-

تعامل یعنی آینده‌نگری دیپلماسی

عاطفه خسروی مدیر مسئول

خسروی

داستان خرگوش و لاک‌پشت را یادتان هست؟ چه کسانی تمام این قصه را شنیده‌اند؟ بسیاری از ما فقط قسمت اول این قصه را شنیده‌ و به کودکان‌مان گفته‌ایم. اینکه خرگوش به‌دلیل غرور فراوانی که داشت، از لاک‌پشت که پشتکارش زبانزد همگان بود، شکست خورد.

و اما ادامه این ماجرا؛ خرگوش دوباره تقاضای برگزاری یک مسابقه دیگر را می‌کند و این‌بار با درس از مسابقه قبلی، غرور خود را کنار گذاشته و تا پایان مسیر را می‌دود و برنده می‌شود. برگ برنده خرگوش برای لاک‌پشت درس بزرگی داشت. اینکه «همیشه هم پشتکار بدون استعداد (همانند مسابقه اول) نتیجه نمی‌دهد!» بنابراین لاک‌پشت به فکر بهره بردن از مزیتی که نسبت به خرگوش دارد، افتاد.

این‌بار لاک‌پشت به خرگوش پیشنهاد مسابقه داد، به‌شرط اینکه مسیر مسابقه را لاک‌پشت تعیین کند. مسابقه آغاز شد و خرگوش به‌سرعت شروع به دویدن کرد و از لاک‌پشت فاصله بسیاری گرفت. اما ناگهان به یک رودخانه رسید که آن طرفش خط پایان مسابقه بود. اما خرگوش نمی‌توانست شنا کند و راهی جز عبور از رودخانه برای پیروزی نداشت.

پس از مدتی طولانی لاک‌پشت به خرگوش رسید، به‌آسانی وارد رودخانه شد، به آن طرف آب شنا کرد و برنده مسابقه شد. این‌بار خرگوش از اینکه چرا بدون شناخت مسیر، وارد این مسابقه شده، خشمگین بود و این ناکامی دوطرفه که در 2 مسابقه برای هریک از طرفین پیش آمد، در نهایت منجر به یک تصمیم جدید شد.

پس از این مسابقات و بعد از اینکه خرگوش و لاک‌پشت به اشتباهات خود پی بردند، به این فکر افتادند که چرا با یکدیگر همکاری نکنند؟! آنها به این نتیجه رسیدند که هرکدام‌شان در یک چیز مزیت دارد؛ یکی در دویدن و دیگری در شنا کردن. پس اگر با یکدیگر همکاری کنند، می‌توانند در زمان بسیار کمتری به هدف اصلی، یعنی گذر از خط پایان برسند. این‌بار خرگوش و لاک‌پشت با یکدیگر مسابقه ندادند و تصمیم گرفتند در کمترین زمان ممکن از خط پایان عبور کنند.

 خط پایانی که این‌بار برای مسابقه 2 رقیب با یکدیگر نبود، بلکه مسابقه خرگوش و لاک‌پشت با گذشته‌شان بود!

 مسابقه آغاز شد. مسابقه‌ای که هم خرگوش و هم لاک‌پشت مسیر آن را به‌خوبی می‌دانستند و هرکدام از توانایی‌ها و ضعف‌های خود نیز آگاهی داشتند. از نقطه شروع مسابقه تا رودخانه، لاک‌پشت سوار بر خرگوش بود و هر دو به‌سرعت به رودخانه رسیدند و پس از آن، لاک‌پشت وارد آب شد و خرگوش پشت لاک‌پشت سوار شد و به این ترتیب آنها از رودخانه نیز عبور کردند. این‌بار هر دو بسیار سریع‌تر نسبت به زمانی که با یکدیگر همکاری نمی‌کردند، به خط پایان رسیدند.

داستان خرگوش و لاک‌پشت، داستان هر روزه کشورها در جوامع بین‌المللی است. در دنیای امروز کشورها بدون یکدیگر دوام نمی‌آورند. توسعه آنها بدون یکدیگر ممکن نیست و گذر از بحران‌های مختلف بدون کمک‌های متقابل دشوار و حتی گاهی نشدنی است.

داستان خرگوش و لاک‌پشت درس بزرگی درباره تعامل سازنده و هوشمندانه دارد. اینجاست که دیگر تعامل، یک انتخاب نیست، یک الزام است و در زندگی امروز بشر و در دنیای بهم‌پیوسته امروز، هیچ کشوری حتی پیشرفته‌ترین قدرت‌ها، قادر نیستند بدون ارتباط موثر با جامعه جهانی، مسیر توسعه پایدار را طی کنند. اینجاست که به‌وضوح درمی‌یابیم اقتصاد، محیط‌زیست، سلامت، فناوری و حتی امنیت ملی همگی به همکاری‌های بین‌المللی گره خورده‌اند.

بنابراین برای کشوری چون ایران که از موقعیت ژئوپلتیک حساس، منابع عظیم طبیعی و سرمایه انسانی برخوردار است، گفت‌وگو با جهان نه‌تنها ابزار دیپلماتیک، بلکه کلید بقا و پیشرفت ملی است. به‌علاوه اینکه تجربه برجام دارای آموزه‌ها و فرصت‌های بسیاری برای ایران بود. برجام، هرچند در مسیر اجرا با موانع متعدد مواجه شد، اما خود فرآیند مذاکره و اجماع جهانی پیرامون آن، یک تجربه ارزشمند از دیپلماسی چندجانبه، کاهش تنش و احیای اعتبار بین‌المللی ایران بود. اگرچه خروج یک‌جانبه امریکا از توافق در سال ۲۰۱۸ ضربه‌ای جدی به ذات اعتماد دوجانبه و اقتصاد ایران وارد کرد، اما منطق تعامل و مذاکره، اصلی است که نمی‌توان منکر آن شد.

شاید تصور و تلقی «گفت‌وگو و همکاری بین‌المللی مساوی با وابستگی یا از دست دادن استقلال سیاسی» بزرگ‌ترین سوءبرداشت در گفتمان داخلی درباره تعامل با جهان باشد؛ اما تجربه کشورهای موفق (مانند چین، ترکیه، هند و برزیل) نشان داده است که تعامل هوشمندانه می‌تواند ابزار تقویت قدرت ملی باشد، نه تضعیف آن.  بد نیست در سالروز ملی گفت‌وگو و تعامل سازنده با جهان، نگاهی دوباره به جایگاه ایران در نظم بین‌المللی داشته باشیم و باور کنیم مردم ایران، باوجود فشارهای اقتصادی، شایسته زیست در جهانی بهتر هستند؛ جهانی که ایران در آن نه منزوی، بلکه شریک و موثر است. نکته قابل‌تامل اینکه، تعامل سازنده با جهان نه برای نخبگان، که برای مردم ایران نیز ضرورتی انکارناپذیر است، چراکه دسترسی به دارو، فناوری، سرمایه‌گذاری، بازارهای صادراتی، خدمات بانکی، حمل‌ونقل و حتی گردشگری، همگی از دل سیاست خارجی فعال و چندجانبه بیرون می‌آیند. خلاصه اینکه هر روز تاخیر در بازگشت ایران به نظام تصمیم‌سازی جهانی، می‌تواند فرصت‌های تازه‌ای را در اختیار رقبای منطقه‌ای و جهانی قرار دهد.

مجموع موارد یادشده، ضرورت تعامل سازنده و هوشمندانه با جهان را نمایان می‌سازد و شاید سالروز ۲3 تیر وقت مناسبی برای تامل درباره این مهم باشد که «تعامل سازنده با جهان، ضرورتی انکارناپذیر برای پیشرفت و ثبات هر کشوری در دنیای بهم‌پیوسته امروز است. در جهانی که چالش‌های اقتصادی، زیست‌محیطی، امنیتی و فناوری مرز نمی‌شناسند، هیچ کشوری نمی‌تواند در انزوا به توسعه پایدار دست یابد. گفت‌وگو و همکاری بین‌المللی، نه‌تنها زمینه‌ساز جذب سرمایه، انتقال دانش و دسترسی به بازارهای جهانی است، بلکه بستری برای حل مسالمت‌آمیز اختلافات و تقویت اعتبار بین‌المللی کشورها فراهم می‌کند. تعامل سازنده یعنی حفظ منافع ملی از مسیر تفاهم و دیپلماسی، نه تقابل و انزوا.»

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین