برقیسازی در گرو متعادلسازی سنجیده
گذار از وسایل نقلیه موتور احتراق داخلی به وسایل نقلیه تمامبرقی را میتوان از زوایای مختلفی مورد بررسی قرار داد. تحولات بازار و صنعت جهانی نشان میدهد موفقیت در این گذار مستلزم یک تعادل سنجیده بین سه عنصر است: کارآیی، انعطافپذیری (تابآوری) و دسترسی به فناوری موردنیاز. این عناصر سهگانه بهطور پیچیدهای به هم مرتبط هستند و آیندهنگری هر عنصر بدون تحلیل دو عنصر دیگر امکانپذیر نیست. با توجه به اینکه در یکی دو سال اخیر برقیسازی حملونقل در کشور شکل جدیتری به خود گرفت هر بار تلاش داریم این روند را از زاویهای متفاوت موردبررسی قرار دهیم. صمت در این گزارش با محور موفقیت در برقیسازی چه الزاماتی دارد و در چه چارچوبی محقق خواهد شد با علی میرزایی سیسان، پژوهشگر حوزه خودرو به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
بهزعم شما یکی از عناصر مهم برای حرکت موفق در مسیر تحولات بازار و صنعت، کارآیی است. درباره این عنصر برای ما بگویید. چگونه این عنصر بهصورت عملیاتی در صنعت خودرو حضور دارد؟
بهرهوری در درجه اول یک الزام تجاری است که بر کاهش هزینهها، سادهسازی فرآیندهای تولید و اجرای استراتژیهای قیمتگذاری رقابتی تمرکز دارد. با این حال، تلاش برای بهرهوری اغلب شامل اقدامات کاهش هزینه است که میتواند انعطافپذیری را به خطر بیندازد. بهعنوان مثال، کاهش تنوع زنجیره تامین برای صرفهجویی در هزینهها میتواند صدمهپذیری یک خودروساز را نسبت به اختلالات زنجیره تامین انعکاس دهد. تسلا، یک خودروساز مطرح پیشرو با یکپارچهسازی عمودی زنجیره تامین خود، کارآیی خود را حفظ کرده، اما تسلا به تولید بینالمللی در اروپا و چین بسیار وابسته است؛ بنابراین با اینکه برخی از خطرات مرتبط با وابستگی به تامینکنندگان خارجی را کاهش داده، اما در برخی المانهای ریسک را نیز افزایش داده است. از آنطرف خودروسازهای جدیدتر ممکن است تقلید از مدل ریسکپذیری تسلا را بهدلیل منابع محدود و عدمحضور موفق چندین ساله تسلا را در بازار جهانی نتوانند کپی کنند. خودروسازان اروپایی مانند فولکسواگن با سرمایهگذاری در پلتفرمهای جدیدشان که هزینهها و زمان تولید را کاهش میدهد، تلاش در پیشرفت سریع عنصر کارآیی بودهاند.
عنصر دوم از نظر شما تابآوری یا به نوعی انعطافپذیری است. در شرایط کنونی چگونه این عنصر در برنامهها تعریف و در یک چارچوب مشخص محقق میشود؟
تابآوری بهدلیل پیامدهای اقتصادی گستردهتر آن تا حد زیادی یک نگرانی بالادستی و دولتی (قانونگذاری) بوده و بر پویایی صنعت خودرو بسیار اثرگذار است. اتکای مستمر به منابع چینی، کشورهای غربی را بر آن داشته تا منطق و رویههای تولید خارج از کشور خود را در چهار دهه گذشته از آن سود میبردند را زیر سوال ببرند. غربیها سعی در بازتعریف و ارزش دادن به این مولفه اثرگذار بر اقتصاد ملی و توسعه اجتماعی قرار دهند. به زبان ساده میخواهند تولید ملی مستقل خود را تقویت کنند. انعطافپذیری هدفش توسعه زنجیرههای تامین قوی، سازگاری با اختلالات بازار جهانی و تحولات سیاسی و تضمین پایداری بلندمدت با اثرات مثبت اجتماعی است. بااینوجود، افزایش انعطافپذیری میتواند هزینهها و پیچیدگیهای بالاتری را به همراه داشته باشد که بهطور بالقوه کارآیی (هزینهها) را به خطر میاندازد. همهگیری کووید آسیبپذیریهای غربی را در زنجیرههای تامین جهانی، بهویژه وابستگی شدید به چین نشان داد. حال دولتها و شرکتهای غربی سخت در تلاشند با افزایش انعطافپذیری، تجدید و متنوعسازی تامینکنندگان بومی (یا لااقل غیر چینی) را در نظر بگیرند. در واقع غربیها میخواهند از زنجیره تامین چین دوری کنند، چون ریسک وابستگی همهکشورها به یککشورحتی با مزیت تولید ارزان، بسیار خطرناک است. البته چنین دوری از چین برای غربیها بسیار هزینهبر است. مثلا در این راستا سازندگان اروپایی مانند رنو در حال بررسی افزایش تولید بومی برای کاهش ریسکهای بینالمللی هستند. غولهای دیگر خودروسازی جهان مانند Stellantis نیز زیر فشار رقابت با چین در حال تدوین استراتژیهای جدید که میتواند با تقاضاهای مختلف بازارهای جهانی سازگار شوند، برای متوازن کردن کارآیی و تابآوری سخت در تلاش هستند.
دسترسی به فناوری عنصر بسیار مهمی است که به باور شما نهتنها نمیتوان آن را نادیده گرفت، بلکه باید تمام برنامهها را براساس آن پیشبرد. در اینباره چه نظری دارید؟
دسترسی به فناوری در دنیای امروز برای تمایز محصول بسیار حیاتی است. نوآوری در خودروهای برقی و فناوریهای هوشمند متصل با مرکز دادههای متمرکز و غیرمتمرکز امری تعیینکننده در برجسته کردن مشخصههای خودروهای جدید است. اما سرعت دادن به پیشرفت فناوری مستلزم سرمایهگذاری قابلتوجه بلندمدت است که میتواند منابع دیگر را تحتفشار قرار دهد و بر کارآیی و انعطافپذیری تأثیر بگذارد. بهعنوان مثال، NIO، یک تولیدکننده خودروهای برقی چینی، سرمایهگذاری هنگفتی در فناوری و نوآوری کرده و مزیت رقابتی خاص در بازار بهدست آورده است. با این حال، این تمرکز بر فناوری به منابع مالی قابلتوجهی نیز نیاز دارد، که میتواند برای خودروسازان نوظهور بدون پشتوانه مالی قوی چالشبرانگیز باشد. BMW و VW نیز با ذهنیت مهندسی آلمانی- در حال سرمایهگذاری سرسامآور روی فناوری پیشرفته و ویژگیهای رانندگی خودران برای ماندن در رقابت جهانی با هدف رشد خلاقیت و نوآوری هستند که البته بر افزایش هزینههای این شرکت و سوددهی کوتاهمدت آن تاثیر مثبت نخواهد گذاشت.
این سه عنصر یعنی کارآیی، انعطافپذیری و دسترسی به فناوری در ارتباط با هم تاثیرگذار خواهند بود و به نتیجه دلخواه خواهند رسید. به نظر شما، چگونه میتوان این عناصر سهگانه را متعادل کرد؟
ایجاد تعادل بین سه عنصر ذکر شده جزو ذات تفکر استراتژیک در خودروسازی مدرن است، زیرا بهینهسازی همزمان این سه عنصر چالشبرانگیز و در برخی مواقع در کوتاهمدت غیرممکن است. اولویتبندی فناوریهای پیشرفته ممکن است منابع را کاهش دهد و بر کارآیی و انعطافپذیری تأثیر بگذارد. شرکتهای خودروسازی و دولتها ممکن است نیاز به اولویتبندی و انتخاب دو عنصر از سه عنصر را براساس اهداف استراتژیک و شرایط بازار در زمان خاص تشخیص دهند. البته با استراتژی بلندمدت تعادل بین هر سه عنصر ممکن است. بهعنوان مثال، تأکید بر انعطافپذیری و فناوری ممکن است نوآوریهایی را تقویت کند که در نهایت کارآیی را افزایش میدهد. موفقیت خاص خودروسازان چینی مانند BYD که توانسته این عناصر را بهطور موثر متعادل کند، پتانسیل رشد و نوآوری در بخش خودروهای برقی را نشان میدهد. با این حال، ادامه موفقیت BYD به حفظ این تعادل در بلندمدت بستگی دارد.
رابطه این عناصر سهگانه در کشورهای در حال توسعه چگونه است و این کشورها در مواجهه با این موارد با چه چالشهایی روبهرو خواهند بود؟
در کشورهای در حال توسعه، پیچیدگیها و تکامل سریع بازار خودروهای برقی، دستیابی به تعادل بین کارآیی، انعطافپذیری و دسترسی به فناوری را بهطور خاصی چالشبرانگیز کرده است. منابع محدود مالی، فناوریهای قدیمی، زیرساختهای ناکافی و نگرانیهای زیستمحیطی این مشکل را بسیار تشدید میکند. در این کشورها تلاش برای پیشبرد هر سه عنصر بهطور همزمان بهدلیل منابع و زیرساختهای محدود، کاری غیرقابلحل در کوتاهمدت به نظر میرسد، زیرا تمرکز بر دو عنصر اغلب بر عنصر سوم تأثیر منفی حادتری میگذارد. بهعنوان مثال، تمرکز بر کارآیی و فناوری ممکن است به کاهش شدید انعطافپذیری منجر شود، زیرا کاهش ناگهانی هزینهها و تلاش برای دسترسی سریع فناوری پیشرفته میتواند سیستمها را در برابر شکهای بازار آسیبپذیرتر کند. از سوی دیگر، خطر افزایش وابستگی همیشگی فناوری به کشورهای ثالث نیز وجود دارد که در کوتاهمدت بسیار جذاب میرسد، چون کشورهای ثالث پیشرو میتوانند بهسرعت فناوریهای لازم را به کشورهای در حال توسعه بفروشند. البته در بلندمدت انگیزهای نوآوری در تولید ملی این کشورها را از بین ببرند.
ذینفعان در کشورهای در حال توسعه اغلب با فشار تصمیمگیریهای استراتژیک براساس اولویتهای فوری، تقاضاهای بازار و اهداف بلندمدت مواجه هستند و درعینحال به اهداف کوتاهمدت فروش نیز باید توجه میکنند. کسانی که وظیفه رهبری انتقال صنعتی را در این کشورها بر عهده دارند با چالش بزرگ جلب رضایت قانونگذاران و دولتها در حالی که ابعاد اجتماعی-اقتصادی این تحول مهم را در نظر میگیرند، روبهرو هستند. در کشور هند تاتاموتورز این چالشها را با تمرکز بر مدلهای به صرفه خودروها و موتورهای برقی که به بازار محلی ارائه میدهند و همچنین سرمایهگذاری در فناوری برای بهبود عملکرد و پایداری خودروهای فعلی، حداقل در کوتاهمدت، بسیار خوب مدیریت کرده است.
در نهایت با توجه به مواردی که مطرح شد چه پیشنهادی برای کشورمان که به تازگی بهطور جدیتر به عرصههای جدیدی مانند برقیسازی حملونقل توجه کرده دارید؟
موفقیت گذار به حملونقل برقی مستلزم در نظر گرفتن شرایط و منابع منحصربهفرد هر جغرافیا، و متعادل کردن سه عنصر کارآیی، انعطافپذیری و رشد فناوری در کوتاهمدت و بلندمدت است. در حالی که در کشور عزیزمان ایران تمرکز اصلی تا به امروز بر تلاش برای تولید محصول نهایی مشابه برقی بوده، امیدواریم دستاندرکاران برنامهای برای آشنایی و متعادل کردن این عناصر در کشور داشته باشند. البته تشدیدپذیری و حساسیت این عناصر به علت موضوعات کلان دیگر کشور مانند تورم اقتصادی و انرژی برق ناپایدار و صنعت ضررده (خودروسازی ملی) نیز قابلتأمل است.