رشد اقتصاد فناورانه در گرو همسویی نهادهای متولی
سیدسعید منجمزاده-معاون مرکز شرکتها و موسسات دانشبنیان
تاکنون صحبتهای زیادی درباره نقش اقتصاد دانشبنیان در مهار تورم از سوی رسانهها منتشر شده است. بهعبارتروشنتر، سالهای گذشته مفهوم اقتصاد دانشبنیان با این هدف در کشور مطرح شد و شکل گرفت که با کمک اقتصاد مبتنی بر دانش و گسترش دانش و مهارتهای موجود، نوآوری را در کشور اجرا میکنیم.بر همین اساس، متخصصان معتقدند ایجاد نوآوری در اقتصاد موجب افزایش بهرهوری، رونق اقتصادی و افزایش درآمدها و در نتیجه کاهش تورم و بیکاری میشود. ابتدا باید از ۲ منظر تاثیر اقتصاد دانشبنیان بر کنترل تورم را نگاه کرد. رویکرد نخست، مبتنی بر اقتصاد دانشبنیان و تورم است و رویکرد بعدی، به ارتباط میان شرکتهای دانشبنیان و تورم اشاره دارد. در کل، وقتی از اقتصاد دانشبنیان حرف میزنیم، باید مفهومی کلانتر از شرکتهای دانشبنیان را مدنظر قرار بدهیم.
وقتی شرکتهای دانشبنیان فعالیت گسترده در تولید دارند، بههمان میزان نقش مهمی هم در اقتصاد ایفا میکنند، بهنوعی اجزای مختلف آن در راستای نوآوری حرکت میکنند. برای مثال، سازمانها و نهادهایی که فعالیتشان در اقتصاد از اهمیت بالایی برخوردار است، باید مبتنی بر رویهها و زیرساختهای هوشمند و مبتنی بر دادههای علمی فعالیت کنند، بهعبارتروشنتر، اگر اقتصاد دانشبنیان را مدنظر داشته باشیم، باید شرایطی را بهوجود بیاوریم تا نهادها و سازمانها بهسمت اقتصاد مبتنی بر دانش حرکت کنند.
درباره رویکرد اول و استقرار اقتصاد دانشبنیان در کشور و در تورم اینگونه بهنظر میرسد که اگر رویکرد اقتصاد کشور مبتنی بر دانش باشد، از فعالیتهای سودجویانه در اقتصاد جلوگیری و مزیت واقعی در حوزه تولیدات دانشبنیان تولید میشود و در میانمدت این مسئله منجر به کاهش تورم از ناحیه فعالیتهای سودجویانه خواهد شد.درباره رویکرد دوم باید گفت اثرگذاری شرکتهای دانشبنیان به دلایل مختلف میتواند در کاهش تورم اثر بگذارد. اگر فعالیت این شرکتها گسترش پیدا کند و فعالیت آنها فراگیر و منجر به ایجاد و گسترش رقابت شود، بهطورمعمول میتواند به کاهش و کنترل تورم کمک کند.
از طرف دیگر، شرکتهای دانشبنیان با تولید محصولاتی که بهطورعمده در خارج از کشور تامین میشوند، میتوانند به کاهش ارزبری در اقتصاد کشور کمک و فشارهای تورمی ناشی از تاثیرات خروج ارز در اقتصاد کشور را کنترل کنند.نکته دیگر این است که بهطورمعمول شرکتهای دانشبنیان چون از فناوریهای روز استفاده میکنند، میتوانند به افزایش بهرهوری و کاهش هزینههای تولید در صنایع سنتی، کمک شایانی کنند.
واقعیت این است که در یک دهه گذشته، نسبت به تمام ادوار پیشین در اقتصاد دانشبنیان، شاهد پیشرفتهای چشمگیری بودهایم، در واقع از ابتدای دهه ۹۰ تا به امروز شرکتهای دانشبنیان بارها موردتوجه دولتها و مجلس بوده و زیرساختهای لازم؛ چه فیزیکی و چه تجهیزانی و چه زیرساختهای قانونی برای فعالیت این شرکتها بهوجود آمده و زیر چتر حمایتی دولت قرار گرفتهاند، بنابراین در شرایط فعلی بستر برای جهش دانشبنیان فراهم است.گفتنی است، بسیاری از فعالان دانشبنیان معتقدند، اگر انتظار داریم که دانشبنیانها بتوانند تحولی چشمگیر در اقتصاد کشور ایجاد کنند، باید با نگاه صنعتی و مدیریت کلان به آنها بپردازیم، در حالی که مجموعههای دانشبنیان عمدتا متشکل از افرادی دانشگاهی و نخبه تشکیل شده است که هیچ درکی از صنعت و بازار ندارند.در نهایت نکته مهم این است که بیشتر کارشناسان معتقدند، وقتی شرکتی دانشبنیان میشود و در ردهبندی هم نوع یک به آن تعلق میگیرد، از این به بعد باید برای رفع مشکلات صنعت و جامعه تلاش کند، نه آنکه تنها به ارتقای دستاورد بپردازد.هنوز ناظران فنی، نگرش توسعه اقتصادی و صنعتی به دانشبنیانها ندارند. گفتنی است، دانشبنیانهای تحولآفرین توانایی مهار تورم را دارند، اما متاسفانه معاونت علمی، شاخصی در این زمینه در نظر نگرفته و اصلا فعالیت زیاد در صنعت و اقتصاد برای معاونت علمی تعریف نشده است. بدنه معاونت علمی تحصیلکردههای سطح بالا هستند و مدیر کلان صنعتی نیستند و وقتی برای ارزیابی شرکتها وارد عمل میشوند، نگاهشان ارتقای فنی و نرمافزاری است و اصلا نگاهی به بازده شرکتها ندارند. بنابراین، اگر دیدگاه آکادمیک و کوچک به دانشبنیانها ادامه داشته باشد، نمیتوان توقعی از این اکوسیستم در راستای مهار تورم و رشد تولید داشت.