-
صمت وضعیت خام‌فروشی مواد معدنی را بررسی کرد

فروش سرمایه ملی با بهای اندک

بسیاری از کارشناسان، بر این باورند که خام‌فروشی معدن، امری جالب نیست و باید جلوی آن گرفته شود. اما بسیاری دیگر از کارشناسان، این نظر را دارند که گاهی اوقات، معادن مجبور هستند خام‌فروشی کنند. برای درک بهتر این مطلب که خام‍‌فروشی چیست، نیاز است تا توضیحاتی درباره این موضوع ارائه شود. خام‌فروشی معدنی به فروش مواد معدنی استخراج‌شده (مانند سنگ‌آهن، زغال‌سنگ، مس و ...) بدون انجام فرآوری یا تبدیل آنها به محصولات با ارزش‌افزوده بالاتر گفته می‌شود. به‌عبارت دیگر، به‌جای اینکه این مواد در داخل کشور فرآوری شده و به کالاهای نهایی تبدیل شوند، به‌صورت خام به کشورهای دیگر صادر می‌شوند.

فروش سرمایه ملی با بهای اندک

خام‌فروشی چیست؟

خام‌فروشی اصطلاحی است که کم و بیش در هر حوزه و هر صنعتی ممکن است آن را شنیده باشید، اما احتمالا در زنجیره فولاد، بارها نام خام‌فروشی به گوش‌تان خورده است. خام‌فروشی به‌معنای فروش محصولات ابتدایی هر زنجیره تولید است. اینکه چرا خام‌‎فروشی انجام می‌شود و اصلا چه مزیت‌ها و معایبی دارد، موضوعی است که بسیاری از اقتصاددانان و معامله‌گران بازار در برهه‌های زمانی مختلف با آن مواجهند. به این معنی که خام‌فروشی معادن و فولاد تعاریفی دارد، اما سودآور یا زیانبر بودن آن گاهی بسته به شرایط و زمان انجام آن، تغییر می‌کند؛ بنابراین نمی‌توان گفت سیاست ثابتی مبنی بر انجام یا عدم‌انجام آن وجود دارد.

وقتی صحبت از خام‌فروشی می‌شود، منظور این است که مواد اولیه محصولاتی که می‌تواند در داخل شهر، کشور یا منطقه‌، روی آن ارزش‌افزوده اعمال کرد، بدون هیچ‌گونه تغییری به مشتریانی فروخته می‌شود که می‌توانند سود بیشتری از این خرید ببرند. برای مثال در ابتدای زنجیره فولاد، در بخش معادن شاهد تولید سنگ‌آهن، زغال‌سنگ و کک هستیم. این مواد که برای تولید شمش فولاد استفاده می‌شوند، به کارخانه‌های فولادسازی فروخته می‌شوند و آنها با انجام فرآیند ذوب‌ریزی، سنگ‌آهن را به شمش فولاد که می‌تواند بیلت و بلوم برای محصولات طویل یا اسلب فولادی برای محصولات تخت باشد، تبدیل می‌کنند. با همین مرحله تبدیل سنگ‌آهن به شمش، یک مرحله ایجاد ارزش‌افزوده روی محصول اولیه رخ داده است. حال تصور کنید، شمشی که می‌تواند به محصولات طویل و تخت تبدیل شود و در طی زنجیره تولید چندین‌بار به ارزش آن افزوده شود، با کمترین حاشیه سود، ممکن است به کشوری دیگر فروخته شود. در چنین شرایطی، هر چند سود کمی عاید معدنداران شده است، اما از یک‌سو زنجیره تولید فولاد دچار کمبود مواد اولیه شده و از طرف دیگر، سودی که می‌توانست در جیب تولیدکنندگان ایرانی برود، حال در جیب تولیدکنندگان خارجی رفته است.

خام‌فروشی یک موضوع موردمناقشه

علی سلگی، کارشناس معادن و صنایع‌معدنی، در ارتباط با موضوع خام‌فروشی در معادن به صمت گفت: خام‌فروشی یک موضوع موردمناقشه است. عده‌ای فکر می‌کنند اگر بلوک‌های سنگ را که از معدن استخراج می‌شوند، صادر کنیم، به‌معنای خام‌فروشی است، اما عده‌ای دیگر این نظر را ندارند. عده‌ای معتقدند؛ وقتی سنگی با ابعاد مشخص و برش فنی خاصی تولید می‌شود که بازار دنیا آن را می‌خواهد، این دیگر یک سنگ خام نیست، سنگی است که بخشی از فرآوری را در خود پذیرفته است. من با نظر این افراد موافقم.

سلگی ادامه داد: وقتی بلوک صادراتی را از داخل یک سینه‌کار در می‌آورید، یعنی روی آن کار فنی زیادی انجام گرفته و دقت‌های زیادی اعمال شده است. خود این برش‌ها و ابعاد سنگ به آن سنگ ارزش داده و ارزش‌افزوده ایجاد کرده است. حتی می‌شود آن سنگ را ناشیانه و غیراستاندارد تولید کرد که بازار جهانی آن را خریداری نکند. آیا بازار جهانی همه بلوک‌ها را از ما می‌خرد؟ خیر. زیرا همه بلوک‌هایی که استخراج می‌شوند، بلوک استاندارد نیستند. پس وقتی یک بلوک استاندارد را از یک سینه‌کار بیرون می‌کشید، به این معنی نیست که این سنگ، خام است. این سنگ، اگر خام بود، مشتری صادراتی نداشت.

وی گفت: بنابراین باید اول این مناقشه را حل کرد. بسیاری از دوستان از ما توقع دارند که اظهارنظرهای روشنی در حوزه بحث خام‌فروشی در سنگ داشته باشیم. من اظهارنظر شفافی در این زمینه انجام می‌دهم. وقتی یک بلوک صادراتی باارزش را از سینه‌کار بیرون می‌کشید، این سنگ دیگر خام نیست؛ یعنی براساس بینش فنی که در کار بوده، به آن یک ارزش‌افزوده داده‌اید. این سوال پیش می‌آید که اگر این بلوک صادراتی در کارخانجات ما برش بخورد و به‌صورت اسلب وارد بازار دنیا شود، ارزش‌افزوده بیشتری ایجاد نمی‌کند؟ باید این‌گونه پاسخ داد که مشروط به شرایطی، ارزش‌افزوده بیشتری ایجاد می‌کند؛ در صورتی که از استاندارد تکنولوژیک برخوردار باشید تا سنگ را پرورش داده و متناسب با بازار جهانی اسلب تهیه شود.

خطر در بازار سنگ کشور

وی افزود: برای مثال یک سنگ مرمر باکیفیت مثل مرمر‌غسلان را در نظر بگیرید که یک بلوک صادراتی از آن بیرون آمده است. در این راستا، دو نظر وجود دارد؛ عده‌ای می‌گویند همین بلوک را باید با یک ارزش به بازار دنیا عرضه کنیم که این دیگر سنگ‌خام نیست و نیمه‌فرآوری‌شده است. عده‌ای نیز می‌گویند این سنگ را در کارخانجات سنگ داخل کشور به اسلب تبدیل کنید و پس از آن به بازار جهانی بفروشید که به این صورت زنجیره ارزش تکمیل می‌شود و نرخ آن نیز بیشتر خواهد شد. به‌عقیده من، الزاما نرخ بیشتر نمی‌شود. اولا برش سنگ‌های نفیس خیلی متفاوت است و ظرافت دارد. برش‌ها باید ظریف و نازک باشد. شاید ما برش ۱۸میلیمتری انجام دهیم و این برش در بازار دنیا با ۸ میلیمتر انجام شود. یعنی ممکن است، به‌ازای یک اسلب که به دنیا می‌دهیم، یک چینی یا ایتالیایی بتواند ۳ اسلب به دنیا بدهد. سوال اینجاست که آیا کیفیت ساب با همان کیفیتی که در ایتالیا و چین انجام می‌شود، در سنگبری‌های ما هم به همان کیفیت است؟ پس در این مورد اگر کوپ‌های صادراتی به‌فروش برود، خام‌فروشی انجام نشده است. اما اگر این تکنولوژی را داشته باشیم، سنگ را پرورش دهیم، به محصول نهایی تبدیل کنیم و در بازار جهانی آن را به‌فروش برسانیم، ارزش‌افزوده بیشتری ایجاد می‌شود.

این کارشناس و فعال معدن در ادامه این گفت‌وگو خاطرنشان کرد: من این خطر را در بازار سنگ کشور می‌بینم که به‌صرف اینکه بگوییم خام‌فروشی انجام می‌دهیم، جلوی آن را بگیریم که در این صورت همین میزان و درصد اندک بازار جهانی را برای سنگ ایران به‌مخاطره می‌اندازیم. در حال‌ حاضر فروش ما حدود ۳۰۰ میلیون دلار در سال است. باید بدانیم که ظرفیت کشور ایران بین ۴ تا ۵ میلیارد دلار صادرات سنگ است. اگر بخواهیم این صادرات را احیا کنیم، باید اجازه دهیم سنگ از طریق کوپ بازارهای دنیا را بگیرد.

خام‌فروشی تنها یک واژه ساده نیست

احسان کریمی، تحلیلگر ارشد بازارهای معدنی و عضو هیات‌علمی پژوهشکده توسعه صنعتی ایران در ارتباط با موضوع خام‌فروشی در معادن اظهار کرد: خام‌فروشی تنها یک واژه ساده نیست. پشت این اصطلاح مجموعه‌ای از عوامل تاریخی، ساختاری و حتی ژئوپلتیکی نهفته است. برای درک دقیق این مسئله باید به چرایی شکل‌گیری این وضعیت نگاه کنیم. یکی از دلایل اصلی خام‌فروشی، نبود زیرساخت‌های لازم برای فرآوری مواد معدنی است. برای مثال در حوزه سنگ‌آهن، تبدیل آن به کنسانتره، گندله و در نهایت فولاد، نیازمند تجهیزات پیچیده، انرژی قابل‌اتکا و سرمایه‌گذاری بلندمدت است. در نبود این زیرساخت‌ها، بسیاری از معادن کوچک و متوسط، چاره‌ای جز فروش مستقیم مواد خام ندارند.

وی گفت: واقعیت این است که برای بسیاری از شرکت‌ها، صادرات خام مواد معدنی بازده سریع‌تری دارد. هزینه‌های بالای فرآوری، بروکراسی اداری، کمبود حمایت مالی و نرخ بالای بهره بانکی، باعث شده است که اغلب فعالان معدنی، فرآوری را ریسک‌پذیرتر از خام‌فروشی بدانند. وقتی مواد معدنی بدون فرآوری صادر می‌شود، نه‌تنها ارزش‌افزوده آن از کشور خارج می‌شود، بلکه فرصت اشتغال، توسعه فناوری و درآمد پایدار نیز از بین می‌رود. برای مثال، ارزش سنگ‌آهن خام در بازار جهانی حدود ۷۰ دلار در هر تن است، اما همین ماده وقتی به فولاد تبدیل می‌شود، چند صد دلار ارزش دارد. این یعنی ما سرمایه ملی را به بهای اندک می‌فروشیم.

سیاست‌های معدنی بیشتر نوسانی و واکنشی بوده‌اند

کریمی ادامه داد: متاسفانه طی سال‌های گذشته، سیاست‌های معدنی بیشتر نوسانی و واکنشی بوده‌اند تا هدفمند و راهبردی. زمانی صادرات آزاد است، زمانی مشمول عوارض  و زمانی هم به‌کلی ممنوع اعلام می‌شود. چنین تصمیم‌هایی نه‌تنها فعالان داخلی را سردرگم می‌کند، بلکه بازارهای خارجی را هم نسبت به ایران بی‌اعتماد می‌سازد. چین، استرالیا و حتی برخی کشورهای افریقایی، سال‌هاست که به‌موازات استخراج، زیرساخت فرآوری را توسعه داده‌اند. در واقع آنها فهمیده‌اند که معدن تنها نقطه شروع زنجیره ارزش است، نه پایان آن. در حالی که در ایران، بسیاری از پروژه‌های فرآوری به‌دلیل کمبود سرمایه یا نبود مدیریت علمی، متوقف می‌شوند.

وی در پاسخ به این پرسش که چه راهکاری برای عبور از خام‌فروشی پیشنهاد می‌دهد، گفت: راهکار نخست، ایجاد خوشه‌های فرآوری نزدیک به معادن است. یعنی به‌جای انتقال مواد خام به کیلومترها دورتر، در همان محدوده استخراج، کارخانه‌های فرآوری احداث شود. دوم، تسهیل دسترسی به منابع مالی ارزان برای سرمایه‌گذاری در تجهیزات فرآوری است و سوم، ثبات در سیاست‌گذاری و صدور مجوزهاست تا سرمایه‌گذار با اطمینان وارد این عرصه شود. سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع‌معدنی ایران (ایمیدرو) طی چند سال اخیر پروژه‌های خوبی را آغاز کرده است، اما هنوز کافی نیست. باید قدرت اجرایی و اختیارات این سازمان بیشتر شود تا بتواند نقش واقعی خود را ایفا کند. نباید فراموش کرد؛ بسیاری از کشورها، با اشتیاق مواد خام ما را می‌خرند، چون می‌دانند که فرآوری آن در کشور خودشان، هم شغل ایجاد می‌کند، هم ارزش‌افزوده دارد. آنها از ما می‌خرند، چون ما زیرساخت را نداریم. تا وقتی این معادله را برعکس نکنیم، همچنان در دام خام‌فروشی خواهیم ماند.

سخن پایانی

خام‌فروشی تبدیل به یک واژه کلیشه‌ای شده است، اما در عمل، لایه‌های متعددی دارد. نمی‌توان یک‌طرفه و قطعی گفت که خام‌فروشی بد است یا خوب. این مسئله به شرایط اقتصادی، ظرفیت‌های داخلی برای فرآوری، دسترسی به بازارهای هدف و بسیاری متغیرهای دیگر بستگی دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین