-

معلولیت اقتصادی

سیدجواد جمالی کارشناس اقتصاد

سید جواد جمالی

فردی را در نظر بگیرید که از اختلال حرکتی رنج می‌برد؛ یعنی اندام حرکتی او ناتوان بوده و فرد از این ناحیه دچار ضعف است. فرد مذکور نیازمند دریافت کمک است تا بتواند بر ناتوانی خود غلبه کند. برای مثال وی محتاج داشتن صندلی چرخ‌دار است تا از این طریق قادر باشد تا حدی بر ضعف و درماندگی ناشی از معلولیت حرکتی خود غلبه کند.

 نداشتن صندلی چرخ‌دار باعث کاهش رفاه و رضایت فرد از زندگی می‌شود. شرایطی را تصور کنید که شخص مذکور بضاعف مالی کافی را برای خرید صندلی چرخ‌دار نداشته باشد و از روی اجبار، ناگزیر باید خود را با زندگی بدون ویلچر تطبیق دهد. آمارتیاسن، برنده جایزه نوبل اقتصاد، در کتاب «کیفیت زندگی» بیان می‌کند شخص نامبرده از طریق تطابق خود با شرایط جسمانی که دارد، سعی می‌کند از رنج و اندوه ناشی از معلولیت بکاهد. اما سازگاری وی با وضعیت موجود به‌معنای نفی واقعیت و مشکل حرکتی فرد نمی‌شود. آمارتیاسن می‌افزاید؛ آن شخص تلاش کرده به‌لحاظ ذهنی مشکل حرکتی خود را کم‌اهمیت جلوه دهد، اما در واقعیت مشکل همچنان پابرجاست.

به‌عبارتی، فرد مذکور دچار معلولیت عینی و واقعی است؛ هرچند به‌لحاظ ذهنی خود را تسکین داده یا اینکه فرد معلول اصالتا روحیه‌ای شاد داشته باشد و این روحیه شاد به او کمک کند تا رنج کمتری از این کمبود احساس کند. ممکن است شخص انتظارات خود را با وضعیت خویش تنظیم کرده باشد. اینکه چنین شخصی آموخته است با مصائب و رنج زندگی کند،اما با شجاعت به آن لبخند بزند، نفی‌کننده واقعیت موضوع نیست. در مسائل اقتصادی نیز می‌توان موارد مشابهی را مطرح کرد. شخصی را در نظر بگیرید که با انبوهی از مشکلات اقتصادی مواجه است. درآمد وی کفاف هزینه‌های زندگی او را نمی‌دهد، هزینه بالای خوراک، پوشاک، اجاره مسکن، درمان و... باعث استیصال وی شده است.

مسائل و مشکلات اقتصادی سبب شده است این فرد به‌لحاظ اقتصادی دچار معلولیت شود؛ به این معنا که شخص به‌ناچار خود را از منظر اقتصادی فاقد انعطاف و تحرک می‌بیند و معضلات اقتصادی مانع از آن می‌شود تا وی بتواند گام موثری را در راستای بهبود شرایط اقتصادی خود بردارد. در این وضعیت، محتمل است که شخص مذکور برای رهایی از گرداب اقتصادی، مجبور به استقراض شود تا از این طریق، مدتی بتواند بر مشکلات خود غلبه کند. اما واقعیت این است که فرد تنها توانسته یک راه‌حل مقطعی را اتخاذ کند و این راهکار نتوانسته است، معلولیت اقتصادی وی را مرتفع کند یا شاید اینکه فرد به‌لحاظ ذهنی قادر باشد خود را با شرایط نامطلوب اقتصادی سازگار کند و به این وسیله از رنج ناشی از فلاکت اقتصادی خود بکاهد؛ در این موقعیت شاید فرد به‌لحاظ ذهنی فقر اقتصادی را دفع کرده باشد، اما به‌لحاظ عینی گرفتار کاستی‌ها و دشواری‌های اقتصادی است. اکنون موضوع یادشده را از منظری دیگر بررسی می‌کنیم. در هر اقتصادی مقدار درخور توجهی از بنگاه‌های اقتصادی در حال فعالیت هستند. هدف اصلی بنگاه‌های اقتصادی، حداکثری کردن سود در حوزه‌های مختلف اقتصاد است. برای رسیدن به این هدف، نیازمند فراهم‌ آوردن شرایطی هستیم که تحت آن شرایط، فعالان اقتصادی بتوانند در راستای بیشینه کردن سود قدم بردارند. از الزامات و مقدمات حیاتی برای تولید در اقتصاد، می‌توان از داشتن دسترسی مطلوب به زیرساخت‌ها و امکانات اولیه تولید مانند جاده، نیروگاه و انرژی نام برد. بدیهی است که در صورت عدم‌دسترسی به مواردی مانند منابع آب، برق، انرژی و ترانزیت مناسب، شرایط برای تولید کالاها و خدمات امکان‌پذیر نخواهد بود. در صورت غفلت در تامین زیرساخت‌های اقتصادی، دستیابی به رشد تولید بنگاه‌ها و رشد تولید ناخالص داخلی، امری غیرممکن به‌نظر می‌رسد. در چند سال اخیر، اقتصاد ایران دچار بحران تامین انرژی (برق و گاز) پایدار شده است.

به این معنی که میزان تامین انرژی هر سال نسبت به سال قبل افت درخورتوجهی را تجربه می‌کند. در ابتدا شاهد قطع برق در مقاطع کوتاهی از فصل تابستان بودیم، اما کمبود برق به تمامی فصل تابستان تسری یافت و اکنون در شرایطی قرار گرفته‌ایم که نیمه دوم سال نیز، حکایت قطعی برق تکرار می‌شود؛ هرچند به این موضوع باید افزایش گستردگی قطع گاز در فصل سرما را نیز اضافه کرد. فراگیری کمبود گاز و برق ضربات جبران‌ناپذیری بر پیکره اقتصاد ایران وارد کرده است. شاید هیچ صنعتی را نتوان یافت که قادر باشد بدون بهره‌مندی از انرژی، تداوم فعالیت داشته باشد، اما وابستگی فزاینده برخی صنایع (مانند پتروشیمی و صنایع فلزی) به برق و گاز آنها را در معرض خطری جدی قرار داده است.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین