داستان تلخ دریاچه ارومیه
حمیدرضا رمضانی کارشناس آب و خاک
دریاچه ارومیه، این حقیقت زندهای که روزگاری سرشار از حیات بود، قربانی جهل مدیران شد. این دریاچه به مسلخ برده و ذبح شد تا با استفاده از حقابهاش، کشاورزی ناهمگن و نامتوازن گسترش یابد. متاسفانه، مسئولان بهجای احیای واقعی، تنها دچار توهم احیا شدند و همین توهم، زوال و مرگ دریاچه را تسریع کرد. در دهه ۷۰ شمسی، عدهای مدیرنما با هدف گسترش باغات سیب و چغندرقند و در ادامه شهرسازی، این دریاچه را فدای توسعه نامتوازنی کردند که منابع آبی حوضه آبریز را نادیده گرفت و بارگذاریهای بیرویه به آن تحمیل کرد.
متاسفانه، خشکسالی و کمبارشی در 5 سال اخیر از یکسو و حفر بیشمار چاههای عمیق از سوی دیگر، به بحران دریاچه ارومیه دامن زدهاند. در سال آبی ۱۴۰۳-۱۴۰۴، حوضه آبریز دریاچه با کاهش چشمگیر منابع آبی روبهرو شده و سطح تراز دریاچه در تابستان ۱۴۰۴ نسبت به مدت مشابه سال قبل، بیش از ۵۰ سانتیمتر کاهش یافته است. در حال حاضر، مساحت پهنه آبی دریاچه ارومیه کمتر از هزار کیلومترمربع است. بهگفته مجید رستگاری، مدیرعامل آب منطقهای استان آذربایجانغربی، در میان ۳۲ آبخوان استان، در 3 حوضه آبریز ارس، دریاچه ارومیه و زاب، بیش از ۶۰هزار حلقه چاه غیرمجاز وجود دارد که از حقابه دریاچه مصرف میکنند و کاهش آبهای زیرزمینی را بهدنبال دارند.
نسخههای مختلفی که برای نجات دریاچه ارومیه از جمله انتقال آب از رودخانه زاب ارائه شد، حتی ذرهای به بهبود وضعیت آن کمک نکرد. کارشناسان حوزه مدیریت منابع آب معتقدند؛ بزرگترین ضربه را بخش کشاورزی به دریاچه وارد کرده است. طی 4دهه اخیر، بر گسترش باغات سیب و چغندرقند بهشدت تاکید شده است. برای احیای دریاچه، دولت باید در گام نخست، روند کشاورزی ناهمگن را متوقف کرده و پایان کاشت باغات سیب و چغندرقند را برای همیشه اعلام کند. البته این طرح به بیکاری بسیاری از کشاورزان منجر خواهد شد که دولت موظف است با ایجاد فرصتهای شغلی در بخشهای دیگر، از آنها حمایت کند. در گام دوم، سدهای بسیاری در حوضه آبریز دریاچه ارومیه بدون مجوز محیطزیست ساخته شدهاند که باید تخریب شوند تا حقابه طبیعی دریاچه تامین شود.
علاوه بر این، میانگذر شهید کلانتری که 2 استان آذربایجانغربی و آذربایجانشرقی را به هم متصل میکند، باید برچیده یا بهطوراساسی اصلاح شود. این میانگذر با ابتداییترین شکل ممکن ساخته شده و بهدلیل تعدد ۱۰۲جزیره در دریاچه، آب امکان جریان در تمام پهنه آن را ندارد، بلکه در حول محور آن در جریان است. میانگذر شهید کلانتری با استفاده از سنگ، خاک و مصالح شکسته، دریاچه را عملا به 2 بخش شمالی و جنوبی تقسیم کرده و مسیر جریان آب را مسدود کرده است. نکته مهم این است که بیش از ۹۰ درصد رودخانههایی که حقابه دریاچه را تامین میکنند، آب خود را از جنوب وارد دریاچه میکنند. بنابراین، میانگذر عملا مانند یک سد محکم عمل میکند و مانع جریان آب از جنوب به شمال میشود. احیای دریاچه ارومیه تنها به روانه کردن آب بستگی ندارد، بلکه مستلزم اجرای عملیات عمرانی و اصلاح اساسی میانگذر است تا آب در کل پهنه دریاچه به حالت تعادل برسد.
مهمترین اقداماتی که باید برای احیای دریاچه ارومیه در دستور کار قرار گیرد، شامل موارد زیر است؛ ابتدا، مدیریت منابع آب در حوضه آبریز باید از رویکردهای سازهمحور مانند سدسازی فاصله گرفته و به مدیریت غیرسازهای روی آورد. این رویکرد شامل جلوگیری از برداشت آبهای زیرزمینی، اجرای اصول عملیات آبخیزداری (بیولوژیک، بیومکانیک و مکانیک)، بازچرخانی و استفاده مجدد از آبهای خاکستری و پرداخت بهموقع حقابه طبیعت میشود. دوم، اصلاح الگوی کشت یک ضرورت است. احداث باغات سیب که محصولی آببر است، هیچ همخوانی با اقلیم کمآب حوضه دریاچه ندارد. بهدلیل کیفیت پایین، سالانه هزاران تن سیب در استان آذربایجانغربی دپو و فاسد میشود. همین وضعیت درباره کاشت چغندرقند، که محصولی بسیار آببر است، نیز صادق است. دولت باید با فرهنگسازی و ارائه کشتهای جایگزین مانند گلمحمدی و انگور دیم که با اقلیم منطقه سازگار هستند، به مقابله با این کشتهای ناهمگن بپردازد. سوم، احیای اکولوژیکی و زیستمحیطی از طریق احیای تالابها، بازگشایی مسیلها برای ورود آب به دریاچه و جلوگیری از تجاوز به حریم رودخانهها ضروری بوده و در نهایت، مشارکت مردم برای حفظ اکوسیستم و زنده نگهداشتن دریاچه ارومیه، حیاتی است.