چهارشنبه 19 اردیبهشت 1403 - 08 May 2024
کد خبر: 374
تاریخ انتشار: 1400/06/02 11:49

آنچه از ترقی‌خواهان انتظار می‌رود

افغانستان سال‌ها در کانون رسانه‌های خبری قرار داشت، به‌ویژه از زمانی که نیروهای ارتش سرخ وارد کاخی در افغانستان شدند و رئیس‌جمهوری آن، حفیظ‌الله امین را در مقابل خانواده‌اش کشتند.

 

ساعاتی بعد اما، رادیو دولتی کابل، صدای رهبران پرچم را که مشعوف از «مداخله برادر بزرگ» بودند، پخش کرد که از پایان رژیم «وابسته به امپریالیست و فاشیست» امین خبر می‌داد.

این خبر، نخستین خبری نبود که به شکل نابهنگام از رادیوی دولتی کابل به جهان مخابره شد و آخرین خبر هم نبود. مدتی بعد از روی کار آمدن رئیس سابق خدمات امنیت دولتی و پس از اینکه محمد نجیب‌الله، سکان قدرت را در دولت و حزب حاکم گرفت، نام حزب را به وطن تغییر داد و ایدئولوژی حاکم را هم از مارکسیسم لنینیسم، به چپگرایی میهن‌پرستانه تبدیل کرد تا شاید از این طریق تنش‌ها کم شوند. این‌طور نشد و چند سال بعد، جنازه نجیب‌الله در کنار برادرش از چهارراه آریانا کابل آویزان شد تا همگان بفهمند فرزندان گلبدین حکمتیار آرزوهایی برای این کشور جنگ‌زده دارند که از صد کابوس سیاه‌تر است.

سال‌ها از آن روزها گذشت. افغانستان دو دهه به‌طور کامل تحت اشغال امریکا بود. صندوق رای به‌عنوان یکی از نماد‌های دمکراسی‌های خاورمیانه، برقرار شد و رسانه‌ها در این کشور گرچه آزادتر از دیگر همسایگان بودند اما امنیت از هرجای دیگری کمتر بود.

این‌بار دولت‌ها نبودند که به جنگ آزادی بیان می‌رفتند، بلکه سنت‌های گذشتگان و شبه‌نظامیان مسلح بودند که انتقام هر چه «ضدشرع» می‌خواندند را گرفتند. افغانستان در همین مدت کوتاه دو دهه‌ای فضایی از انتقاد در مطبوعات و رسانه‌های خود ایجاد کرد که گاه رشک ما روزنامه‌نگاران ایرانی را هم برمی‌انگیخت. حیف که این نیز گذرا بود.

کمی بعدتر امریکا در حالی طلبکارانه از افغانستان رفت که از هزینه‌های سرسام‌آور جنگ در این کشور می‌گوید. جو بایدن که میانه‌رو خوانده می‌شود، پس از چند روز سکوت، مدعی شده چرا باید سربازان امریکایی برای دولتی بجنگند که سربازان ارتش آن حاضر به این کار نیستند؟ اما بایدن پیش از آن باید توضیح می‌داد کدام بودجه و گفتمانی، نیروهای منزوی و عقب‌مانده جامعه را به تیتر اول رسانه‌ها کشاند و گروهی را سربازان صلح و آزادی نامید. حتما بایدن فراموش نکرده «کمربند سبز» در مقابل شوروی را اسلاف او بال و پر دادند تا با «خطر سرخ» مواجه نشوند. البته که آنها در نهایت از مقابله با «خطر سیاه» شانه خالی کردند؛ شانه خالی کردنی که در دولت تندرو ترامپ به تصویب و در دولت میانه‌روی بایدن به اجرا رسید.

اشرف غنی که برای دومین دوره پی در پی به قدرت رسید، در گام نخست فرار کرد. او پیش‌تر ادعا کرد مانند نجیب‌الله قدرت را به مخالفان تحویل نخواهد داد اما در نهایت کاری را نتوانست انجام دهد که نجیب به پای آن سر نهاد. فرق است میان آن‌که مردمش را چنان دوست دارد که جان در خاک خود دادن را به فرار از کشور ترجیح داد.

مسئله افغانستان وقتی به مرحله اشغال یا جنگ داخلی می‌رسد، دیگر یک مسئله داخلی نیست. لااقل برای همسایگان افغانستان، این مسئله می‌تواند به معنای سیل عظیم پناهجویان افغانستانی باشد. ترکیه و یونان دیوارکشی کرده‌اند و دیگر کشورها هم نسبت به این موج انسانی ابراز نگرانی کرده‌اند. در ایران اما جنس نگرانی‌ها متفاوت است.

مردم افغانستان در حال آمدن به ایران و دیگر کشورهای همسایه هستند. آنها مهمان نیستند، بلکه همنوعان ما هستند. وطن هرکسی جایی است که در آن کار می‌کند. افغانستانی‌هایی که به ایران می‌آیند، شایسته بهترین احترام‌ها هستند.

آنها سربار سفره‌های خالی‌شده مردم از تحریم، کرونا و بی‌تدبیری سیاست‌گذاران نیستند، بلکه اگر منصف باشیم، مجبوریم بپذیریم بخشی از «نان» سفره‌های ما، از سفره همسایگان ما به این سمت سرازیر شده است. فراموش نکنیم ایران با حدود ۸۰ میلیون نفر جمعیت، افزون بر ۵ میلیون شهروند خارج از سرزمین دارد. این در حالی است که ما هرگز کشمکش‌هایی مشابه با افغانستان را تجربه نکردیم. برخورد انسانی، شایسته و برابر با مردم افغانستان، مهم‌ترین معیار برای ترقی‌خواهی هر فرد یا کل جامعه است. دفاع از حقوق آنها، دفاع از انسانیت است، آن‌هم در عصری که کمتر از همیشه این مفهوم موردتوجه جوامع مدنی و ترقی‌خواهان قرار می‌گیرد.

امیرعباس آذرم‌وند-روزنامه‌نگار

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/a27mv2