مدیریت خانهات را در دست بگیر!
تا امروز تعاریف بسیاری درباره علم اقتصاد مطرح شده است. آلفرد مارشال، اقتصاد را «مطالعه نوع بشر در تجارت عادی زندگی» میداند. آدام اسمیت «پدر علم اقتصاد» اقتصاد را «تحقیق در ماهیت و علل ثروت ملتها» تعریف کرده و جان استوارتمیل، اقتصاد را «علم عملی تولید و توزیع ثروت» تعبیر میکند. پروفسور (لرد) لیونلسی رابینز نیز اقتصاد را علمی میداند که «رفتار انسان را مطالعه میکند». Economics بهمعنای اقتصاد، برگرفته از دو کلمه یونانی Oikos بهمعنی خانه و Nemin بهمعنی اداره کردن و در مجموع بهمعنای «مدیریت خانه» است. این علم یکی از زیرشاخههای علوم اجتماعی است و برای نخستین بار توسط آدام اسمیت که بهعنوان پدر علم اقتصاد شناخته میشود، در کتاب «ثروت ملل» در سال ۱۷۷۶ میلادی به صورت رسمی معرفی شد.
ریشههای علم اقتصاد
علم اقتصاد در سال ۱۷۷۶ میلادی با کتاب ثروت ملل، تالیف آدام اسمیت بهصورت رسمی وارد محیط آکادمیک شد. قبل از این کتاب نیز این علم وجود داشت، اما بیشتر مبتنی بر اخلاق، مذهب و سیاست بود. با انتشار کتاب آدام اسمیت، علم اقتصاد بهصورت مستقل از مباحث مذهبی و اخلاقی وارد جامعه شد.
آدام اسمیت کتاب «ثروت ملل» را تحتتاثیر انقلاب صنعتی و تغییر ساختارهای اقتصادی طی ۱۰ سال نوشت. ایده اصلی کتاب، خودکار بودن اقتصاد است؛ به این معنی که اگر اقتصاد آزاد گذاشته شود، خود را متعادل و تنظیم میکند و به این ترتیب مفهوم عرضه و تقاضا مطرح شد. اسمیت در شرایطی این تعبیر را مطرح کرد که جامعه در حال صنعتیشدن و کمبود عرضه کالا و خدمات در جایجای اقتصاد بهوضوح نمایان بود.
استعاره دست نامرئی یکی از مهمترین موضوعاتی است که آدام اسمیت برای توضیح یک اقتصاد آزاد (بازار آزاد) به شرح آن پرداخته است. البته برخی این استعاره را بهکلی رد میکنند.
منظور از بازار آزاد (Free Market)، بازاری است که در آن قیمت، سطح تولید و تخصیص منابع، بدون دخالت نیروی مرکزی یا دولت و تنها برمبنای عرضه و تقاضا تعیین میشود. از این دیدگاه میتوان اقتصاد بازار آزاد را مخالف اقتصاد دستوری (یا کمونیستی) دانست. با این حال، هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که بهطور کامل از این سیستم استفاده کند.
براساس آخرین رتبهبندی که برای ۱۷۶ کشور جهان از لحاظ میزان استفاده آنها از سیستم بازار آزاد انجام شده، سنگاپور در رتبه اول، امریکا در رتبه ۲۵ و ایران در رتبه ۱۶۹ قرار گرفته است.
در ادامه این گزارش خلاصهای از کتاب ثروت ملل آدام اسمیت را میخوانید تا بیشتر با این اقتصاددانان و 4 اصل کلیدی نظریهاش آشنا شوید.
اقتصاد کلان؛ از آداماسمیت تا کینز
علم اقتصاد به دو بخش اقتصاد کلان و اقتصاد خرد تقسیم میشود که هر یک دارای ویژگیهای خاص خود هستند و بر بخشی از زندگی بشر تاثیرگذارند. اقتصاد کلان از کلمه یونانی ماکروس (Makros) بهمعنای بزرگ، مشتق شده و به آن بخش از اقتصاد اطلاق میشود که «به مطالعه رفتار کل سیستم اقتصادی» میپردازد. در نتیجه اقتصاد کلان، مطالعه یکپارچه اقتصاد را مد نظر دارد و با ارائه یک تصویر کلی از اوضاع، به جزئیات فعالیتهای موثر بر اقتصاد توجه زیادی ندارد.
مفهوم «اقتصاد کلان» با انتشار نظریه عمومی کینز وارد فاز جدیدی شد. این نظریه مبتنی بر شکست تقاضای کل بود و در بازه زمانی بحران بزرگ بیکاری ۱۹۲۹ امریکا ارائه شد. عقاید کینز، جهان را از بحران اقتصادی نجات داد و او را تبدیل به بنیانگذار «علم اقتصاد جدید» کرد. همین عقاید «انقلاب کینزی» را رقم زد و پایههای اقتصادی و اجتماعی مکتب جدیدی با نام «مکتب کینزی» را بنیان نهاد. اعتقاد اصلی اقتصاد کینزی مبتنی بر مداخله دولت در اقتصاد است که منجر به تثبیت اقتصادی میشود. این نظریه در نقطه مقابل اقتصاد کلاسیک آداماسمیت قرار دارد و نشاندهنده شیوه جدیدی از نگاه به مخارج، تولید و تورم است. در بخش پنجم این شماره سرانه با نظریه کینز بیشتر آشنا میشوید.
و اما نکته پایانی این بحث!
برخی دستیابی به مفهوم اقتصاد کلان را به فرانسوا کنه فرانسوی نیز نسبت میدهند، اما بدونشک گسترش این نظریه محصول عملکرد کینز است.
مهمترین مفاهیم اقتصادی که توسعهدهندگان کسبوکار و فعالان اقتصادی باید بر آنها مسلط باشند تا بتوانند درک و بینش عمیقی نسبت به شاخصها پیدا کنند موارد زیر هستند.
- تورم
- رشد اقتصادی
- سیاستهای پولی و مالی
- تولید ناخالص داخلی (GDP)
- تولید ناخالص ملی (GNP)
- تولید ناخالص داخلی واقعی
- شاخص بهای مصرفکننده (CPI)
- شاخص بهای تولیدکننده (PPI)
- شاخص بهای کالاهای صادراتی و وارداتی
- شاخص بهای خردهفروشی
- شاخص بهای عمدهفروشی
- نرخ بهره یا nterest Rate
- شاخص قیمت
- نرخ بیکاری
- کسری بودجه
اثر پروانهای اقتصاد کلان بر اقتصاد خرد
تقسیمبندی اقتصاد به دو شاخه خرد و کلان بیش از اینکه اصولی باشد، فرآیندی تسهیلکننده برای درک اقتصاد و شناسایی اصول تاثیرگذار و تاثیرپذیر این علم بر زندگی بشری است. بهسادگی نمیتوان این دو را از یکدیگر تفکیک کرد و همین امر مؤید ورود مسائلی از اقتصاد خرد به اقتصاد کلان و برعکس است.
با این همه تفاوتهای ماهوی بین این دو وجود دارد. همانطور که از نام آنها پیداست، اقتصاد کلان بهبررسی دادههای کلان و تصمیمگیریهای کلان اقتصادی میپردازد. در ادامه دامنه تاثیر این تصمیمات کلان اقتصادی با اثر پروانهای، بر حوزههای مختلف مانند قیمت کالاهای سرمایهای و مصرفی (بازارهای موازی) نمایان میشود.
اقتصاد علم بررسی چگونگی تخصیص دادن منابع کمیاب است و علم اقتصاد خرد، این تخصیص دادن را در سطح فردی، خرد یا میکرو بررسی میکند؛ بهزبان ساده، اقتصاد خرد به مطالعه تصمیمها و رفتار مصرفکنندگان و شرکتها (تولیدکنندگان) میپردازد و از آنجا که افراد با حجم محدودی از زمان و پول مواجهند، نحوه و میزان تخصیص منابع را مشخص میکند.
موضوعات رایج در اقتصاد خرد نیز شامل موارد زیر است:
- عرضه و تقاضا
- هزینه فرصت
- رفتار مصرف کننده
- رفتار تولیدکننده
- هزینه تولید
- بهینهسازی سود
- بهینهسازی مطلوبیت
- ساختار انواع بازارها
سخن پایانی
گفتیم در اقتصاد کلان تمرکز بر نحوه عملکرد اقتصاد بهعنوان یک کل است و با تجزیه و تحلیل ارتباط بخشهای مختلف اقتصاد با یکدیگر میتوان به درک درستی از نحوه عملکرد کل رسید، اما درک اقتصاد کلان بدون در نظر گرفتن تصمیمات اقتصاد خرد امکانپذیر نیست.
بنابراین با تجهیز به علم اقتصاد (کلان-خرد) میتوان چرخههای رونق و رکود (افزایش و کاهش قیمتها) در بازارهای موازی را پیشبینی کرد و در مسیر درستی از کسبوکار و بیزینس قرار گرفت.