چهره‌ها خواندنی‌های زندگی هستند

بابک بهاری: این خواندنی‌ها را باید از روی خطوطشان خواند و اینک صفحاتی گشوده در برابر مان با واژگانی به همه زبان‌ها پیش روی ماست تا بخوانیم آنچه که باید بدانیم، چرا که عشق و چکیده زندگی هستند. فراموش نکنیم چهره‌ها خواندنی‌های زندگی هستند (فدریکو فلینی).

چهره‌ها خواندنی‌های زندگی هستند

عکاس: مهدی شیروانی

عکس نخست: سیاه و سفید، کادر عمودی، زنی سالمند با روسری گلدار.

دهان بسته و نگاه کنجکاوانه و بدبینانه از کناره صورت که می‌تواند کنترل باشد یا توجه! با توجه نحوه جمع شدن لب‌ها و چین عمیق گونه سمت چپ حالت پرسش را به ذهن متبادر می‌کند.  تصویر پیش رو کلماتی گویاست که با بیننده به گفت وگو می‌نشیند در سکوت محض.

پرسش‌ها فراوانند و ما جز همین چهره پرسشگر چیزی برابرمان نداریم بماند که همین چهره چه شگفت پر گو و مکالمه گر است هر چند به نجوا. حذف عامدانه رنگ و یکدستی تصویر برای عمق بخشی و تمرکز مخاطب در جستجوی چین‌های چهره که هر خطش رد پای سالیان رفته چه به شادی چه به غم  عامل موثر است.

 نگاه غیر مستقیم کارکتر به بیننده توجه مخاطب را خلاف عکس‌های پرتره معطوف به خارج تصویر می‌کند حال آنکه پرتره‌ها معمولا قرار است ما را معطوف به درونیات و شخصیت خودشان کتند. اینک با توجه به موقعیت فوق بیننده متوجه چیزی است که نمی داند چیست!.

 اما حرکت درونی عکس و چیستی و کجا نگریستن از نکات قابل توجهی است که با همراهی حذف رنگ موثرتر شده است و از آن مهم‌تر حالت چشمان است که کارکتر را سرزنده و قابل احساس کردن می‌نمایاند. در حقیقت ما نظاره گر کسی هستیم که نظاره گر دیگران است و این دو خط موازی هرگز به هم نخواهند رسید مگر زمانی که او چشم بگرداند و ما رخ بگردانیم.

حمید احدی

عکاس: حمید احدی

عکس دوم: سیاه و سفید، کادر عمودی، زنی میانسال با روسری گلدار و چهره ای بین خنده و گریه.

فیگور و حالت چشم از مهم‌ترین بخش‌های عکس است که مرکز انتقال احساس هستند با این تفاوت که نقش دهان را نمی شود نادیده گرفت. احساس دوگانه همخوان با فیگور چشم و دهان جزء پیچیده گی‌های تصویر باید دانست. زمینه سیاه به برجسته کردن تصویر و احساسات کارکتر کمک شایانی کرده است. با توجه به محدودیت‌های عکاس برای ثبت تصویر مورد نظرش از درشت ترین فیگور(باتوجه به حالت‌های چشم‌ها و ابرو و دهان) بهره برده است. مبحث اصلی و اتفاق مهم همانا بهره مندی از زمینه پشت سر برای برجسته کردن سوژه و یا آن بخش از ماجرا که اتفاق اصلی رخ داده و نمایان است که در اینجا همانا چشم و دهان. دهانی که دندان‌هایی آسیب دیده در آن بس چشمگیر هستند. دندان و نقششان در سنین بالا  و یکی از شاخصه‌های چهره در اینجا خواه ناخواه ما را متوجه خود می‌کند و این فیگور سخنگو چه کمک شایانی در ارتباط گیری با تصویر شده است. تضاد چشمگیر خطوط چهره رد پای گذشت زمان و پیوندش با لباس‌های کارکتر گردش چشم را علت دار و معنا بخش کرده است. انسانی که چنین ناله اش در چهره اش شنیدنیست به‌راستی چگونه باید دید. توامانی دیدن و اندیشیدن توأمانی امر غالب عکس پیش‌رو رو که با ثبت و فریز کردن به‌موقع شدنی گردیده است و ای کاش شاهد قهقهه مستانه بودیم تا چنین حال نزار.

منصور

عکاس: منصور

عکس سوم: رنگی، کادر عمودی، زنی با چشمانی شاد با روسری گلدار روی دهانش.

دهان بسته و چشم‌های شاد دو بخش نظر گیر در عکس فوق هستند خصوصا که نقش چشم اینچنین برجسته و موثر به نمایش در آمده است که با حضور رنگ به چنین شعفی جلوه پر رنگ‌تری داده است. نوع پوشش خصوصا رنگ خاکستری و جنس ژاکت و همگونی با  پس‌زمینه کاربردی و کارآمد شده که نشانه بسیار خوبی از شناخت قدرت رنگ و بافت توسط هنرمند برای برجسته کردن بخش‌های مورد نظرش هستیم، ضمن اینکه با توجه به انبوه رنگ‌ها در پوشش کارکتر این سادگی‌ها برای نمایش نمای اصلی ضروری می‌نماید. در حقیقت رنگ زبان صورت و کمک یار مهمی برای بیان محتوا است. باری چین‌های صورت شخصیت با توجه به خنده و شادی منتشر در چشم‌ها بیشتر نماینده و بیانگر خوشبختی و زیست رضایتمند گذشته و این شات گویی نمایش تمامی گذشته و حال و آینده را به نمایش گذاشته است. فوران شادی که با چارقد از نمایش بیشترش جلوگیری شده است. همکناری و تضاد رنگ‌های قرمز و زرد(گل‌ها و بوته‌ها) و رنگ‌های سرد آبی آسمانی و دو طیف دیگر همین رنگ(لباس‌ها و روسری) و رنگ چهره از نکات قابل تعمق کار محسوب می‌شود و به برجسته کردن چهره از زمینه اصلی عکس کمک شایانی نموده است. باری نوشیدن باده شادی روزگاران تا خط هفتم جام چنین شادان نگهت می‌دارد نوشت باد و باشد که غم فراموشت باد.

محمد بلالی

عکاس: محمد بلالی

عکس چهارم: سیاه و سفید، کادر عمودی، چهره زنی کهنسال از نمای نزدیک.

خطوط چهره بزرگ‌ترین صفحه خوانشی اثر است. خط‌هایی که با دو چشم مشکوک و پرسشگر همراه شده اند. نکته مهم در تصویر همزمانی دو وجه داشتن، پرسش گر(بیننده) و مورد پرسش قرار گرفتن(دیده شدن) است ثبت و خلق چنین عکس هنرمندانه با موقعیت دوگانه باید جدی گرفت و موشکافانه تر به آن پرداخت. محو کردن پس‌زمینه(وضوح بیشتر چهره و تمرکز بر آن)حذف هوشمندانه رنگ و ثبت واضح جزییات چهره و خصوصا فیگور تنگ شدن چشم‌ها(دقت و توجه شخصیت) و فرو بستن و جمع کردن لب‌ها(نشانه ترس، کنترل، توجه، جدیت) و تجمیع‌شان با هم ما را به نتایج فوق می‌رساند. همترازی لنز و چهره ما را برای چهره به چهره و چشم در چشم کردن آماده نگه می‌دارد و می‌توانیم ضمن خوانده شدن عمیق و دقیق بخوانیم آنچه بر این لوح پر نقش و نگار نوشته شده در گذر زمان. بهترین نکته حذف رنگ همخوانی و همگونی خطوط روسری(چارقد، شال) با خطوط چهره و یکدست خاکستری شدن هر دو را باعث شده که از پراکندگی چشم و ذهن جلوگیری می‌کند. فرم بیضی صورت و  هم جهتی با کادر عمودی برای حرکت چشمی اثر و توقف گاهی به‌نام چشم و تقاطع بین ابروها که با خط اریب افتاده بر آن  نقطه مرکزی و تلاقی فکر و اندیشه بسیار اتفاق خوبی است. باری عکس با استفاده از کلید بنیادین قانون گشتالت:(کل هر چیزی، فراتر از مجموع اجزای آن است) شکل گرفته و از یک قانون طلایی دیگر عکاسی همانا، خود از میانه برخاستن و سوژه و مخاطب مستقیم رو در رو شدن اتفاق افتاده است. که سروده اند: میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست/ تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

سخن پایانی

باری چهار چهره و چهار تاریخ و چهار قرن گویی به یک لحظه به صفحه آمده اند تا ببینیم رخ گشت این دوران را. گلرخانی که زمانی به تاب گیسویی دلی را رمیده می‌ساختند اینک رام روزگار و سرنوشت خویش باشند که دل رمیده شان به آرامش پهلو نشسته باشد و روزگار را بی حسرت و بی‌محنت گذرانند.

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین