در سطح جهانی، قطبهای جدیدی ظهور کردهاند که هدف اصلیشان، به بالاترین اندازه منافع اقتصادی رسیدن از طریق کوتاه کردن مسیرهای ترانزیتی برای فروش کالاهایشان است. چینیها یا هندی ها، در شرایط معمولی میبایست بین ۱۶ تا ۱۷ هزار کیلومتر را از طریق دریای سرخ و تنگه بابالمندب طی کنند تا به کانال سوئز برسند و پس از گذشتن از مدیترانه، بارشان را در روسیه تحویل دهند،اما با استفاده از کریدورهای جدید میتوانند بارشان را از مسیر چابهار به آستارا بفرستند؛ مسیری که نصف مسیر قبلی خواهد بود و صرفه اقتصادی هم برایشان خواهد داشت.
البته درست است که ائتلافها و قطبهای جدید در جهان شکل گرفته است و برخی کشورها هم بهدنبال شرکای جدید هستند تا بتوانند بیشترین میزان منفعت را برای کشور خود بهدست آورند که همین امر، فرصت خوبی برای کشور ما خواهد بود تا بتوانیم با بهبود روابط سیاسی با همسایگان، شرایط اقتصادی خود را رونق دهیم،اما در این نظم جدید، حتی کشورهایی مانند چین یا روسیه، در جریان مهندسی نظم آینده جهان، بیش از پیش بهدنبال تامین منافع و مصالح خودشان هستند و باوجود بیشترین بهرهمندی از سیاستها، امکانات و حتی خرید نفت ارزان از کشور ما، در بزنگاههای مهم، همگرایی بیشتری را با کشورهای رقیب یا دشمن ایران انجام میدهند. بنابراین، امروزه در عمل مشاهده میشود که کریدورهای ترانزیتی هم، بهشدت تحتتاثیر سوگیریهای سیاسی و اقتصادی کشورها است.
ظرفیتهای ایران
کشور ایران، از موقعیت جغرافیایی خاص و ظرفیتهای فراوان در منطقه برخوردار است؛ با ۱۵کشور، مرز مشترک زمینی یا دریایی دارد. با ۷ کشور مرز زمینی و با ۸ کشور مرز دریایی دارد. در خشکی محصور نشده است و به آبهای آزاد دسترسی زیادی دارد. به یکی از آبراهههای مهم جهان ـ یعنی تنگه هرمز ـ که بخش زیادی از انرژی موردنیاز جهان را در خود دارد و بخشی از تجارت جهانی از آن میگذرد، تسلط دارد. در جنوب، از دهانه اروند تا بندر گواتر، حدود ۲هزار کیلومتر ساحل دارد که با سواحل جزایر متعلق به ایران، به بیش از ۴هزار کیلومتر میرسد. از ۳۱ استان ایران، ۱۶ استان مرزی هستند. بیش از ۷هزار کیلومتر با ۷ کشور مطرحشده، مرز خشکی دارد که بیشترین مرز آن بهطول هزار و 450 کیلومتر با کشور عراق است و باقی آن با ترکمنستان، افغانستان، پاکستان، آذربایجان و... است. کوتاهترین مرز را هم، با کشور ارمنستان دارد که حدود ۳۵ کیلومتر است.
تعداد زیاد کشورها و جمعیت بالای آن در همسایگی ایران، یک مزیت مهم اقتصادی و یک بازار عظیم تجاری بهشمار میرود که در این سالها، کمتر توانستهایم با استفاده از همسایگی و داشتن پیشینه مشترک زبانی و فرهنگی با این کشورها، علاوه بر روابط سیاسی مناسب، با حضور وسیع در بازار آنها، صنایع و کارخانههای خود را رونق بخشیم؛ هدف مهمی که کشورهای رقیب ما، مانند ترکیه موفقیت بیشتری را در عرصه سیاست و اقتصاد، در کشورهای همسایه ما بهدست آوردهاند.
وضعیت ترانزیتی ایران
شاید ایران، ویژگیهای جغرافیایی مناسبی برای قرار گرفتن در کریدورهای ترانزیتی را داشته باشد،اما باتوجه به اینکه ترکیه و پاکستان، در سالهای اخیر با شدت و جدیت، زیرساختهای موردنظر کریدورهای ترانزیتی را آماده کردهاند و ما، با عدماحداث خطآهن چابهار ـ زاهدان، فرصت همکاری با هند را از دست دادیم و راه نیفتادن خطآهن رشت ـ آستارا نیز، روسیه را مجبور به انتخاب مسیرهای آماده ـ هرچند دورتر از ایران ـ کرد. باید بگوییم اینگونه، به مقصد نخواهیم رسید. دنیای امروز، دنیای قدر دانستن شرایط، فرصتها و موقعیتها است. در این دنیا، هیچ کشوری منتظر کوتاهیها و سهلانگاریهای ما نمیماند و باوجود چندین مسیر برای بهدست آوردن منافع خویش، مسیر دیگری را برمیگزیند. بنابراین، حتی اگر همین امروز هم تصمیم بگیریم، قدمهای سریع و محکمی برای حضور در کریدورهای ترانزیتی برداریم، باید ببینیم سرمایهگذاری و میزان حضور کشورهای رقیب، تا چه اندازه بوده است تا پس از فرصتسوزی، دچار سرمایهسوزی نشویم.
در این میان، وزارت راه و شهرسازی اعلام کرده است در صورت تکمیل زیرساخت کریدورهای داخلی و پیوستن به پروژه « کمربند و راه » کشور چین، روانسازی رویهها در تبادلات مرزی و بهرهگیری حداکثری از ظرفیت دیپلماسی حملونقل، ظرفیت ترانزیتی کشور، سالانه به ۸۰ میلیون تن خواهد رسید. بر این اساس، با در نظر گرفتن درآمد دستکم ۱۰۰ دلاری بهازای هر تن بار ترانزیتی، ایران میتواند سالانه بیش از ۸ میلیارد دلار درآمد ارزی از ترانزیت کالاها داشته باشد که بیشتر از یکچهارم کل صادرات غیرنفتی خواهد بود.
البته، تحقق این درآمد ارزی در گرو اضافه کردن زیرساختهای جدید به شبکه حملونقل کشور و انجام برخی اقدامهای مدیریتی مانند تسهیلگری و روانسازی رویهها در تشریفات گمرکی و تبادلات مرزی و بهرهگیری از دیپلماسی حملونقل است. در شرایطی که ایران، هنوز موفق به ایجاد زیرساختهای مناسب برای حضور در کریدورهای ترانزیتی نشده و برخی حرفها و خبرها، تاکید بر حضور ایران در این کریدورها دارد، اما خبرهای دیگر، حاکی از آن است در دهه گذشته، کشورهای ذینفع در کریدورها، پروژههای ریلی خود را بهسرعت گسترش داده و به همدیگر وصل کردهاند. حتی جمهوری آذربایجان، در طول یک سال بیش از ۸ میلیون تن (4 برابر ایران) ترانزیت کالاهای خارجی انجام داده است و به این ترتیب، میبینیم بهخاطر نبود زیرساختهای لازم، حتی خود ایران هم ۶۰ درصد تجارت خود با روسیه را از طریق جمهوری آذربایجان انجام داده است!
پس، شاید چندان بیراه نباشد، بگوییم ایران، نهتنها سهمی در کریدور شمال ـ جنوب ندارد، بلکه مدتهاست که در کریدور شرق ـ غرب هم دیده نمیشود و باوجود آنکه مسیر انتقال کالا از هند تا دریای سیاه و عبور از گرجستان و رسیدن به مقصد روسیه، ۵ برابر طولانی تر از مسیر ترانزیتی از خاک ایران است،اما باتوجه به آماده نبودن زیرساختهای ایران، کشورهای هند و چین، در حال حاضر مسیرهای دیگر را ترجیح میدهند. با امید به اینکه، بهجای گریستن بر فرصتهای ازدسترفته، قدر فرصتها را، در زمان خودش بدانیم.