-

۵۰۰ هزار برابر

ناصربزرگمهر-روزنامه نگار

این شعر نیست

سکه ۴۵ میلیونی دیگه بهار آزادی نیست؛

خزان رویاهای یک ملته،

عرق شرم پدرهاست،

شرمندگی امرار معاش و تهیه نیازمندی‌های یک خانه است،

روی خجالت زده مادرهاست،

کشتی به گل نشسته آرزوی بچه‌هاست،

اشک‌های یواشکی دخترهای منتظر جهیزیه است،

غرور شکسته‌شده پسرهای تازه‌داماد است،

درددل، بغض توی گلوست،

ناصر-بزرگمهر

سکه ۴۵ میلیونی، دلار ۶۰ هزار تومنی، یورو ۷۰ هزارتومنی یعنی:

ازدواج تعطیل/کار تعطیل/ دارو تعطیل/ نان تعطیل / ماست تعطیل/ گوشت تعطیل/ خرید تعطیل / سفر تعطیل/ خوشی تعطیل / آرامش تعطیل /زندگی تعطیل، و....

سکه ۴۵ میلیونی و دلار ۶۰ هزار تومنی

یعنی، مرگ تدریجی نیم قرن رویا

یعنی نابودی یک ملت و یک جامعه

این شعر نبود، یادداشت یک هموطن بی‌نام و نشان است که در دنیای مجازی می‌چرخد تا شاید به‌دست آقای دکتر معدل نوزده و خورده‌ای و وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی برسد و حداقل یک آخی بگویند و آهی بکشند.

آقای رئیس کل یا هر اسمی که داری و معلوم نیست چگونه مدیر این بانک و آن بانک می‌شوی و بر زین مراد سوار و همچون قبلی‌ها و بعدی‌ها یک تنه می‌تازی و می‌گویی (ما در بانک مرکزی مرزبان ریال هستیم و کاری به دلار نداریم، دلار که پول ما نیست، ریال پول ماست) واقعا اقتصاد می‌شناسی؟ بانکداری خوانده‌ای؟ یک واحد دروس پایه بورس و بانک گذرانده‌ای؟ از ارتباط پول ملی هر کشور با جهان خبر داری؟ نحوه ارزش‌گذاری این تیکه کاغذها را می‌دانی؟

یادم میاد که وقتی جنگ شروع شد، چند تا سکه از زمان ازدواجم در قبل از انقلاب داشتم، آنها را به طلافروشی مظفریان در خیابان میرداماد بردم و دانه‌ای ۹۰ تومان فروختم، آن زمان در ضلع شمال‌شرقی میدان محسنی، طلافروشی مظفریان بود و در ضلع جنوب‌غربی میدان یک قصابی بود، یک ران گوشت گوسفند گرفتم کیلویی ۹۰ ریال و بردم خونه، حالا از آن روز ۴۵ سال گذشته و سکه شده ۴۵ میلیون تومان (البته اگر تا چاپ این یادداشت بیشتر نشده باشد) و آن گوشت هم کیلویی بیش از یک میلیون تومان و با یک تقسیم ساده، یعنی با تقسیم ۴۵ میلیون تومان بر ۹۰ تومان، نرخ یک سکه ۵۰۰ هزار برابر شده است. این افزایش نرخ و تورم در ۴۵ سال گذشته در تاریخ، از زمان کشف طلا تا سال ۱۳۵۹ که جنگ شروع شد بی‌سابقه است، همان‌طور که دلار ۶۷ هزار تومانی را وقتی بر دلار ۷ تومانی همان سال تقسیم می‌کنیم، متوجه عمق فاجعه‌ای که بر مردم رفته و می‌رود، می‌شویم.

به قول یکی از رفقا، اگر ظهر ساندویچ نخوریم و پولش را دلار بخریم، شب از سود آن می‌توانیم شیشلیک بخوریم. این وضع اقتصاد و بازار آشفته، همانی است که رئیس‌جمهوری فقید به رئیس‌جمهوری دیگری می‌گفت، خدا را شکر که ما رئیس‌جمهوری نشدیم که دلار بشود ۵ هزارتومان و بعد رئیس بانک مرکزی‌اش و وزیر اقتصادش، با افتخار، نرخ روزانه را با احتساب یک ریال آن برای طنز بیشتر اعلام می‌کنند و مثلا در شکل می‌نویسند که دلار ۴۹۸۷۵۱ ریال شده است که نشان دهند چقدر کارشان دقیق است و حساب و کتاب یک ریال را هم دارند و کارشناسان به اصطلاح محترم هم در دل‌شان به ریش ما ملت می‌خندند.

در این بلبشوی وضعیت اقتصادی، هر سازمان و وزارتخانه دولتی و خصوصی و خصولتی هم برای آنکه از قافله قیمت‌های دلاری عقب نیفتد، به چپاول جیب مردم مشغول شده است و از گرانفروشی و افزایش نرخ خودداری نمی‌کند، از نرخ تاکسی و اتوبوس و مترو گرفته تا هواپیمایی ملی و هر ایرلاین درپیتی که با ۲تا هواپیمای قرضی و اجاره‌ای در ایام خاص هرچه می‌خواهند، می‌فروشند و گاز می‌دهند تا هتل‌ها و مهمانخانه‌ها و کاروانسراها و حتی کلاس‌های خالی مدارس هم که یک وقتی رایگان به معلمین داده می‌شد، دست به کارگرانی هستند.

از افزایش آب و برق و گاز و تلفن و موبایل و اینترنت تا قبض‌های حمل زباله شهرداری که توسط زباله‌گردها بیشتر انجام می‌گیرد هم، در راستای ایجاد تورم و گرانفروشی همپای ارز و سکه می‌تازند.

شورای شهری که مثلا قرار بوده منتخب مردم و نماینده حق مردم باشد، تبدیل به ابزاری برای تصویب گرفتن پول بیشتر به هر بهانه‌ای از شهروندان تحت عناوین گوناگون عوارض شده است.

گرانفروشی به بهانه‌های مختلف مثل جلوگیری از تخلف در جرایم رانندگی، یک‌باره ۵ برابر یعنی ۵۰۰ درصد افزایش شده و مسئول محترم می‌گوید، ۵۰۰ برابر شایعه است و ما فقط ۵ برابر کردیم.

انواع خدمات دولتی مثل صدور گذرنامه و گواهینامه و شناسنامه و پست و خروجی مسافرین و ده‌ها عنوان دیگر هم با تورم‌های صد درصدی و گاهی بیشتر به چشم دولتیون و تهیه‌کننده‌های گزارش رئیس‌جمهوری و آمارسازان و حتی بعضی نمایندگان محترم مجلس هم نمی‌آید.

چند روز قبل میرتاج‌الدینی، نماینده محترم مجلس به‌صراحت گفته مردم از ما می‌پرسند که گرانی تا چه زمانی ادامه خواهد داشت و ما هیچ پاسخی نداریم که به مردم بدهیم.

معین‌الدین سعیدی، نماینده محترم چابهار بااشاره به افزایش روزانه نرخ دلار می‌فرمایند: دوستان دولت آمار و اطلاعات مثبت می‌دهند و من احساس می‌کنم درباره کشوری جز ایران صحبت می‌کنند.

و حالا واقعا با این آمار واقعی چگونه از کاهش تورم سخن رانده می‌شود و تیم تبلیغاتی دولت سیزدهم از منتقدین می‌خواهد که از تیم اقتصادی دولت انتقاد نکنند، چشم.

منتظریم تا ببینیم تیم اقتصادی دولت چهاردهم چه گلی به سرمان خواهد زد و ارزش پول ملی چگونه برخواهد گشت و شرمندگی چه زمانی از سفره خانواده‌ها جمع خواهد شد؟

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین