چهارشنبه 19 اردیبهشت 1403 - 08 May 2024
کد خبر: 11610
تاریخ انتشار: 1400/11/27 12:07
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس:

اقتصاد ایران نیاز به تنفس دارد

یک نماینده پیشین مجلس ضمن حمایت از تصمیم کمیسیون تلفیق مجلس مبنی بر ادامه سیاست پرداخت ارز ترجیحی به کالاهای اساسی در سال ۱۴۰۱ به گفت: جدا از اینکه ارز تک‌نرخی سیاست اصولی‌تری است یا چند نرخی، باید بگویم امروز زمان مناسبی برای حذف ارز ترجیحی نبود.

اقتصاد در شرایطی می‌تواند به این اصلاحات دست بزند و موفق باشد که در دوره ثبات قرار بگیرد. اقتصاد ایران از ثبات دور است اما اگر مذاکرات برجام به نتیجه برسد، دولت با اجرای یک سیاست حمایتی می‌تواند ارز ترجیحی را حذف کند.

کمیسیون تلفیق در ادامه بررسی لایحه بودجه ۱۴۰۱ سیاست حذف ارز ترجیحی دولت را کنار گذاشت. در شرایط فعلی این اقدام را مثبت می‌دانید یا منفی؟

چند نرخی بودن ارز، یک بحث پیچیده و تخصصی است. به‌طور کلی در اقتصاد گفته می‌شود چند نرخی بودن یک کالا به‌ویژه ارز، زمینه را برای فساد و رانت آماده می‌کند. این در حالی است که این بحث فقط برای دوران ثبات و بدون محدودیت صدق می‌کند؛ نباید فراموش کنیم چه زمانی دولت دوازدهم مجبور شد به این سیاست تن دهد. در آن زمان، اگر دولت این کار را نمی‌کرد، تورم فشار بیشتری بر فرودستان وارد می‌آورد. 

شما در مجموع سیاست ارز ترجیحی را قابل دفاع می‌دانید؟

بله. با توجه به شرایطی که کشور در بهار ۱۳۹۷ به آن دچار شده بود، دولت نمی‌توانست منفعلانه فقط نظاره‌گر وقایع باشد. ضمن اینکه زمانی این نرخ برای ارز کالاهای اساسی تعیین شد که نرخ بازار آزاد هر دلار به ۵۵۰۰ تومان می‌رسید. 

همان‌طوری که گفتم در یک وضعیت نرمال، چند نرخی کردن ارز اقدامی اشتباه و به زیان اقتصاد است اما در شرایطی که هر روز از ارزش پول ملی کاسته می‌شود و سفره‌ها و قدرت خرید اقشار متوسط و پایین به‌سرعت در حال آب رفتن است، دولت باید اقدامی می‌کرد.

 گرچه باور دارم این سیاست به هر حال اجازه نداد برخی کالاهای اساسی با شتابی مشابه دیگر کالاها گران شوند اما همزمان این را هم نمی‌توان کتمان کرد که اگر در اجرا نظارت کافی حاکم بود، این سیاست می‌توانست دستاوردهای به‌مراتب بیشتری برای کشور داشته باشد.

برخی معتقدند چون این اقدام به افزایش کسری بودجه منجر می‌شود، به زیان کشور خواهد بود. بر چه اساسی اقدام کمیسیون تلفیق را قابل دفاع می‌دانید؟

اقتصاد یکسری فرمول همیشگی و ابدی نیست. اقتصاد را اگر یک علم، نه یک ایدئولوژی، بشناسیم، آن‌گاه مسئله این است که چه سیاستی را در چه زمانی باید اجرا کنیم تا بهترین نتیجه گرفته شود. 

من طرفدار چند نرخی بودن کالاها نیستم اما وقتی کشور تحریم و معیشت مردم در حال به یغما رفتن است و سوداگران هر کاری می‌توانند در بازار به زیان اقتصاد انجام می‌دهند، ارز ترجیحی می‌تواند مانعی برای فقیرتر شدن مردم باشد. پس، از این سیاست در شرایط غیرطبیعی می‌توان دفاع کرد.

مسئله اساسی این است که مدافعان حذف ترجیحی باید توضیح دهند در شرایط فعلی که اقتصاد مدت‌هاست از رسیدن به یک رشد منطقی ناتوان است و تورم ۳۰ درصدی برای چهارمین سال پی‌درپی بازارها را در می‌نوردد، چه ظرفیتی برای انجام اصلاحات و جراحی وجود دارد؟ اقتصاد ایران چون بدن بیماری است که دچار کمبود ویتامین شده و به‌جای جراحی، فعلا باید حداقل‌ها را دریافت کند. 

باید پذیرفت در اقتصاد مانند دیگر علوم انسانی، نظرات مخالفی وجود دارد اما اینجا قصد ندارم یک مکتب فکری یا نگرش را نقد کنم. 

حتی اگر بپذیریم حق با تیم اقتصادی دولت و برخی اقتصاددانان است، انجام چنین اقدامی در زمان فعلی، به شکست این طرح خواهد انجامید. اقتصادی می‌تواند به سمت تک‌نرخی شدن ارز برود که امکان مراوده تجاری و در کنار آن، تورم کنترل‌شده‌ای دارد.

 اقتصاد ایران دقیقا وضعیتی معکوس دارد. به همین دلیل، حتی اگر حق با دولت سیزدهم هم باشد، در شرایط فعلی حذف ارز ترجیحی زیان‌های بسیاری به کشور تحمیل می‌کرد. مردم هنوز نمی‌دانند عاقبت مذاکرات چه خواهد شد و تورم در سال آینده چقدر است اما خبر حذف ارز ترجیحی را می‌شنوند. این به سود کشور نیست و انتظارات تورمی را افزایش می‌دهد.

چه زمانی برای اینکه به سمت تک‌نرخی کردن ارز برویم، مناسب است؟

اگر ارز ترجیحی هم حذف می‌شد، باز هم امکان دستیابی به ارز تک‌نرخی را نداشتیم، چراکه ارز نیمایی و... هستند. اما بهتر است دولتمردان فعلا تمرکز خود را بر مذاکرات و احیای برجام بگذارند، زیرا اگر مذاکرات به موفقیت برسد، لااقل برای یک دوره چندساله از تب‌وتاب مشکلات کاسته خواهد شد و این وضعیت را برای تک‌نرخی کردن ارز هم فراهم می‌کند. مانند سال ۸۱ که ارز تک‌نرخی شد اما تورم هم افزایش نداشت. 

پس فکر می‌کنید مشکلات اقتصادی کشور راهکار سیاسی دارند؟

قطعا مشکلات اقتصادی راهکار اقتصادی دارند اما باید توجه کنیم سیاست در کشور ما اولویت است. به‌نظر من، اقداماتی مانند تنش‌زدایی سیاسی حتما اثرات خوبی بر اقتصاد خواهد گذاشت و به‌سرعت می‌تواند انتظارات تورمی را کاهش دهد و مردم را نسبت به آینده امیدوارتر کند. 

نمایندگان مجلس بارها ارز ترجیحی را با پسوند ارز جهانگیری موردانتقاد قرار دادند اما درنهایت سیاست دولت سیزدهم را رد کرده و به‌نوعی به تداوم ارز جهانگیری یاری رساندند. به‌عنوان یک نماینده اسبق مجلس این را بیانگر چه می‌دانید؟

این سیاست از ابتدا موافقان و مخالفان خاص خود را داشت و تقریبا همه هم قبول دارند این سیاست به‌خوبی اجرا نشد. اما من فکر می‌کنم در آن زمان، اقدامی درست بود به نحوی که پس از گذشت ۳ سال هنوز جایگزینی برای این سیاست وجود ندارد.

فکر می‌کنم نمایندگان مجلس، خطیر بودن اوضاع را درک کرده و به‌درستی متوجه شدند در شرایط فعلی که اوج انتظارات تورمی است، اقداماتی از این دست به‌سرعت می‌تواند توفان تورم را هولناک‌تر کند.

 آنها متوجه این بودند دولت طرح جایگزینی ندارد و فقط می‌خواهد به نحوی از کسری بودجه خود بکاهد. تنها مشکل اقتصاد، کسری بودجه نیست و نباید کاستی‌ها را با جیب خالی‌شده مردم پر کرد. 

چرا احیای برجام می‌تواند یک نقطه عطف باشد؟

به این دلیل که یک فرصت تنفس، ولو در کوتاه‌مدت برای کشور ایجاد می‌کند و گشایش‌های ارزی می‌تواند تا حد زیادی از عمق مشکلات بکاهند. 

به زبان ساده‌تر، تنش‌زدایی سیاسی به ثبات اقتصادی منجر خواهد شد. در آن زمان هم اگر بنا باشد ارز تک‌نرخی شود باید برنامه کافی انجام و در ابتدا سیاست‌های حمایتی از فرودستان به اجرا گذاشته شود تا آنها نسبت به امنیت معیشت خود مطمئن شوند و سپس می‌توان به مسئله چند نرخی بودن ارز ورود کرد. 

دولت بنا بود با منابع حاصل از حذف ارز ترجیحی، یارانه‌های نقدی را افزایش دهد. آیا این سیاست نمی‌توانست تا حدی به بهبود معیشت منجر شود؟

به هیچ عنوان. برای اینکه سیاست‌های یارانه‌ای، اعم از نقدی و غیرنقدی، موفق باشند باید آمار و اطلاعات کافی از وضعیت درآمد افراد و شرایط زندگی خانوارها داشت، وگرنه مجبور به پول‌پاشی خواهیم شد که این نیز مشکلات بیشتری ایجاد می‌کند. اگر هدف از پرداخت یارانه تقویت عدالت اجتماعی باشد، پایگاه داده کافی نیاز دارد. 

با این وصف، می‌توان گفت اقتصاد ایران تنها یک سناریو در مقابل خود می‌بیند و آن هم احیای برجام است؟

مسئولان می‌توانند تصمیم دیگری بگیرند اما این‌طور که به‌نظر می‌رسد حاکمیت به تداوم مذاکرات روی خوش نشان داده و با آن مخالفتی ندارد. 

پس احیای برجام بیش از پیش مطرح می‌شود. اما من فکر نمی‌کنم صرف امضای یک سند مشترک، مشکلات جمهوری اسلامی با رویه استعماری ایالات‌متحده حل شود. حال آنکه ممکن است زمینه برای گفت‌وگوی بیشتر فراهم شود. 

در جهان همواره تنش‌های سیاسی وجود داشته و گاه این تنش‌ها به جنگ کشیده شده‌اند اما تجربه نشان داده بهتر است هر مسئله را در جای خود حل کرد. 

مسئله اقتصادی را باید اقتصادی دید و اختلافات سیاسی را هم سیاسی. در یک قرن گذشته، جهان تنش‌های زیادی را از سر گذرانده که از جمله مهم‌ترین آنها جنگ سرد بود. در آن زمان، دو قطب ایدئولوژیک، سیاسی، اقتصادی و نظامی در مقابل هم قرار داشتند.

 گرچه با فروپاشی شوروی جنگ سرد هم به‌طور رسمی پایان یافت اما همچنان تنش میان شرق به رهبری چین و روسیه و غرب وجود دارد و همزمان با این تنش‌ها می‌توانیم ببینیم طرفین روابط اقتصادی و تجاری خود را هم

 دارند. اینجا قصد ندارم یک بحث فکری راه بیندازم، مقصودم این است در شرایط فعلی که اقتصاد ایران دچار مشکلات فراوان است و تاب‌آوری اجتماعی کاهش یافته، باید تمرکز کافی داشته باشیم. اقتصاد ایران نیاز به تنفس دوباره دارد. 

راهکار رویکرد به شرق می‌تواند از نظر اقتصادی جایگزین رویکرد به غرب یا بی‌طرفی باشد؟

در برخی زمینه‌ها می‌تواند. طبیعی است وقتی غرب عهدشکنی کند، جمهوری اسلامی در نهایت مجبور خواهد بود برای تامین نیازهای داخلی به سمت شرق حرکت کند. اینجا باید توجه کرد واردات تنها به کالاهای واسطه‌ای، دارو یا کالاهای مصرفی خلاصه نمی‌شود. 

نیاز اقتصاد کشور، اول از همه جذب سرمایه و سپس انتقال تکنولوژی است. اینکه مذاکرات با همسایگان بیشتر شود، در پیمان‌هایی چون اوراسیا یا شانگهای عضو شویم، اقدامات درستی هستند اما برای اینکه بتوانیم قدرت رقابت را در کالاهای تولیدی خود افزایش دهیم، نیاز به سرمایه و تکنولوژی داریم. با وجود پیشرفت‌های چین عمده فناوری‌های روز همچنان در دست غربی‌هاست.

باید به‌سرعت توسعه فناوری‌های جدید و اقتصاد دیجیتال توجه کنیم. امروز نیاز ما به فناوری نسبت به یک دهه پیش، متفاوت شده و چنانچه امروز این نیازها پاسخ نگیرند، بنیه صنعتی کشور به‌شدت تحلیل خواهد رفت. وقتی روسیه و چین با امریکا در موضوع اقتصاد شراکت می‌کنند اما همزمان اختلافات سیاسی بر سر اوکراین یا تایوان را هم مطرح می‌کنند، نشان می‌دهد آنها تا حدودی توانستند استقلال اقتصاد از سیاست را رقم بزنند. به‌نظر من، مسیر حرکت کشور ما هم، این مسیر است. 

فکر می‌کنید جمهوری اسلامی با وجود نگاهی که به مسئله استعمار و غرب دارد، آمادگی این تمایزگذاری را دارد؟

این نکته قابل‌فهمی است، زیرا حتی در قانون اساسی هم به مسئله مبارزه با استعمار اشاره شده است. بنا نیست جمهوری اسلامی نسبت به مسائل بی‌طرفی اتخاذ کند، بلکه باید کاری کند تا تحریم‌ها و فشارهایی از این دست بی‌اثر شوند. ضداستعماری بودن جزو افتخارات هر کشوری است که علیه این پدیده شوم جنگیده است. 

بحث بر سر تجدیدنظر در افکار نیست، بلکه بحث این است که باید دیدگاه‌های خود را عرصه‌های نرم‌تر هم دنبال کنیم.

 می‌توان با کشوری همزمان رابطه تجاری و اقتصادی اما از جهت‌گیری نظامی یا دیپلماتیک آن ابراز نارضایتی کرد. کاری که شرقی‌ها هم کرده‌اند. 

زمانی تحریم‌ها بی‌ثمر می‌شوند که اقتصاد ایران بتواند در بازار جهانی مشارکت کند و نشان دهد شریکی مطلوب برای اقتصاد جهان است. چین به همین دلیل می‌تواند رقابت کند و روسیه همچنان سرپا بماند. 

جذب سرمایه‌گذاری به معنای این است که نهادهای قدرت و ثروت در کشورهای دیگر تحریم ایران را تحمل نخواهند کرد و گروه فشار علیه جنگ طلبان می‌سازند. به بیان دیگر می‌توانیم جذب سرمایه‌گذاری را اقدامی برای افزایش امنیت ملی هم بدانیم.

در شرایطی که امریکا از برجام خارج شد و اروپا منفعلانه عمل کرد، جمهوری اسلامی به شرق روی خوش بیشتری نشان داد. فکر می‌کنید در دیپلماسی اقتصادی چه رویکردی به سود کشور خواهد بود؟

بحث در این زمینه‌ها، چالش‌برانگیز است، زیرا برخی این‌ها را تبدیل به بحث‌های هویتی و حتی ایدئولوژیک کرده‌اند. جمهوری اسلامی امروز یک قدرت منطقه‌ای است که ایدئولوژی متفاوتی از دیگر قدرت‌های جهان دارد. گرچه تمرکز آن بیشتر بر غرب و به‌ویژه امریکا بوده اما تضادهایی هم با شوروی، روسیه و چین داشته است. به این اعتبار باید تاکید کنیم هیچ‌کدام از بلوک‌های شرق و غرب برای جمهوری اسلامی از نظر ماهوی و فکری، مناسب نیست. 

در عین حال، شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور هم چنان مطلوب نیست که بتوان به تنهایی و در انزوا به سمت توسعه حرکت کرد.

 برعکس، تداوم انزوا دائم، شاخص‌های کلان را به وضعیت بدتری می‌کشاند. در این شرایط ایران مجبور به تعامل با کشورهای دیگر است. من فکر می‌کنم ایران بهتر است با الگوی چین و روسیه و براساس منافع ملی خود عمل کند.

در این صورت، همزمان با احیای برجام باید دیپلماسی اقتصادی کشور را با نگاهی جهانی دوباره سامان‌دهی کرد. منظور این است که خود را محدود به یک بلوک و جبهه نکنیم، چون در عمل جزوی از هیچ‌کدام از این بلوک‌ها نیستیم. 

می‌توان به سمتی حرکت کرد که فرقی نکند طرف معامله شرقی است یا غربی، بلکه مسئله ما توسعه سریع اقتصاد باشد. ضمن اینکه تمام غرب به امریکا یا چند کشور اروپای غربی خلاصه نمی‌شود.

 گرچه امریکا سردمدار غرب است اما میان آنها هم اختلافاتی وجود دارد که اگر دیپلماسی اقتصادی فعالی داشته باشیم می‌توان از این شکاف‌ها به نفع خود استفاده کنیم. در این شرایط، امکان بهبود اقتصاد وجود خواهد داشت.

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/4jbmk2