-

سازه‌های مهارت دست و ذهن

بابک بهاری: ورزیدگی دست و در خدمت ذهن آنهم ذهنی بدوی و فراچنگ یافتنی و متصل به ناخودآگاه پیشنهادهایی برابر بیننده می‌گذارد که نمی‌توان به آسانی از آن گذر کرد. نتیجه مهارت دست و ذهنش برساخته‌های می‌شود از ‌شکل یابی و شکل نمایی(پاریدولیا) در اجسام و پدیده‌ها از طریق مونتاژ نقبی می‌زند به دنیای همگانی از مسیر شخصی! خودش. محمد مهدی حکیم الهی، خود آموخته هنر( مکانیک تجربی سنگین) هنرمندی است که در این شماره صمت با بخشی از هنر او آشنا می‌شوید.

سازه‌های مهارت دست و ذهن

کادر دایره‌ای رون مربع، منظره‌ای با زمینه رنگی و نقاشی از آسمان و کوه و دامنه و چریدن دو گوسفند در جلوی تصویر، شش پرنده در حال پرواز و پانزده پرنده نشسته بر دو سیم برق، چهار درخت در پسزمینه.(تمامی کارکترها و چیزها از هسته‌ها و پوست و ساقه گیاهان)

جز عدد چهار و دو و شش و بیست و یک سایر اعداد دارای بار معنایی نیستند. اثر ساخته شده از دور ریزهایی هر روزه ایست که تخریب گر همین منظره دوست داشتنی پیش رویمان می‌شود. این یکی از اعتراضات نهانمند هنرمند بر علیه مصائبی که هر روز بر محیط زیستمان توسط خود ما می‌رود می‌باشد، در عین حال می‌تواند نگاه زیباشناسانه و مهربان به طبیعت خاموش نیز باشد. فرم گرایی و دور شدن از تصاویر اتفاقی و نشان دادن مهارت ذهن و دست در چیدمان و نقش‌سازی و ارادی بودن آن از وجوه تمایز اثر بر دیگر ساخته‌های هنرمند بشمار می‌رود. چه بساریم که شاید این اثر بلحاظ گرایش به منظره(احساس خوشایندی و آرامش) مطلوبتر و خواهانش باشیم، امری که از لحاظ آمار جهانی همین را نشان می‌دهد. ترکیب مربع و دایره نمادهای زمین و آسمان، حرکت و سکون از دیگر اتفاقات خوب و قابل تعمق اثر است. نقش رنگ و حفظ هارمونی‌اش هم بلحاظ دیداری و هم امر زیبا شناسی قابل توجه است. خود آموختگی هنرمند در همراهی مخاطب بخاطر نزدیکی‌های ساختمند و دریافت‌های ذهنی نقش بسیار موثری در این موضوع دارد امری که شاید هنرمندان حرفه‌ای و دانش آموختهآ ن را آرزو باشد. اثر از ریز ترینش(پرنده‌های در پرواز) تا درشت ترین(هسته انبه) از دقت و ظرافت خاصی برخوردار است و هر بخش جا نشینی مناسب با رعایت بافت انتخاب شده است. بخشی از آرامش سوژه تابلو و انتقال آن به مخاطب بخاطر استفاده از چنین موادی موفق تر بوده است.باری هنرمند همانگونه که مقوله مرگ را به تصویر کشیده مقوله زندگی را هم ستایش آمیز پیش چشم مخاطب آورده تا برابری دو این کفه یا دو روی سکه را نشانمان دهد.

مهارت2

کادر عمودی، زمینه تیره، چیدمان استخوان، مرجان، چوب.

رابطه ارگانیک سوژه و اجزای تشکیل دهنده اش(استخوان) نکته برجسته و عامل شکل گیری نزدیکی احساسی اثر با مخاطبش بشود. تماس مرگ و انسان آنهم توسط هنرمندی که طعم آن را با عزیزانش چشیده، اثر را به باریکی لبه تاریکی به نمایش گذاشته و همانند آئینه دو رو فراری هر لحظه وجهی خلاف آمد از خودش را به ما عرضه می‌کند. پس نهاد ذهنیت اثر همانا پاریدولیای خفته در ذهنیت هر روزه همه ماست که پنهان در ما می‌زید و به گاه مواجه شدن با نمونه عینی‌اش در ابری، تنه درختی و یا در هر پدیده‌ای آن را به تماشا می‌نشینیم. حال در این اثر ذهن هنرمند به جرقه‌ای به پیشواز رفته و از همگنی استخوان و مرگ ساخته‌ای بر ساخته که می‌توان عینیت و ملموسیت مرگ را دریافت کرد. اثر به پیشواز پیشنهاد چشمی و ذهنی رفته و چنین دو چهره‌ای را خلق کرده تا مخاطب را به وادی‌های خیال راه برد و آرام گیراند هر چند همین دوگانگی و چند گانگی جان اثر است که قرار بیقراری مخاطبش باشد. اما ویژه گی مهم اثر در القای حس تعجبش در برابر ماست خصوصا که سیگاری بر گوشه لبش خود نمایی می‌کند و باید ما از آن به تعجب آئیم نه او از ما، اما هنر است و قرار بر بهم ریزی قراردادهای از پیش تعیین شده و همین زیر میز زدن هاست که هنر را مستمر و زنده نگه می‌دارد. نقش بازیافت و دور ریختنی‌ها در خلق و پیدایش چنین آثاری هم بعنوان مواد و هم ایده نقشی دوگانه و مهم دارد که زین پس باید به مهر بنگریم این دور ریختنی‌های عزیز را.

مهارت3

زمینه رنگی، کادر مربع، چیدمان پرنده با اجزایی از بدن ماهی.

سقوط یا پرواز؟ پرنده ساخته شده از پسماند باله ماهی که - شخصیت - دو گانه آسمان یا دریا را در ذهن مخاطب به‌وجود می‌آورد و این هم جهت‌سازی باعث فرود یا پرواز و زیست دوگانه خلاف آمد را باعث شده است. زمینه تیره با توجه به زمینه پردازی‌های متناسب با سوژه‌ها در سایر آثار باعث این پرسش خواهد بود که چرا بجای آسمان روشن و یا دریای آبی چنین زمینه تیره ای؟ انتخاب شده است. ذهنیت تصویر و تصور‌سازی که همزمان با دیدن بیننده را برای همراه ساختنش با این سقوط پر سرعت آماده کرده بسیار قابل تعمق و از نهاد برگرفته‌ای ایست که همگان را همراه کند نه برای نتیجه کلی بلکه فقط برای همین دم و بس. حال با توجه به کشف ظرفیت و بهره‌مندی ما مخاطبین اگر سمت پرواز را به بالا در نظر بگیریم چه می‌شود و در جهات جانبی چطور؟ اثر در عین مینیمال بودن و حداقل گرایی از مفاهیم و معناهایی بسیاری بهره می‌برد خصوصا نقش و اهمیت کادر مربعش!، تعریف نمادین زمین، آرامش و سکون، استحکام و پایداری در برابر این موقعیت هر لحظه بهم ریز است!. سرعت و حرکت از بیجانی که چنین پیچان در برابر چشمانمان و گویی قرار هست بماند از دیگر تعارضات درونی اثری است. این آشنایت در ذهن همه ما خصوصیت آثار پاریدولیایی است که ثابت و واضح نمی‌مانند معمولا نقش‌های اتفاقی چه آنهایی که در ابر و در سایر پدیده‌های اینچنینی که هر لحظه متغیرند و چه مواردی که ثابت هستند، نقش‌ها بر تنه درختان و سنگ‌ها و غیرو هر لحظه به شکل بت عیار بر‌اید دل بُرد و نهان شود و این هنرمند است که فرمان ایست در لحظه ممکن می‌دهد و انتظار گوش بفرمانی مخلوقش را می‌کشد. آیا بشود یا خیر مهم نیست مهم کشف و درک و ثبت لحظه است که هنرمند اعلام می‌دارد حال چه اثر فرار باشد که هست و چه ما که باورمند مرگ مولفی هستیم که هر لحظه همراه اثرش با ما مدارا می‌کند.

مهارت 4

ارائه تکه سیمی که به همان شکل یافت شده اش.

مهمترین ویژه گی این اثر نقش مخاطب برای کشف هایش است. نبود یک تصویر و تصور ثابت در اثر فوق بر خلاف آثار پیشین عامل مهم پیگیری در یافتن تصاویر متعدد و تازه شده است. در این اثر مجسمه وار نقش سایه بعد تازه‌ای به اثر بخشیده و نکته مهمی است که به یک وجه دوگانه اشاره دارد. سایه و نمایش سایه بازی از قدیمی‌ترین هنرهای نمایشی امکان ارزشمندی است که علاوه بر چند وجهی کردن اثر نقش کنشگر هم به مخاطب داده است. اثر توامانی از چیدمان و اجرا(پرفورمنس) در عین مفهومی بودن است. نقش فرم(شکل، خط، فضا و نور و سایه) که مخاطب را به تحرک و خوانش متنوع فرا می‌خواند بسیار مهم است. درهم آمیزی شکل‌های اصلی و سایه‌ها و جابه‌جایی آنها با یکدیگر در یک صحنه اثر را بر خلاف آثار پیشین آن را گامی بلندتر از دیگر گام‌های هنرمند نموده است. سابقه بهره‌مندی از سایه و نور در آثار هنرمندان پیشینه دارد اما در اثر فوق سایه مهم‌ترین بخش آن است ضمن آنکه سایه از پایین به بالا پیچیده تر می‌شود ما با یک حرکت پلکانی تصویر و تصور مواجه هستیم که در قسمت‌های فوقانی پیچیده تر و جالبتر می‌شود. نکته نهایی اینکه اثر یک پاریدولیایی کامل است که رویاهایی بسیاری را می‌توان با آن رقم زد. ویژه گی جالب اثر تحریک کردن مخاطب برای کشف و یافتن مشابه‌هات این نوع آثار در اطراف خودش است که به ورزیدگی ذهن و چشم می‌انجامد، اتفاقی که پس از دیدن اینگونه آثار مخاطب را با ظرفیت‌های تازه به‌همراه کنش و واکنش وا می‌دارد.

سخن پایانی

با هنرمندی مواجه هستیم که به هر جرقه ذهنی‌اش توجه داشته با توجه به حرفه مکانیکی که ورزیدگی ذهن و دست پیامدش است نخست به چیدمان‌های ظریف البته با مواد غیر فلزی و سخت دست زده و سپس نقش هنر اتفاقی و پاریدولیایی برایش شکل گرفته است. باری تا ۱۹ مهر ماه در گالری فانوس پارک رازی می‌توان آثار هنرمند را از نزدیک به تماشا دید و لمس کرد و با خود هنرمند به گفت‌وگو نشست. و نحوه آماد‌سازی آثارش را به‌صورت زنده شاهد بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین