-
در گفت‌وگوی صمت با فعال محیط زیست عنوان شد

کشاورزی ایران مخرب منابع آب و خاک

کشاورزی ایران مخرب منابع آب و خاک

نابودی جنگل‌ها و منابع آبی، سرعت بخشیدن به فرسایش خاک، از بین بردن تنوع زیستی، تخریب محیط‌زیست و حیات وحش، تولید محصولات غیرارگانیک و تراریخته که تهدیدی جدی برای سلامت افراد جامعه محسوب می‌شود، فقط گوشه‌ای از آثار مخرب کشاورزی کشور بر محیط‌زیست است. باتوجه به روند رو به جلو و بحرانی هرکدام از این آثار، در این گزارش از صمت به بهانه «5 ماه ژوئن برابر با روز جهانی محیط‌زیست» در گفت‌وگو با مجید دریکوند، دبیر تشکل‌های محیط‌زیست و منابع‌طبیعی استان لرستان به بررسی آثار منفی کشاورزی و آسیب‌هایی که زراعت به محیط‌زیست وارد می‌کند، پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

  • در حال‌ حاضر کشاورزی در کشور ما مقرون به‌صرفه است؟

کشاورزی‌ که امروز در حال انجام آن هستیم، در حال از بین بردن منابع آب و خاکی است و آنچنان که باید و شاید، خروجی ندارد. بنابراین معتقدم به دلایل مختلف که قابل‌بررسی هم هستند، کشاورزی ما مقرون به‌صرفه نیست. همین که نوسانات بسیار زیادی در تولید محصول داریم و روزی جشن خودکفایی تولید گندم می‌گیریم و چند سال بعد همان گندم را وارد می‌کنیم، نشان می‌دهد که نه توانسته‌ایم منابع را به‌درستی مدیریت کنیم و نه سیاست‌ها و فرآیندهای موفقی برای مدیریت این مسئله داریم. این مسئله تنها در حوزه کشاورزی مطرح نیست، بلکه در تنظیم بازار نیز این اتفاق رخ داده است. مشخصا این سبک کشاورزی نه‌تنها نتوانسته موفق باشد، بلکه موجب از دست دادن حداقل‌های محیط‌زیستی و روزبه‌روز موجب آلودگی محیط‌زیست و از بین رفتن سفره‌های زیرزمینی و حیات وحش نیز شده است.

  • چرا؟

زیرا در هیچ کجای کشور، کشاورزی پایدار و اصولی و دقیقی دیده نمی‌شود. در حالی که نیاز است، در کشاورزی نوع آبیاری به‌شکلی باشد که کمترین هدررفت آب را داشته باشیم و انتخاب گونه‌های قابل‌کشت نیز مبتنی بر شاخص‌های استاندارد باشد. جز در کشاورزی‌های محدود و به‌صورت شخصی دیده نمی‌شود. بلکه در بخش کلی کشاورزی کشور می‌بینیم که نوع انتخاب گونه‌ها، میزان مصرف سموم، نوع و میزان استفاده از آب که عمدتا شیرین است، زهکشی خاک و... در نظر گرفته نشده و حتی اگر کسی هم خواسته، حرفه‌ای‌تر کشاورزی کند، در این موارد توجه‌ لازم را ندارد.

به‌طورکلی اوضاع کشاورزی در کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در مجموع به دلایل مختلف، اوضاع کشاورزی در کشور خوب نیست و شاید مهم‌ترین مولفه در این مورد، مصرف بی‌رویه آب و منابع آبی است. حفر بی‌رویه چندصدهزار چاه‌ کشاورزی در دشت‌های همدان، قزوین، اصفهان، شیراز و آذربایجان و... به‌میزانی است که موجب از بین رفتن منابع آبی زیرزمینی در این مناطق شده و این آمارهایی است که به‌صورت‌رسمی اعلام شده و تعداد موجود بسیار بیشتر از این ارقام است.

چرا به الگوی بهره‌برداری از آب توجه نمی‌شود؟

متاسفانه الگوی بهره‌برداری از آب که توسط قنات‌ها از گذشته نه‌چندان دور در ایران مرسوم بودند و برداشت از آنها براساس نیاز و به‌اندازه بود، به مرحله‌ای رسیده است که با طمع و حرص آدم‌ها برای تولید و درآمد بیشتر و صرفا برای پرکردن جیب‌ها نه برای تامین نیاز غذایی و مایحتاج مردم، روزبه‌روز موجب افزایش استفاده از منابع آبی شده و نتیجه آن هم به‌وجود آمدن فروچاله‌های عظیم است.

دلیل ایجاد فروچاله‌ها چیست؟

زمانی که زمین و خاک به‌دلیل از دست دادن آب‌های زیرزمینی، پوک شود و فضاهایی که به‌وسیله آب پر می‌شده‌اند، خالی بماند، خاک فرونشست می‌کند و فروچاله‌ها ایجاد می‌شوند؛ متاسفانه این مرحله بحرانی است و امکان بهبود خاک وجود ندارد.

چرا کشاورزی ما را آسیب‌زا برای طبیعت می‌دانید؟

تبدیل عرصه‌های جنگلی و مرتعی به زمین‌های نامرغوب کشاورزی، از دیگر آثار کشاورزی در کشور ما است. نامرغوب به‌دلیل زیاد بودن شیب کشت که موجب کاهش راندمان می‌شود و دیگری به‌علت آنکه ممکن است خاک منطقه مستعد کشاورزی نباشد. همین‌طور ممکن است بسیاری از زمین‌های در نظر گرفته‌شده برای کشاورزی دیم باشند که امکان آبیاری آنها وجود ندارد، بنابراین در تولید محصول دچار مشکل می‌شویم.

از دیگر آثار مخرب کشاورزی بر طبیعت چیست؟

براساس آمارهای منتشرشده، در سال حدود ۱۳۰هزار هکتار مرتع و نیم میلیون جنگل به‌بهانه توسعه کشاورزی، نابود می‌شوند. این عدد بسیار قابل‌توجه و خطرناکی است. برای نمونه، گاه درختان هزارساله بلوط در زاگرس را که در سال حدود ۱۰سانتیمتر رشد می‌کنند، به‌منظور کاشت گندم و جو از بین می‌بریم.

آثار مخرب کشاورزی کشور در خاک را چه می‌دانید؟

در کنار همه مصائب یادشده، مسئله فرسایش خاک نیز به‌صورت جدی در حال رخ دادن است، همچنین اینکه کشاورزی در شیب‌های بالا و شخم زدن در جهت شیب، سرعت فرسایش خاک را صدچندان می‌کند.

آثار مخرب کشاورزی بر جنگل‌ها ما چه می‌تواند باشد؟

جنگل در حفظ اکوسیستم بسیار موثر است، نقش درختان در جلوگیری از جاری شدن سیل، کاهش سرعت قطرات باران و در نتیجه افزایش امکان نفوذ آنها به خاک و پر شدن سفره‌های زیرزمینی غیرقابل‌انکار است. اما زمانی که این درختان از بین می‌روند، به‌دلیل سرعت بالای برخورد قطره‌های آب با خاک، پیوستگی ذرات خاک از بین می‌رود و تبدیل به رواناب می‌شود، در نتیجه شانسی برای نفوذ در خاک و پر کردن سفره‌های زیرزمینی را ندارند.

از دیگر عوارض تبدیل زمین‌های جنگلی و مرتعی به عرصه‌های بی‌ارزش کشاورزی می‌توان به باتلاقی شدن زمین‌ها و فرسایش خاک و آلوده شدن منابع آبی، بهره‌برداری بی‌رویه از مواد مغذی در خاک، جنگل‌زدایی و شوری خاک و... اشاره کرد که همه اینها از آثار نامطلوب تبدیل عرصه‌های جنگلی به کشاورزی است.

از نظر شما، آثار مخرب استفاده از کودهای شیمیایی در طبیعت و محیط‌زیست چیست؟

امروزه استفاده از کودها و سموم در کشاورزی که بسیار رواج یافته است، چالش بسیار بزرگی برای طبیعت است. مدت زمانی که طول می‌کشد تا این سموم به چرخه خود بازگردند و جذب طبیعت شوند، بسیار کمتر از مدت زمانی است که آن محصولات کشاورزی در اختیار مصرف‌کنندگان قرار می‌گیرد. به این موضوع در بحث محیط‌زیستی بزرگ‌نمایی زیستی می‌گوییم، زیرا عمر بازگشت سم به طبیعت کمتر از مدت زمانی است که انسان‌ها از آن استفاده می‌کنند. برای مثال در یک دانه برنج، گندم و میوه، عدد مشخصی از سم ذخیره می‌شود و در صورت خوردن چند نوع از این محصولات کشاورزی، در بدن انسان‌ها تراکم و بزرگ‌نمایی زیستی ایجاد می‌شود که از آثار بی‌رویه استفاده از کودها است. جای تاسف دارد که کشاورزان ما به‌دنبال تولید محصولات ارگانیک نمی‌روند و گاه حتی در تولید محصولاتی که با نام ارگانیک وارد بازار می‌شوند هم، از برخی سموم استفاده شده است. از طرف دیگر، حیات وحش و میکروارگانیک‌ها و... نیز به‌دلیل تغذیه از این سموم و کودهای باقیمانده در طبیعت که به‌صورت بی‌رویه در تولید محصولات استفاده شده‌اند، از بین می‌روند.

چرا تولید برخی محصولات کشاورزی برای ما مقرون‌به‌صرفه نیست؟

باتوجه به بحران آبی که در کشور حاکم شده است و مسئله آب مجازی؛ تولید برخی محصولات کشاورزی بسیار آب‌بر مانند هندوانه که برای تولید هر کیلوگرم آن به ۱۰۰ تا ۱۵۰لیتر آب نیاز است، برای ما مقرون به‌صرفه نیست.

 آیا تاکنون هیچ طرح و برنامه خاص و راهبردی‌ درباره مدیریت منابع آبی و خاکی کشور اجرایی نشده است؟

در سفارشی در اواخر دهه 40 به شرکت فرانسوی طرح آمایش سرزمین با نام «ستیران» به‌منظور تشخیص محدودیت‌های مختلف جامعه، جغرافیا و اقتصاد ایران قرار شد تا این شرکت الگویی برای توزیع بهینه جمعیت و فعالیت‌ها ارائه دهد. در این طرح که برای حفاظت از منابع آبی و خاکی نگارش شده، آمده است که ایران تا پایان دهه ۷۰ یعنی سال ۱۳۷۹شمسی، چگونه باید با منابع خود رفتار کند تا بتواند استفاده پایدار از آنها داشته باشد. براساس این طرح تا پایان ۱۳۷۹شمسی باید حدود ۵۰ میلیون نفر از جمعیت ۶۰ میلیونی کشور (بیش از ۸۰ درصد جمعیت کشور) در سواحل جنوبی و جنوب‌شرقی ایران مستقر شوند. این برآوردها در زمانی انجام شد که جمعیت ایران در حدود ۶۰ میلیون نفر بود.

مزایای این طرح برای محیط‌زیست و طبیعت چه بود؟

این طرح به‌منظور جلوگیری از فرسایش خاک، مدیریت مصرف آب و استقرار درست صنایع در سواحل مکران بود، در این طرح برخی صنایع که عمدتا شامل صنایع ذوب‌آهن، فولاد، ریخته‌گری، متالوژی، کاشیکاری و... بودند، به‌منظور تامین نیاز آبی خود، باید در سواحل مستقر شده و از آب دریا به‌منظور رفع نیاز خود استفاده کنند. همچنین مردم نیز به‌واسطه این صنایع در سواحل ساکن می‌شدند، بنابراین ۱۰۰درصد مراودات غیرنفتی ایران از طریق این سواحل و بنادری که پیش‌بینی شده بود، ایجاد می‌شد. اما پس از انقلاب، این طرح موردبی‌توجهی قرار گرفت و نتیجه آن شد که مشاهده می‌کنیم در سال‌هایی که پیش‌بینی شده بود؛ استان‌های یزد، اصفهان، شیراز و... دچار تنش‌های آبی خواهند شد، صنایع فولادی، ذوب‌آهن، کاشی و... در مراکز استانهای بی‌آب کشور مستقر شدند.

نتیجه این اتفاق آن شد که نیاز آبی این صنایع از طریق زاینده‌رود، روخانه‌های محلی، چاه‌های غیرمجاز و... تامین شد و این مناطق به‌شدت با چالش و تنش آبی مواجه شدند. بنابراین در این شرایط، مجبور به در پیش گرفتن سیاست انتقال آب بین‌حوضه‌ای بودیم و با صرف هزینه‌های سنگین از سرشاخه‌های زاگرس، آب الیگودرز را به قم و آب کوهرنگ را به اصفهان و... منتقل کردیم که چالش‌های اساسی و تنش‌های اجتماعی زیادی برای کشاورزان و ساکنان این شهرها نیز ایجاد کرد.

معتقدم در این سال‌ها نه در مدیریت منابع آب، نه در کشاورزی، نه در مدیریت صنایع، نه در حفظ محیط‌زیست، نه در انتقال آب بین‌حوضه‌ای، نه در صادرات محصول و نه در تولید محصول باتوجه به استاندارد جهانی، نتوانسته‌ایم، موفق عمل کنیم.

نظر شما درباره سموم و کودهای شیمیایی مورداستفاده در کشاورزی چیست؟

سم عمده‌ای که کشاورزان استفاده می‌کنند، نیتروژن فسفر است که به از بین رفتن و تغییر اکوسیستمی، سرعت می‌بخشد. برای مثال دریاچه‌ای که قرار است، طی ۱۰۰سال به جنگل تبدیل شود، در ۱۰ سال این اتفاق برایش رخ می‌دهد. چون سموم باعث می‌شوند که موجودات سریع‌تر از این مواد استفاده کنند و بسیاری از موضوعات مختلف دیگر که با بررسی آنها مشاهده خواهیم کرد که چیزی جز ضرر برای ما باقی نمانده است. در حالی که باوجود از بین رفتن منابع آبی، فرسایش و آلوده‌سازی خاک، آلودگی محیط‌زیست، از بین رفتن جنگل‌ها و فرونشست‌ زمین و... نیز، محصول بی‌کیفیت حداقلی در کشاورزی تولید کردیم که گاه کشورهای مقصد صادراتی هم آن را قبول ندارند. این در صورتی است که می‌شد با استفاده از همین منابع، محصولاتی تولید کرد که در کشورهای دیگر از جمله اروپا آن را به ۱۰برابر نرخ اصلی‌اش به‌فروش رساند.

چگونه انتخاب گونه‌های اشتباه بر این آسیب‌ها دامن زده است؟

نکته دیگر در کشاورزی، انتخاب به دور از عقلانیت گونه‌های کشت است. جالب است که می‌دانیم محصولاتی مانند هندوانه بسیار آب‌بر است و باز هم بر کشت آن اصرار می‌ورزیم، در حالی که می‌توانیم بر کشت محصولی مانند انجیر که فقط یک تا 2سال نگهداری نیاز دارد و پس از آن به آب و توجه زیادی نیاز ندارد یا محصولی مانند زعفران که ارزش‌افزوده بالاتری دارد، تمرکز کنیم.

در حالی که اغلب کشورها تنها براساس تولید و کاشت یک محصول، اقتصاد کشورشان را در دست گرفته‌اند؛ مانند کانادا که درآمدش از طریق پرورش چوب کاج است و حتی المان این محصول روی پرچم این کشور ثبت شده است یا کشورهای هند و پاکستان که انبه، آناناس، موز و... خود را به دیگر کشورهای دنیا صادر می‌کنند. در ایران باوجود ظرفیت‌های بسیار و عرصه‌های متنوع کشت، به‌دلیل نبود مدیریت درست، متوجه آسیب‌های علمی کشاورزی به مزارع هستیم و با این‌همه از بسیار تنوع و ظرفیتی که برخورداریم، نمی‌توانیم تنها یک محصول خاص را به دنیا معرفی کنیم. بنابراین مجبور به توزیع محصولات بی‌کیفیت و تراریخته به مردمان‌مان هستیم و بعد برای ما سوال پیش می‌آید که این حجم از بیماری چگونه ایجاد شده است.

معتقدم مسیری که تاکنون برای کشاورزی در پیش گرفته‌ایم، منطقی نبوده است و روزبه‌روز در هیات حاکمه کشاورزی کشور که وزارت کشاورزی است، جای خالی تصمیمات عقلانی مشاهده و تصمیم‌های موضعی، مقطعی و احساسی اتخاذ می‌شود. با این سیاستی که در مجموعه مدیریت کشاورزی، مدیریت منابع آبی، وزارت نیرو و صنعت وجود دارد، حتما دچار نقص‌های جدی و رفع تکلیف هستیم و روزی خواهد رسید که مردم به‌دلیل بی‌اعتمادی به این مسئله، به روش‌های سنتی برای تامین منابع خود روی آورند، شاید برخی با هزینه شخصی اقدام به آوردن علم روز کشاورزی دنیا و بکارگیری آن در کشور کنند.

سخن پایانی

در این شرایط، بهترین راه این است که وزارت جهاد کشاورزی به‌عنوان نهاد مسئول در این زمینه، حداقل‌ها را تامین و همزمان شروع به استفاده از روش‌های نوین کشاورزی در کشور کند و اگر هم به آن آگاهی ندارد، از مشاورزان و متخصصان داخلی و خارجی در انتخاب گونه‌ها، مدیریت منابع، فروش محصول و بازاریابی بهره گیرد.

به‌گفته کارشناسان کشاورزی و محیط‌زیست، با این اوضاعی که برای کشاورزی کشور پیش گرفته‌ایم، به‌سمت ورشکستگی کشاورزی حرکت می‌کنیم و راه این است که دولت باید حداقل‌هایی را که تنش یا آسیبی برای مردم نداشته باشد، تامین کند و هرچه سریع‌تر به استفاده از روش‌های نوین و تجربه کشورهای موفق روی آورد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین