کابوس آب
عاطفه خسروی ـ مدیرمسئول

تابستان هنوز به نیمه نرسیده و بحران آب زودتر از فصلهای گرم سالهای قبل، دغدغه اصلی دولت و مردم شده است. رئیسجمهوری مشکل آب را فاجعهبارتر از آنچه عنوان میشود، خوانده و وزیر نیرو از احتمال قطع موقت آب در صورت نیاز خبر داده است. سخنگوی دولت بر احتمال تداوم تعطیلیها در صورت تاثیر تعطیلی بر مصرف آب گفته و سخنگوی صنعت آب تاکید دارد، اگر مردم پای کار نیایند و مدیریت مصرف آب را اعمال نکنند، شرایط تامین آب سختتر و سختتر میشود و این مسئله، رفاه آبی مردم را بهچالش خواهد کشید.
طبق گزارشهای رسمی، بیش از ۷۰ درصد منابع آب تجدیدپذیر ایران مصرف شده و مسئولان و کارشناسان یکصدا با هشدار نسبت به وضعیت آب، از بروز تنش آبی در بیش از ۵۰ شهر کشور ابراز نگرانی میکنند.
وجود بیش از ۳۵۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز، کمر همت برای تخلیه سفرههای آب زیرزمینی بسته و عدمتمرکز بر آمایشسرزمین، سیاستهای توسعه منطقهای را به بیراهه کشانده است.
برخی نیز معتقدند مشکل اصلی ضعف در مدیریت منابع آب است و نبود یک نظام هماهنگ، چندگانگی تصمیمگیری بین نهادهای متولی آب و سیاستزدگی در تخصیص منابع، به تعمیق بحران دامن زده است.
در نگاهی واقعگرایانه، ایران در یکی از بحرانیترین مقاطع آبی تاریخ خود قرار دارد، تا آنجا که بحران آب در ایران دیگر یک هشدار نیست؛ واقعیتی ملموس است که در خشک شدن تالابها، فرونشست زمین، کاهش منابع آب زیرزمینی، کاهش تولید کشاورزی و حتی مهاجرتهای زیستمحیطی نمایان شده است.
اما این مشکلات یکشبه ایجاد نشده که بتوان با راهحلهای سریع و کوتاهمدت امید به عبور از بحران داشت. در حقیقت بحران آب راهحل فوری ندارد، اما میتوان با یک برنامه جامع و شجاعانه، از آیندهای فاجعهبار جلوگیری کرد. یکی از مهمترین این اقدامات، بازنگری اساسی در سیاستهای کشاورزی و ترویج کشتهای کمآببر است. این در حالی است که سیاستهای خودکفایی غذایی بدون توجه به ظرفیت منابع آبی، یکی از ریشهایترین عوامل بروز این بحران است. در سایه این سیاست است که در استانهایی مانند یزد، اصفهان و خراسان، محصولاتی آببر نظیر برنج، چغندرقند و هندوانه کشت میشود. برای اصلاح این دست از سیاستها که دست بر قضا کم هم نیستند، نیازمند مدیریت یکپارچه منابع آب با تمرکز بر حوضههای آبریز و بازنگری در الگوی توسعه منطقهای براساس ظرفیت آبی هستیم. تمرکز بر آمایش سرزمین در کنار اقداماتی مانند سرمایهگذاری در فناوریهای نوین آبیاری، بازچرخانی آب، مقابله جدی با چاههای غیرمجاز و در نهایت آموزش و مشارکت عمومی برای اصلاح الگوی مصرف، میتواند مسیر عبور از این بحران را هموارتر سازد. اما اقدامات عملی در تمام این برنامهها، نیازمند عزم جدی بین مردم و تمام ارگانها و نهادهای مسئول است.
کمکاری هر یک از طرفین این معادله، بازی را بر هم میزند و کشور را دچار بحرانی میکند که امروز دچار آن هستیم.
آنچه مسلم است «ضرورت اصلاح ساختار حکمرانی آب» مهمترین اقدامی است که باید با جدیت در دستور کار قرار گرفته و عملیاتی شود. چراکه براساس برآوردها، «بحران آب» در ایران بیش از آنکه ناشی از تغییرات اقلیمی باشد، نتیجه انباشت سیاستهای ناکارآمد در حوزه مدیریت منابع آب در دهههای اخیر است. بر این اساس برای برونرفت از بحران آب موجود، اصلاح رویههای حکمرانی پیشین و بهبود کیفیت حکمرانی در این حوزه ضروری بهنظر میرسد. در این بین دولت بهواسطه قدرت و اختیارات، مهمترین و موثرترین بازیگر کانون اصلاح ساختار حکمرانی بر منابع آب است.
باید بپذیریم دیگر امکان ادامه روند توسعه آبمحور در ایران وجود ندارد و سازگاری با شرایط موجود و گذر از بحران، نیازمند تغییرات بنیادین در الگوی توسعه، اقتصاد سیاسی آب و اصلاح ساختار حکمرانی آب است.
از سوی دیگر، حل بحران نیازمند سیاستگذاری شفاف، اطلاعرسانی صادقانه و مشارکت واقعی مردم است؛ اما باز هم تمرکز صرف بر صرفهجویی خانگی بدون بازنگری در الگوی مصرف در بخشهای کشاورزی و صنعت راهگشا نیست و گرهی از این کلاف سردرگم باز نمیکند.
امروز ایران ما، در بزنگاهی تاریخی ایستاده است یا باید تن به اصلاحات دشوار اما ضروری بدهد یا شاهد تشدید بحرانها و نارضایتیها در آیندهای نهچندان دور باشد؛ انتخابی سخت، اما سرنوشتساز.
آب، دیگر فقط یک منبع طبیعی نیست؛ مسئلهای ملی است. بنابراین اگر امروز بحران آب را جدی نگیریم، فردا با بحرانهای عمیقتری مواجه خواهیم شد که تنها به موضوع آب خلاصه نمیشود و میتواند با تدوام بحران؛ امنیت، معیشت، سلامت و حتی انسجام اجتماعی را تهدید کند.