند تا از توان و تخصص نیروی انسانی این کشور بهره ببرند.

امروزه چین، به ‌ عنوان کشوری توسعه ‌ یافته، به ‌ دنبال آن است که همین سیاست را در کشور ما به مرحله اجرا بگذارد.

امروزه شرکت ‌ های بزرگ چینی علاقه ‌ مند هستند که با سرمایه ‌ گذاری در ایران از توان علمی و دانش فنی نیروهای متخصصان ما استفاده کنند، زیرا بستر لازم برای انجام کارهای فنی وجود دارد و نیروهای متخصص کشور می ‌ توانند پروژه ‌ هایی معدنی را به ‌ خوبی پیش ببرند و به ‌ نتیجه برسانند. به ‌ اعتقاد من، مانع اصلی در کشور ما در مرحله تجاری ‌ سازی طرح ‌ ها است، بنابراین لازم است حمایت ‌ های لازم در این نقطه متمرکز شود.

پس مشکل اصلی در حوزه سرمایه گذاری است؟

به ‌ نظر من، مشکل از 2 جا ناشی می ‌ شود؛ اول این است که شاید اشتباه در مرحله انتخاب طرح اتفاق افتاده است.

برای مثال شاید در حال ‌ حاضر نیاز اصلی صنعت سنگ ما افزایش ۵ درصدی بهره ‌ وری نباشد، زیرا با جهش ناگهانی نرخ دلار، این عدد به ‌ راحتی محقق شد و به این ترتیب طرح، ارزش و اهمیت خود را از دست می ‌ دهد، بنابراین شاید در قدم اول نیاز اصلی به ‌ درستی تشخیص داده و به ‌ تبع آن، راه ‌ حل آن هم چندان مفید فایده واقع نشود.

به ‌ نظر من، برای عبور از این مشکل باید برای مدت زمانی مشخص، بخش داوری، تخصیص بودجه و حمایت از ایده ‌ ها تعطیل یا حداقل کمتر شود.

در مقابل، لازم است حمایت ‌ های ویژه ‌ ای برای تجاری ‌ سازی ایده ‌ ها در نظر گرفتهشود.

چنین طرح ‌ هایی بیشتر میان ‌ رشته ‌ ای هستند، بنابراین باید کارآفرینان رشته ‌ های مدیریتی، اقتصادی، معدن و زمین ‌ شناسی با هم کار کنند تا راه ‌ حلی همه ‌ جانبه برای مشکل موردنظر بیابند.

کارآفرینی در چه زمینه ای بیشتر موردنیاز است؟

در حوزه ‌ های صنعتی به ‌ طورکلی بیشتر به کارآفرینانی نیاز داریم که بتوانند نیروی کاری را فعال کنند.

منابع انسانی که در حال ‌ حاضر در بخش صنعت ما مشغول به کار هستند، به 2 دسته تقسیم می ‌ شوند؛ یک دسته نیروهایی که تخصصی هستند و توانایی ‌ های ویژه دارند (که بیشتر در بخش ‌ های مدیریتی و برنامه ‌ ریزی کار می ‌ کنند) و بخش دیگر که بیشتر تکنسین ‌ ها هستند.

در شرایط امروزی کار، دیگر کمتر جایی به کارگر صفر احتیاج دارد، زیرا کارها دارد به ‌ سوی تخصصی و ماشینی شدن پیش می ‌ رود، بنابراین باید همیشه تکنسین ‌ هایی داشته باشیم که بتوانند مهارت ‌ های تخصصی حداقلی داشته باشند.

پس در این زمینه، صنعت با چالش روبه رو شده است؟

بله، به ‌ طورمعمول وقتی از کارآفرینی صحبت می ‌ شود، منظور بخش ‌ های مدیریتی است، یعنی تصور ما این است که باید سرمایه ‌ گذاری زیادی انجام شود تا کارآفرینان بیشتری تربیت کنیم.

ما به این افراد، کارآفرین اجتماعی یا سرمایه ‌ های کارآفرین اجتماعی می ‌ گوییم. نیاز کشور به این افراد محدود است.

نباید این نکته فراموش شود که اگر ما یک کارآفرین نیاز داریم، در ازای آن، باید 100 نفر دیگر کار کنند و بنابراین نیازی نیست که هر فرد فعال در حوزه صنعت، از توانایی و استعداد کارآفرینی برخوردار باشد.

متاسفانه در حال حاضر، تصوری که در جامعه ما وجود دارد، این است که همه فکر می ‌ کنند باید در رده ‌ های بالای مدیریتی قرار بگیرند، شرکتی تاسیس، تشکیلاتی درست و تعداد زیادی نیرو زیر دست ‌ شان کار کنند، اما به نیرو و سرمایه کاری که باید بیایند و مشغول باشند و بدنه اصلی صنعت ما را بچرخانند،توجه چندانی نشده است.

می توانید نمونه ای از فعالیت کارآفرینان حوزه معدن را معرفی کنید؟

در حال ‌ حاضر شرکت ‌ هایی آغاز به کار کرده ‌ اند که فعالیت ‌ شان در حوزه مدلینگ است. به ‌ عبارت دیگر، با استفاده از فناوری ‌ های GIS و نرم ‌ افزارهای متداول در معدنکاری، مدل ‌ های اکتشاف، استخراج و بهره ‌ برداری بهینه را برای معادن گوناگون مشخصمی ‌ کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*