آلودگی هوا و ضرورت اصلاح نظام حملونقل کشور
امیرحسن کاکایی- عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت
روزهای آخر پاییز است و ما در تهران، در یک اتاق گاز بزرگ هستیم؛ در حال مرگ تدریجی. البته مرگ حق است، اما کِی و چرای آن مهم است. اینکه ما در شهرهای بزرگ بهدنبال پول میدویم تا مایحتاج یک زندگی عادی را فراهم کنیم، چیز عجیبی نیست، اما اینکه باید اینهمه زجر بکشیم و با تنفس در هوای آلوده، با سرعت بیشتری سلولهای خود را سمت پیری و مرگ ببریم، یک اشتباه جمعی محسوب میشود. اما چرا به این روز افتادهایم و آیا نمیتوانیم اوضاع را بهتر کرده و در فضایی سالمتر زندگی کنیم و با روشهای معقولتری جان بکنیم؟
قبل از ارائه راهحل، اشاره کوتاهی به عوامل ایجاد این وضعیت میکنیم. خیلی مختصر باید بدانیم که وضعیت شهرسازی و تغییر آب و هوایی کره زمین، دو موضوع مهمی هستند که نمیتوانیم در کمتر از سی سال کار روی آن، به نتیجه ملموسی برسیم. اما از این دو کلان روند که بگذریم، میرسیم به دو موضوع مصرف انرژی و بهرهوری آن در ساختمان، تولید برق و حملونقل. متأسفانه در بخش مسکن خرابکاریهایی کردهایم که نمیتوانیم بهسرعت آنها را رفع کنیم. مبحث نوزده ساختمان بهصورت شکلی پیاده شده و از طرفی همچنان تعداد زیادی از ساختمان در شهرهای بزرگ ما مربوط به قبل از اجرای این قانون است و بعید است تا پنجاه سال آینده همهگیر شود. البته در این زمینه هم اگر همین حالا کیفیت اجرا را اصلاح نکنیم، کل مسیر بهاشتباه خواهد رفت. در بخش مسکن نیازمند طراحی و اعمال استانداردهای جدیدی هستیم تا استفاده از دستگاههای گرمایشی و سرمایشی را به سمت بهرهوری بیشتر و حداکثری سوق دهد. درباره تولید برق هم متأسفانه اوضاع کشور به صورتی است که انگار در یک پیچ تاریخی گیر کردهایم. ازیکسو روی دریای گاز نشستهایم، از آنطرف، گاز بهاندازه کافی روی زمین نداریم که برای نیروگاههای خود صرف کنیم و هوای بهتری داشته باشیم. مازوتسوزی و گازوییلسوزی دارد نابودمان میکند. اخیرا هم که دولت به صنعتگران دستور داده بروند خودشان فکری برای برقشان بکنند. آنها هم درحالحاضر تنها راهی که دارند، استفاده از دیزل ژنراتورهایی است که با گازوییل کار میکنند (اگر پیدا شود) و بدیهی است که آلودگی را در ادامه بهشدت افزایش خواهند داد.
و اما حملونقل. این بخش تنها بخشی است که میتوان در کوتاهمدت و میانمدت کارهای مفیدی در آن انجام داد. کارهایی مانند افزایش استانداردهای مصرف سوخت و آلایندگی در خودروهای جدید و خروج خودروهای فرسوده و معیوب از چرخه حملونقل نخستین و بدیهیترین کاری است که مسئولان هرساله به آن اشاره میکنند، اما متأسفانه باوجود ارتقاء کیفیت موتوری خودروهای جدید، به علت کیفیت پایین سوخت توزیعی، اثر مشخصی بر کاهش آلودگی شهرهای بزرگ مشاهده نمیشود. شاید هم مشکل اصلی این باشد که اصولا همیشه تعداد خودروها در حال افزایش است و شاهد عدمخروج خودروهای ناسالم و فرسوده هستیم، که ناشی از اقتصاد بیمار ما و به معنای افزایش دائمی آلودگی است. ما حتی اگر از همین امروز تمام خودروهای جدید ورود به تهران را برقی کنیم، حداقل بیست سال طول میکشد تا خودروهای کنونی جمعآوری شوند. پس این راهحل هم راهحل میانمدت و موثری نیست. بماند که خودروهای برقی با این روش تولید برق، خودشان در مجموع آلودهکنندهتر از خودروهای بنزینی موجود خواهند شد.
پس راهحل چیست؟ واقعیت این است که راهحل کوتاهمدت و میانمدت، قطعا توجه به حملونقل عمومی و تقویت ناوگان مترو- اتوبوس-تاکسی است. وقتی نظام حملونقل را اصلاح کنیم، میتوانیم در مواقع بحرانی هم از مردم بخواهیم که با خودرو شخصی تردد نکنند. وقتی نظام حملونقل روی ریل باشد، خودبهخود ترافیک کم میشود و این موضوع بهصورت تصاعدی باعث کاهش آلودگی هوا میشود. بهبود نظام حملونقل باعث افزایش بهرهوری مردم و نهایتا اقتصاد خواهد شد و در مجموع منجر به افزایش درآمد دولت و رفاه مردم میشود. اما چرا با اینهمه خاصیت واضح، نظام حملونقل ما رشد نمیکند؟
بدون ورود به جزییات و تاریخچه به شما میگویم که مشکل از سیاستگذاری و قانونگذاری است. فقط یک موضوع ساده را مثال میزنم تا عمق فاجعه را در دنیای سیاستگذاری مشاهده کنید. درحالیکه دولت موظف است رفاه عمومی را بالا ببرد و از پولدارها مالیات بیشتری بگیرد و برای رفاه عموم خرج کند، در این مملکت، خودرو سواری مشمول قیمتگذاری است و سالانه صدها هزار میلیارد تومان رانت از طریق فروش رانتی خودرو و ارائه سوخت ارزان به خودروهای شخصی به افراد با درآمد بالاتر جامعه داده میشود و برعکس، خودروهای تجاری از شمول قیمتگذاری آزاد هستند. جالبتر اینکه سال آینده قرار است مالیاتها بالا برود، اما وکلای مجلس بهدنبال کاهش تعرفه واردات خودرو شخصی و رفع موانع واردات خودروهای دستدوم که فقط رفاه یکی دو دهک اول جامعه را بالا میبرند، هستند. من چنین جنبوجوشی که در حدود سه سال گذشته توسط وکلای مجلس برای رفع مشکل خودرو شخصی مردم مشاهده کردهام، تاکنون طی بیست سال گذشته درباره رفع مشکل صنعت یا نظام حملونقل عمومی ندیدهام. به نظر شما عجیب نیست درحالیکه صنایع ما با مشکلات متعددی دستوپنجه نرم میکنند و روز بهروز رقابت با خارجیها برایشان سختتر میشود، سیاستها برای تامین انرژی به سمت واردات نیروگاه میرود و از آنطرف واردات کالا ازجمله خودرو تسهیل میشود؟ چنین افرادی قطعا یا رفاه عمومی را درک نکردهاند یا اصولا دنبال افزایش رفاه عمومی نیستند. شاید هم این افراد اصولا درک سیستمی ندارند و متوجه نیستند که خودرو شخصی تنها یک جزء کوچک از یک نظام بزرگ بهنام حملونقل است و نظام حملونقل یک بخش مهم از نظام اقتصادی است و نظام اقتصادی هم بخش مهمی از نظام رفاهی مردم است. کاشکی وکلای مجلس را مجبور میکردند درباره تفکر سیستمی و تبعات جزئینگری در سطح کلان ملی، حداقل یکی دو تا دوره دانشگاهی ببینند. مگر نه این است که هماکنون یک کاندید نمایندگی مجلس باید حداقل دارای مدرک کارشناسی ارشد باشد. خوب بگوییم هر کس وکیل مجلس میشود، باید حداقل مدرک چنین کلاسی را داشته باشد. حداقل مطمئن شویم آن وکیل مجلس درک سیستمی دارد و با جزئینگریهای خود، میداند چه بلایی سر مملکت و رفاه مردم میآورد.