تهران بهلحاظ درگیری با انواع فرونشست، استانی پرمخاطره است. بهعبارتروشنتر، تهران و نواحی اطراف آن هم درگیر فروریزشهای ناگهانی یا فرونشستهای سریع است و هم در معرض خطرات فرونشستهای تدریجی است که هرکدام از این مخاطرهها، خسارتهای جبرانناپذیری را ممکن است در آینده نهچنداندور به بار بیاورند. فروریزشهای ناگهانی یا فرونشستهای سریع بهطوربالقوه از شمال تا جنوب تهران را دربرگرفته است که یکی از دلایل مهم آن، وجود رشتهقناتهای مدفونی است که نزدیک به ۵۵۰ تا ۶۰۰ کیلومتر آن شناسایی شده است و احتمال داده میشود که در همین مسافت هم قناتهای ناشناخته مدفون وجود داشته باشد. این رشتهقناتها طی سالهای متمادی رهاشده هستند. این فروریزشهای ناگهانی در فعالیت گسلهای زیرسطحی بسیار تاثیرگذار هستند.
عدمرعایت استاندارد در طراحی معابر و خیابانها از یکسو و از سوی دیگر، وجود سازهها و بناهای مدفون که آثار زیرسطحی بزرگی دارند، از دلایل اصلی این فروریزشها هستند. این ریزشهای ناگهانی گاه منجر به تلفات جانی و حوادث خسارتبار دیگری میشوند که خوشبختانه در مورد اخیر، تلفات جانی زیادی در بر نداشته است.
فرونشستهای تدریجی هم سال به سال شرایط محیطی را برای پایتختنشینان دشوارتر میکند و باتوجه به ماهیت مخاطره فرونشست زمین بهتدریج با یک سرعت قابلاندازهگیری در حال پیشروی است. شاید بتوان فرونشست زمین در تهران را به بیماری سرطان در بدن انسان تشبیه کرد که بهتدریج تمام بافتها را درگیر میکند. متاسفانه از ضلع میانی تهران بهسمت جنوب بهویژه مناطق ۱۷، ۱۸ و ۱۹ و حتی تا حوالی میدان انقلاب تا ضلع جنوبی فرودگاه مهرآباد این لکههای فرونشست زمین توسعه پیدا کرده است و بهسمت دشت شهریار و خود شهریار کشیده میشود، همچنین از آنجا هم ادامه پیدا میکند تا جنوب استان البرز، هشتگرد و مناطقی در استان قزوین که با نرخ بسیار بالا در حال وقوع است. در استان تهران بالای ۲۰ سانتیمتر در سال فرونشست داریم که این عدد در جنوب استان البرز به بالای ۳۰ سانتیمتر میرسد. این عددها در مقایسه با نرخ جهانی، عددهای بسیار بزرگی هستند.
حدود ۳۸۰ شهر از هزار و ۴۴۰ شهر کشور در پهنهبندی فرونشست زمین مستقر هستند و این پهنهبندی، بسیاری از کلانشهرهای کشور را درنوردیده است. طبق فعالیتهای پژوهشی انجامگرفته، کل فرونشستهای شناساییشده در سراسر جهان، تنها نرخ ۳ تا ۵ درصد آنها، بیشتر از ۱۰ سانتیمتر در سال است. بهعبارتدیگر، اغلب فرونشستهای مشاهدهشده در زمین نرخ بسیار کمتری دارند که معمولا زیر ۱۰ سانتیمتر در سال است، در حالی که در جنوبغرب تهران نرخ فرونشست بالای ۲۰ سانتیمتر است، همچنین در جنوب استان البرز این رقم به ۳۰ سانتیمتر در سال میرسد و در استان کرمان به بیش از ۴۰ سانتیمتر که روایتگر شرایطی سرسامآور و وحشتناک است. متاسفانه این عدد در استانهای پرآب کشور نظیر مازندران که چند سالی میشود نیمه شرقی آن با تنش آبی مواجه شده است، به ۱۰ سانتیمتر در سال رسیده است. متاسفانه در آذربایجانغربی بهدلیل خشکی ارومیه و کمآبی مفرط در شهر سلماس این عدد به بالای ۱۲ سانتیمتر میرسد، همچنین در استان یزد به بیش از ۱۴ سانتیمتر در سال رسیده است. بنابراین میتوان گفت ایران جزو پرمخاطرهترین کشورها در فرونشست زمین است، بنابراین توجه جدی نداشتن، عدمتخصیص اعتبار و کار نکردن روی پدیده فرونشست و کاهش خطرات آن، موجب بروز خسارتهای زیانبار میشود. متاسفانه آثار تاریخی نظیر تختجمشید، نقشرستم در میدان نقشجهان، اماکن تاریخی، مذهبی و فرهنگی در استانهای یزد و سمنان و حتی در خراسانرضوی در تهدید خطر فرونشست قرار دارند. این پدیده یک پدیده مستمر روزانه است، یعنی هر روز یک میلیمتر زمین در یک منطقه فرونشست میکند. بههمیندلیل در برنامه هفتم توسعه باید بند ویژهای برای فرونشست اختصاص دهند که متاسفانه حتی یک واژه از فرونشست در این برنامه دیده نمیشود. بهاعتقاد من، برای هر پروژه باید تامین اعتبار صورت بگیرد و پروژههای میدانی کاربردی تعریف شود تا بتوانیم نظیر کشورهایی چون ژاپن، چین، امریکا و چندین کشور موفقی که در این زمینه وجود دارند، این خطر را در استانهای تحتمخاطره خنثی کنیم. حتی از نظر دانش فنی هم، چیزی کم نداریم. متاسفانه مسئله فرونشست زمین در کشور آنگونه که باید برای مسئولان و افرادی که در مسند تصمیمگیری هستند، مهم باشد؛ نیست. بهترین راهکار برای کاهش مخاطرات ناشی از فرونشست زمین، تدوین مقررات ملی فرونشست زمین است، اما اکنون حتی یک بند مقررات لازمالاجرا برای فرونشست زمین در کشور نداریم، در حالی که تنظیم چنین قوانینی مانند مقررات ساختمان ضروری است.