-

مدیریت منابع‌طبیعی در ایران: از چالش‌ها تا فرصت‌ها

غلامعلی رموی

مدیریت منابع‌طبیعی در ایران: از چالش‌ها تا فرصت‌ها

رموی- سرمقاله

 

ایران سرزمینی است غنی از منابع‌طبیعی؛ کشوری که در زمره 5 کشور اول جهان از نظر تنوع و حجم ذخایر نفت، گاز، معادن و موقعیت ژئوپلتیک قرار دارد. منابع زیرزمینی‌اش از ارزشمندترین دارایی‌های هر ملتی محسوب می‌شود و همین ثروت خدادادی است که همواره موردتوجه جهان بوده است. با این حال، سوال اصلی اینجاست: آیا ما به‌اندازه‌ای که به نام این سرزمین تعصب داریم، به منابع آن نیز وفادار و حساس هستیم؟

در سال‌های اخیر، واژگان «وفاداری ملی»، «میهن‌دوستی» و «حساسیت به نام خلیج‌فارس» به نمادهایی برای ابراز علاقه به کشورمان بدل شده‌اند. بسیاری با افتخار از خلیج همیشه فارس یاد می‌کنند، پرچم ایران را در مناسبت‌ها به‌اهتزاز درمی‌آورند و با هیجان، نسبت به تغییر نام‌ها یا تحریف‌های جغرافیایی واکنش نشان می‌دهند. اما آیا این حساسیت‌ها اگر تنها به فضای مجازی، پست‌های اینستاگرامی یا شعارهای میدانی محدود بماند، می‌تواند ضامن بقای این سرزمین باشد؟

واقعیت تلخ این است که امروز ایران با چالش‌های زیست‌محیطی عظیمی روبه‌روست. خشک شدن دریاچه ارومیه، نابودی جنگل‌های هیرکانی، آلودگی گسترده هوای کلانشهرهایی مانند تهران، اصفهان و مشهد و بحران آب در بسیاری از استان‌ها تنها گوشه‌ای از این واقعیت‌های نگران‌کننده‌ هستند. در شرایطی که زیبایی‌های طبیعی ایران هر روز رنگ می‌بازند، آیا می‌توان تنها با تکرار نام «ایران» از آن پاسداری کرد؟ وفاداری واقعی زمانی معنا پیدا می‌کند که در عمل نسبت به همه اجزای این سرزمین، از منابع زیرزمینی تا درختان و تالاب‌ها، حس مسئولیت داشته باشیم.

ایران روزانه حدود ۱۱۰میلیون لیتر بنزین تولید می‌کند. این رقم باتوجه به جمعیتی حدود ۹۰میلیون نفر، مصرفی معادل یا حتی بیش از کشورهای پرجمعیتی مانند چین (با جمعیتی بیش از ۱.۴میلیارد نفر) و اتحادیه اروپا (با جمعیت حدود ۴۵۰میلیون نفر) ایجاد کرده است. به‌عبارت‌دیگر، میزان مصرف سرانه سوخت در ایران چندین برابر کشورهای صنعتی و توسعه‌یافته است، بدون آنکه زیرساخت‌های حمل‌ونقل عمومی، خودروهای کم‌مصرف یا فرهنگ مصرف پایدار در کشور نهادینه شده باشد.

این وضعیت پیامدهای گوناگونی دارد. بخش عمده‌ای از درآمدهای نفتی کشور صرف تامین یارانه‌های سوخت، واردات بنزین، حمایت از صنایع پرمصرف و تغذیه شبکه‌های رانتی مرتبط با انرژی می‌شود. اما شاید غم‌انگیزترین بخش ماجرا این باشد که این منابع، به‌جای آنکه به سرمایه‌ای برای نسل آینده تبدیل شوند، در قالب آلودگی هوا، بیماری‌های قلبی و تنفسی، و نابودی اکوسیستم‌های طبیعی، به تهدیدی برای بقای زندگی در ایران تبدیل شده‌اند.

در این میان، کشور نروژ می‌تواند الگویی مناسب برای ایران باشد. نروژ نیز کشوری نفتخیز است که درآمدهای عظیمی از صادرات نفت و گاز دارد. اما خلاف ایران، این کشور با تکیه بر سیاست‌گذاری بلندمدت و دقیق، توانسته است صندوق ذخیره ارزی خود را به بیش از ۱.۷تریلیون دلار برساند. این صندوق یکی از بزرگ‌ترین دارایی‌های مالی عمومی در جهان است و به‌عنوان پشتوانه‌ای برای رفاه نسل‌های آینده عمل می‌کند.

نروژ همچنین در زمینه حمل‌ونقل و مصرف سوخت، گام‌های بلندی برداشته است. در سال ۲۰۲۳، بیش از ۸۰درصد خودروهای جدید ثبت‌شده در این کشور، برقی یا هیبریدی قابل‌شارژ بودند. این موفقیت حاصل دهه‌ها سرمایه‌گذاری در زیرساخت، مشوق‌های مالیاتی، فرهنگ‌سازی عمومی و حمایت قاطع دولت از انرژی‌های پاک است. در حالی که مردم نروژ انتخاب می‌کنند خودروهایی بدون آلایندگی سوار شوند، در ایران همچنان خودروهای با مصرف بالا و استاندارد پایین تولید و استفاده می‌شود و گاه حتی با رانت‌های ارزی به نرخ پایین‌تر از هزینه تولید عرضه می‌شود.

ایران در سال‌های گذشته اقدام به تاسیس صندوق توسعه ملی کرد که هدف آن حفظ بخشی از درآمدهای نفتی برای آینده کشور بود. اما این صندوق نیز به‌دلیل برداشت‌های پی‌درپی برای هزینه‌های جاری، جبران کسری بودجه یا اجرای طرح‌های غیرمولد، از هدف اصلی خود فاصله گرفته است. تناسب میان ورودی و خروجی این صندوق به‌هم خورده و عملا از نقش محافظه‌کارانه‌اش در برابر نسل‌های آینده کاسته شده است.

همان‌گونه که ما برای نام «خلیج‌فارس» می‌ایستیم و برای دفاع از آن با قدرت سخن می‌گوییم، باید برای حفظ زیبایی‌های طبیعی این کشور نیز بایستیم. این سرزمین از زمان مادها و دیااکو تاکنون، فرمانروایان و حکومت‌های زیادی را به خود دیده، اما آنچه پایدار مانده، خاک و روح ایران است. اگر این خاک به بیابانی بی‌روح و آلوده تبدیل شود، اگر منابع آن تهی شود و جنگل‌ها و رودها از بین بروند، دیگر اسمی برای دفاع باقی نخواهد ماند.

وفاداری واقعی، در حساسیت به همه وجوه کشور است؛ در مخالفت با ساخت پتروشیمی در دل جنگل، در ایستادن در برابر صنایع آلاینده در کویر، در صرفه‌جویی در مصرف آب و انرژی، و در انتخاب آگاهانه برای خرید، رانندگی و زندگی. ما وارثان این سرزمین هستیم و مسئولیت داریم آن را بهتر از آن‌چه تحویل گرفتیم، به نسل بعد بسپاریم.

اگر امروز نروژ با اندوخته‌های نفتی خود آینده‌ای روشن می‌سازد، ایران نیز می‌تواند با اصلاح نگاه مصرف‌گرایانه، بازگشت به اصول بهره‌برداری پایدار و اعتماد به خرد جمعی مردم، مسیر توسعه‌ای انسانی، زیست‌پایدار و ملی را طی کند. نام ایران تنها زمانی در تاریخ می‌ماند که این سرزمین، زنده و آباد باقی بماند.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین