قاچاق و بازار سیاه در صنعت خودرو
امیرحسن کاکایی- عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت
صنعت خودرو، صنعت گستردهای است که از مواد اولیه و قطعات و مجموعههای مورداستفاده در تولید خودرو تا قطعات مورداستفاده در خدمات پس از فروش و حتی انواع خدماتی که به صنعت خودرو و مصرفکننده خودرو ارائه میشود را در برمیگیرد. در صنعت خودرو انواع خدمات مانند خدمات آزمایشگاهی و طراحی و آزمونهای گسترده، لجستیک، فروش، مالی و حقوقی و... در خود مسیر تولید محصول و همچنین خدمات فروش قطعات یدکی و مصرفی، خدمات نگاهداشت و تعمیر خودرو و خدمات اضافی مانند نصب انواع چندرسانهای و ارائه خدمات مدرنتر مبتنی بر فناوری اطلاعات، فناوریهای مالی مانند لیزینگ و بیمه، خدمات معاملاتی و در نهایت خدمات بازیافت ارائه میشود. خوشبختانه قاچاق خودرو در کشورهای باثبات و قانونمداری مانند ما غیرممکن است و از این منظر، صنعت خودرو یک صنعت حفاظتشده دولتهاست و به لحاظ تاریخی صنعتی است که محرک اصلی بسیاری از صنایع و اقتصاد کشورها میشود؛ اما موضوع قطعات و مواد مصرفی خودرو، موضوع بسیار داغی است که همزمان هم قابلیت قاچاق دارد و هم قابلیت بالای تقلب و در کنار آن توسعه بازارهای خاکستری و حتی سیاه. البته در زنجیره تولید، چون کنترل قطعات برعهده شرکتهای بزرگ تولیدکننده و رسمی خودروساز قرار دارد، معمولا تقلب و قاچاق قابلکنترل است. هرچند آنجا هم ظرفیتهای بالای قاچاق و تقلب هست، اما در مواد مصرفی و قطعات در بازار خدمات پس از فروش قطعا هم قاچاق و هم تقلب بهراحتی قابلانجام است. البته دولت در سالهای اخیر به کمک فناوری اطلاعات تا حد زیادی به جنگ این دو معضل رفته و تا حدی هم موفق بوده است. حال این پرسش مطرح است که اصولا چرا قاچاق و تقلب رخ میدهد؟ یک مثال بد میزنم. چرا یک قاچاقچی مواد مخدر با اینکه میداند اگر دستگیر شود، اعدام میشود، این ریسک را میپذیرد؟ قطعا همه میدانند سود تنها دلیل این کار است. اما آیا مگر سودجویی ذاتا بد است؟ قطعا نه. اما چرا برخی برای کسب سود خود، جان و مال دیگران را به خطر میاندازند؟ آنطور که خواندهایم، فطرت انسانها پاک است و بهطور طبیعی هیچکس دوست ندارد مزاحم دیگری شود. این شرایط محیطی و لزوم ارضای نیازهای بدیهی انسانهاست که باعث مزاحمت برای دیگر انسانها میشود و میتواند فرد را تا جایی پیش برد که آماده خونریزی بر ارضای خواستههای خود شود. این تبدیل شدن انسان پاکفطرت به یک انسان خونآشام، فرآیندی چند ساله بوده و عوامل متعددی از جمله ژن، تربیت خانوادگی، آموزش و البته شرایط اقتصادی و بقای هر انسانی در آن دخیل است. حال در قرن ۲۱ در کشوری مانند ایران که خدا را شکر ثبات سیاسی و امنیتی دارد، مشکل اصل انسانها دیگر شبیه افریقاییهای قرن ۱۶و ۱۷ نیست که همنوعانشان را به بردگی میگرفتند و به استعمارگران میفروختند و در این راه بهراحتی همنوع خود را میکشتند. پس مشکل کجاست که یک نفر حاضر میشود ترمز تقبلی وارد بازار و با جان انسانهای دیگر بازی کند؟ دو علت اساسی به غیر از عوامل تربیتی در این موضوع دخیل هستند که دست دولتهاست و این دولتها هستند که با تنظیمگری درست، انگیزه افراد برای قاچاق یا تقلب را پایین میآورند. علت اول وجود روشی درست برای کسب درآمد حلال است و دومی که همراستا با اولی است، سودآور بودن کارهای حلال نسبت به کارهای حرام مانند قاچاق و تقلب. شاید متخصصان امر از من ایراد بگیرند و کلمه حرام را برای این نوع کارها غلط بدانند. حداقل میتوانم بگویم قاچاق و تقلب، هر دو از کارهایی ضداجتماع و توسعه هستند که امیدوارم مجتهدان هم به آن ورود و احکام آن را برای ما ملت مسلمان تبیین کنند تا شاید کمی جلوی این دو پدیده شوم گرفته شود. معذلک موضوع اول که اشتغال و فرصت کسب درآمد حلال است را دولتها با توسعه صنایع و تشویق کارآفرینان و توسعه بازارهای شفاف دنبال و همیشه شرایط را برای یک جوان در بدو ورود به بازار کار تا پایان عمر مفید کاری فراهم میکنند. متاسفانه دولتهای ما در دستکم دو دهه اخیر با تمامی تلاشی که کردهاند، درباره صنعت خودرو، بهعنوان اشتغالزاترین صنعت نسبت به حجم سرمایهاش، بسیار بد عمل و عملا صنعت خودرو را سرکوب کردهاند. البته این موضوع فقط منحصر به صنعت خودرو نیست و بسیاری از صنایع در این سالها سرکوب شدهاند و باوجود اینکه بهظاهر اشتغال افزایش یافته، درآمد واقعی افراد پایین آمده است. البته یک اتفاق خیلی بدتر در این۵ سال افتاد و آن سرکوب صنعت و بازار سفید خودرو با قیمتگذاری دستوری و توسعه بازار آزاد و رانتی خودرو بود. بدینترتیب هم درآمد واقعی خودروسازان و زیرمجموعههای آنها کاهش پیدا کرد و هم فرصتهای طلایی برای مردم برای رانتخواری و دلالی و کسب درآمدهای غیرمولد ایجاد شد. علت دوم قاچاق که نتیجه همان روند است، سودآوری کم کارهای صنعتی و حضور در بازار سفید و سودآوری بالای حضور در بازارهای خاکستری و سیاه است. در چنین شرایطی در کنار دلالی خودرو، فعالیتهایی مانند قاچاق و تقلب بهشدت بهصرفه میشود. البته قاچاقچیان در قبال جان انسانها بهظاهر کمتر از متقلبان مسئولند. یک متقلب از طریق ارائه قطعه تقلبی با سلامت هر انسانی که از آن قطعه تقلبی استفاده میکند، بازی میکند، اما یک قاچاقچی با سلامت اقتصادی یک جامعه که منجر به کاهش رشد اقتصاد و توسعه فقر در کشور میشود، بازی میکند. از نظر من فرق چندانی بین قاچاقچی و متقلب نیست. حتی کسانی که بدون دانش و مهارت یک مغازه باز میکنند و خدمات بیکیفیت ارائه میکنند با جان انسانها بازی میکنند. ما انسانها تمایل به خوب بودن داریم و اگر به چنین شغلهایی روی میآوریم، مقصر عمدتا دولتها و سیاستگذاران هستند. سیاستگذاران مسئولیتی بس خطیر دارند که سعادت و شقاوت یک ملت را رقم میزند. متاسفانه میتوانم با خاطری آسوده درباره کل صنعت خودرو بگویم که این عزیزان بههیچ عنوان به مسئولیتهای خطیر خود در این زمینه حداقل در دو دهه اخیر عمل نکردهاند و امروز ما با وضع اسفباری روبهرو هستیم و با ایجاد سامانه و بگیروببندها، فقط هزینههای جامعه را بالا میبریم. این کارها در کنار اقدامات ریشهای مانند رفع موانع تولید و حرکت به سمت توسعه صنعتی و فراصنعتی باعث رشد میشود و وقتی بهتنهایی بدون توجه به ریشهها انجام میشوند، تاثیرشان بسیار کم خواهد بود و در نهایت باعث گسترش راههای تقلب و دور زدن قانون و مجریان قانون خواهد شد، نه توسعه اقتصادی.