معدنکاری؛ ضرورت یا انتخاب
باوجود اینکه معدن و معدنکاری اهمیت بسیار زیادی دارد، اما ذات معدنکاری بهشکلی است که باعث برهمخوردن محیطزیست و مرفولوژی طبیعی میشود.
بهوضوح شاهدیم اقلیمی که پیش از معدنکاری زیستگاه گونههای مختلف گیاهی و جانوری بوده است، پس از معدنکاری منابع آب و خاک آلوده به جا میگذارد که خشک و عاری از گیاهان و جانوارن خواهد بود. این آسیبها امروزه و در حالی که بشر با پیامدهای دهشتناک تغییر اقلیم روبهرو است، بیش از پیش خودنمایی میکند.اما باتوجه به نیازهای انسان مدرن در قالب محصولات صنعتی، کشاورزی، دارویی، خودروی شخصی، عمومی و... روشن است که گریزی از معدنکاری نداریم. پس برای اینکه زمین و حیات را از پیامدهای آسیبهای اقلیمی دور نگه داریم، چه باید بکنیم و آیا برای ادامه حیات موجودات زنده روی زمین، نیازمند معدنکاری هستیم یا باید آن را متوقف کنیم؟ این پرسشهایی است که در گزارش امروز صمت، محمدرضا خالصی، استاد دانشگاه و فعال معدن و انوشیروان دلیریان، کارشناس و فعال معدن به آن پاسخ دادهاند.
خطای شناختی در طرح مسئله
محمدرضا خالصی، استاد دانشگاه و فعال معدنی: بهتازگی این سوال مطرح میشود که آیا برای حفظ کره زمین نیاز به معدنکاری بیشتری وجود دارد یا خیر؟این سوال از این بعد بسیار مهم است که بسیاری از قیاسها و استدلالهایی که درباره مسائل گوناگون از جمله گرمایش زمین و موضوعات مربوط به محیطزیست و معدنکاری سوختهای فسیلی و مانند آن مطرح میشود، در بسیاری از مواقع، دارای جهتگیری است و این جهتگیری، نظام فکری پاسخ را تغییر میدهد و این خطا در سوال، منجر به خطا در پاسخها نیز میشود.میخواهم مثالی بزنم و به این وسیله، اشکال جهتگیریهایی از این دست را بیان کنم. برای مثال، ممکن است گفته شود در کشوری ۳۰ درصد از تصادفات منجر به مرگ، در اثر مصرف الکل اتفاق افتاده است. از این حقیقت، نباید به این نتیجه رسید که ۷۰ درصد دیگر تصادفات بهخاطر مصرف آب اتفاق افتاده است. بهعبارتدیگر، نمیتوان نتیجه گرفت که خوردن آب ۲برابر بیشتر از مصرف الکل منجر به تصادفات رانندگی شده است. بعضی اوقات، نوع سوال و طرح مسئله بهگونهای است که ناخودآگاه، منجر به پاسخهایی با جهتگیری ذهنی میشود.
تعاریف زماندار
درباره معدنکاری و بهطورکلی موضوع صنعت یا نقش و اثرات انسان در طبیعت، پیچیدگیهای ذهنی زیادی وجود دارد، که ما باید به آنها توجه کنیم. نخستین موضوع، این است که تعاریفی که ما از آلودگی، حفظ کره زمین و موضوعاتی از این دست داریم، بعضی اوقات تعاریفی کاملا زماندار هستند. یعنی اینکه ممکن است در زمانی خاص معنا پیدا کند و در زمانی دیگر بیمعنا باشد.برای مثال، در اوایل وقوع انقلاب صنعتی و همزمان با افزایش جمعیت کره زمین یکی از چالشهای کشورهای صنعتی و رو به صنعتی شدن، مثل پاریس، لندن و... فضولات اسبهایی بود که مردم را در خیابان جابهجا میکردند و برآورد میشد که اگر با همین سرعت صنعت رشد پیدا کند و جمعیت افزایش یابد، تا ۵۰ سال بعد، فضولات اسبها تمام خیابانها را به ارتفاع یک متر خواهد گرفت. این موضوع در واقع بهعنوان یک معضل زیستمحیطی و انسانی در آن زمان طرح شده و نگرانیهای فراوانی ایجاد کرده بود، اما چیزی نگذشت که خودروها جایگزین اسبها شدند و مسئله فضولات حیوانی خود به خود حل شد و کمکم مسائلی مثل تصادفات رانندگی یا آلودگیهای حاصل از سوختهای فسیلی بنزین و مانند اینها مطرح شد.به این ترتیب، فکر میکنم که ما در نگاهمان به مسائلی مانند گرمایش زمین یا دیگر مسائل زیستمحیطی، هنوز همان نگاه سنتی ابتدای دوران صنعتی شدن را دادیم، یعنی نگران مسائلی از این دست هستیم که اگر با همین منوال سوختهای فسیلی را موردمصرف قرار دهیم، ۱۰ یا ۱۰۰ سال بعد چه اتفاقی خواهد افتاد، در صورتی که شاید این موضوعات، از اساس در ۵۰ یا ۱۰۰ سال بعد، دیگر اهمیتی نداشته باشند و بهموازات آن، ممکن است انواع دیگری از تهدیدها و آلودگیها برای بشر مطرح شود که ما امروز اصلا به آن فکر نمیکنیم و وزنی برای آن قائل نیستیم.
بنابراین، برای پاسخ به این سوال، باید ذهنی فارغ از جهتگیری همراه با نوعی آیندهپژوهی داشته باشیم. بهعبارتدیگر، پاسخ دادن به چنین سوالی مطلقا راحت نیست با دانش امروز نمیتوانیم بگوییم برای حفظ کره زمین به معدنکاری بیشتری نیاز داریم یا خیر. ما نیازمند آیندهپژوهی هستیم و باید ببینیم که در آینده چه اتفاقاتی در حوزه انرژی در حوزه پیشرفتهای رباتیک هوش مصنوعی، جمعیت، تغذیه و دیگر حوزهها چه اتفاقاتی خواهد افتاد تا بتوان پاسخ دقیقتری به این سوال داد.
انسان و طبیعت
آنچه من با ذهن امروزی خودم میتوانم به آن پاسخ بدهم، این است که انسان بهعنوان تنها موجودی که به نسبت جمعیت بهرهمندی بیشتری از طبیعت دارد (یعنی یک جمعیت ۱۰نفره انسانی بهمراتب بیش از جمعیت ۱۰نفره دیگر موجودات زنده از طبیعت فلزات موجود در خاک استفاده میکند).بهعبارتدیگر، وجود بشر مصرفکننده طبیعت منابع و امکانات کره زمین است؛ همین که انسان تکثیر میشود و مصرف میکند، منابعطبیعی را بیش از دیگر موجودات مورد بهرهبرداری قرار میدهد. هرچقدر این انسان متمولتر شود و بهرهمندی و برخورداری و رفاه بیشتری داشته باشد، بیشتر مصرف خواهد کرد. انسان امروز در مقایسه با انسان ۱۰۰ سال پیش، بهرهبرداری بیشتری از طبیعت میکند و انسان متمول و در رفاه جهان اولی امروز، نسبت به انسان فقیر جهان سومی معاصر، میزان مصرف بسیار بیشتری دارد.
این حقیقتی است که نمیتوان آن را انکار کرد. اگر ما بهدنبال این باشیم که سطح بهرهمندی خود را از طبیعت کاهش بدهیم و به اصطلاح کمتر طبیعت را آلوده و کمتر از طبیعت استفاده کنیم، لازمه آن، این است که سطح رفاهمان را کاهش دهیم، اما باید این نکته را ذکر کرد که انواعی از رفاه وجود دارد که از اساس غیرقابلبازگشت است.ما دیگر نمیتوانیم به عصر قبل از تلویزیون، کامپیوتر، موبایل و تبلت برگردیم و متاسفانه یا خوشبختانه، رفاه در این قبیل حوزهها، غیرقابلبازگشت است. بنابراین، خواهینخواهی انسان امروز، رفاه بسیار بیشتری از انسان نیم یا یک قرن پیش دارد و این رفاه و تامین آن، نیازمند بهرهبرداری بیشتر از طبیعت است. منبع اصلی انرژی منظومه ما، خورشید است و انرژی را از این ستاره دریافت میکنیم که حداقل در مقیاس عمر انسانی، منبعی لایزال و تمام ناشدنی است. اما آنچه در کره زمین در اختیار داریم، محدود است. البته باز باید حواسمان باشد که در مقیاس جمعیتی امروز، این منابع، نامحدود بهشمار میروند. حجم آب، اکسیژن، منابعمعدنی و امثال آن نامحدود است، اما در مقیاسهای جمعیتی بزرگتر ممکن است محدود شوند. باوجود این، برای اینکه بتوانیم رفاه را در همین سطح حفظ کنیم، نیازمند آن هستیم که همپای افزایش جمعیت، از تمام امکانات طبیعت بیشتر بهرهمند شویم.
ناچار به انتخاب
ما برای زندگی خوب و بهتر که منجر به ایجاد طبیعت بد و بدتر میشود، ناچار به انتخاب هستیم. حجم استخراجی که برای تامین سوختهای فسیلی در حال انجام است که آن هم، نوعی معدنکاری بهشمار میرود، زیرا نفت، گاز و زغالسنگ هم از دل زمین بیرون میآید و حجم آلایندگیهایی که این سوختها ایجاد میکنند، از نظر حجم اصلا قابلمقایسه با میزان آلودگیهایی که برای تامین دیگر مواد معدنی ایجاد میشود، نیست. بهعبارتدیگر، اگر بشر بتواند با معدنکاریهایی حتی ۱۰برابر یا ۱۰۰برابر بیشتر، عناصر استراتژیکی را که نیاز داریم، تامین کند تا از سوختهای فسیلی بینیاز شویم و بتوانیم معدنکاری سوختهای فسیلی را بهصفر برسانیم، باز هم میزان آلایندگی که در طبیعت ایجاد میشود، در مقایسه با استخراج و مصرف سوختهای فسیلی بهمراتب کمتر خواهد بود البته من تحقیقی در این زمینه انجام ندادهام و این موضوعی است که نیازمند تحقیق فراوان و مستقل است، اما در لابهلای بعضی تحقیقات و مطالعاتی که در اینترنت قابلدسترسی است، میتوان چنین ادعایی را مطرح کرد. بنابراین، پاسخ مثبت است و ما برای حفظ کره زمین، شاید نیاز باشد که معدنکاری بیشتری انجام دهیم تا معدنکاری سوختهای فسیلی کاهش پیدا کند و خوب است که خودروها و وسایل برقی داشته باشیم و از سوختهای فسیلی دور شویم و تلاش کنیم، نسبت به گرمایش زمین حساس باشیم و برای کاهش گازهای گلخانهای کاری انجام دهیم.
مسئله حالنگری
انوشیروان دلیریان، کارشناس و فعال معدنی: با آمار و ارقامی که منتشر میشود، معمولا بسیاری از افراد به این باور میرسند که باتوجه به حجم تخریب و آسیبی که استخراج فلزات استراتژیک مانند لیتیوم بهدنبال میآورد، در عمل، شاهد اتفاقی به نام معدنکاری سبز یا پاک نخواهیم بود، در صورتی که باید تاکید کرد، این برداشت نادرست است و ناشی از حالنگری یا presentism است. یعنی با جو و شرایط و تکنولوژی حالحاضر دست به پیشبینی آینده میزند. برای مثال تا چندی پیش، آیا بشر میتوانست تصور کند که از پساب زباله، بتواند آب مناسب برای کشاورزی استحصال کند یا تصور میکرد که روزی بتواند از نور خورشید برق تولید کند؟ بنابراین، معدنکاری و مسائل مربوط به آن همراستا با پیشرفت فناوری، دستخوش تغییر و تحول میشود. شرایط امروز این صنعت، با سالهای گذشته حتی ۱۰سال قبل، کاملا متفاوت است. معدنکاری امروز، بهینه و مهندسیشده است و رو به سوی هوشمندسازی میرود و تمام این شواهد نشان میدهد که میتوان با بهحداقل رساندن تخریب آلودگی و آسیب و با ایمنی و دقت بالاتر و نیروی انسانی کمتر به تولیدات بیشتر و بیشتر دست یافت و هرچه بیشتر از عمر این دو معدنکاری بگذرد، بهینهسازی و افزایش راندمان را شاهد خواهیم بود.
قراضهها، عامل تعادل
نکته دیگر رشد و پیشرفتی است که در دانش بازیافت مواد معدنی یا recycling اتفاق افتاده است. جالب است بدانیم که در ۲ بازار مس و فولاد یکی از تهدیدهای بزرگ قیمتی برای سنگآهن و مس، قراضههای موجود در بازارهای جهانی است. یعنی بعد از گذشت یک بازه زمانی، که باتوجه به نوع صنعت متغیر است، بازیافت محصولات تولیدشده، خود به عاملی تعادلی تبدیل شده است که جلوی استخراج استحصال و تخریب بیشتر را میگیرد و این اتفاق روز به روز و سال به سال پیشرفت میکند و مواد معدنی با راندمان بیشتری بازیافت میشود، بهطوریکه بازار عظیم آهنقراضه در دنیا راهاندازی شده است یا مواد معدنی با عیار پایینتر در حال بازیافت هستند. بهعبارتدیگر، بخش بزرگی از دپوی باطلههای سالیان گذشته، درحالحاضر خود به معدنی با عیار پایینتر تبدیل و بهواسطه پیشرفت تکنولوژی فرآوری قابلاستفاده شدهاند. بنابراین، با پیشرفتی که رقم خورده است و میتوانیم روز به روز و دهه به دهه بیشتر از میزان تخریب بکاهیم و به میزان تولید مواد معدنی بیفزاییم.
تغییر رویکرد
موضوع دیگر، تغییر رویکرد معدنکاری و محیطزیستی نسبت به یگدیگر است. از اواخر قرن بیستم و پس از تعارض میان معدنکاران و صنعت معدنکاری با محیط پیرامون خود، کمکم این دو حوزه بهسوی تعامل با یکدیگر، تغییر مسیر دادند. یعنی اگر تا پیش از آن معدنکاری وظیفه خود را اکتشاف، استخراج و فرآوری میدانست، از اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیستویکم، تخصص بازسازی یا reclamation معادن یکی از تخصصهای مهم و اساسی حوزه معدنکاری شد. وقتی از این منظر به معدنکاری نگاه کنیم، نمیتوانیم بگوییم معدنکاری بیشتر بهمعنای تخریب بیشتر است. تخریب بیشتر، مربوط به زمانی بود که معدنکاری در گام سوم که فرآوری و استحصال است، رها میشد، اما امروزه که گام چهارم به معدنکاری یا بازسازی به معدنکاری افزوده یا موضوع معدنکاری سبز مطرح شده و همینطور مگاپروژه کربنزدایی یا کربن خنثی استارت خورده است، دیگر نمیتوان معدنکاری بیشتر را مساوی با تخریب بیشتر دانست، زیرا یا تخریب به کمینهترین حالت خودش در فرآیند استخراج یا بازسازی تقلیل پیدا کرده یا از اساس بهحالت صفر رسیده است.
استحصال لیتیوم
اگر بخواهیم بهطورمشخص به لیتیوم اشاره کنیم، بسیاری از افراد به این نکته اشاره میکنند که استخراج و استحصال لیتیوم، آببری بسیار بالایی دارد، بهطوریکه باید آبهای زیرزمینی مورداستفاده قرار گیرند و پمپاژ آب از منابع زیرزمینی و انتقال آن به سطح زمین بسیار آسیبزا است، اما باید بدانیم که دانش و فناوری روز دنیا بهجایی رسیده است که در فرآیند استخراج و استحصال این ماده ارزشمند، بخش حامل را در فاز محلول جداسازی میکند و آب مازاد را با پمپاژ بهجای اول خود برمیگرداند. بهعبارتسادهتر، مواد و املاح معدنی را با استفاده از تکنولوژیهای روزآمد، از آب جذب میکنند و آب حاصل را دوباره به منبع اصلی خود برمیگردانند. پس با این نوع نگرش به کار، تخریب به صفر میل میکند و به کمینهترین شکل ممکن تقلیل مییابد و در کنار آن، موارد بازسازی هم مدنظر قرار میگیرد و به این ترتیب، میتوانیم بگوییم که برآیند این نوع معدنکاری، میتواند تخریب را به صفر برساند و بهطبع برای زمین و محیطزیست هم آسیبی نخواهد داشت.
سخن پایانی
براساس آنچه اشاره شد، موضوع معدنکاری سبز امروزه بیشتر مدنظر قرار گرفته است. معدنکاری سبز، موضوعی چندبعدی است. توجه بیشتر به بهرهبرداری از باطلههای معدنی، یکی از مهمترین ابعاد این رویکرد جدید است. بهاینترتیب، همانطور که اشاره شد، باطلههای معادن قدیمی به منبع بسیار خوبی برای استخراج مواد ارزشمند معدنی تبدیل شده است و علاوه بر این، برای دستیابی به فلزات میتوان به بازیافت و استفاده مجدد از فلزات موجود بیشتر توجه کرد. البته همه این موضوعات نه در مقیاس کوچک و منطقهای، بلکه باید در مقیاس جهانی موردتوجه قرار گیرند.