-
کد خبر: 111638
تاریخ انتشار: 1403/03/26 08:18
در بررسی راهکارهای بیابان‌زدایی در کشور مطرح شد

از «تاغ کاری» تا «اطلس منابع‌طبیعی»

خشکسالی و کاهش سطح آب‌های زیرزمینی، سدسازی‌های غیراصولی و بدون کارشناسی، چرای بیش از اندازه و بدون حساب و کتاب دام‌ها در مراتع و جنگل‌ها، از بین بردن پوشش گیاهی، بهره‌برداری از منابع‌طبیعی بدون در نظر گرفتن مسائل زیست‌محیطی، هدررفتن آب در بخش‌های کشاورزی و کشت غیراصولی از مهم‌ترین عوامل بیابانزایی در نگاه کارشناسان است. حسن احمدی، عضو انجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایران در گفت‌وگو با ایرنا نسبت به رشد بیابان در کشور هشدار داد و وقوع پدیده ریزگردها را یکی از پیامدهای خشکسالی، تخریب زمین و از بین بردن پوشش گیاهی در مناطق جنگلی عنوان کرد.آنچه در ادامه می‌خوانید بخش‌هایی از این گفت‌وگو است.
از «تاغ کاری» تا «اطلس منابع‌طبیعی»

مهم‌ترین ویژگی‌های بافت بیابانی ایران و دلیل ایجاد این مناطق چیست؟
۴۰ میلیون هکتار از سطح ایران پوشیده از بیابان است که از محدوده ی جنوب استان البرز شروع می‌شود و استان‌های تهران، خراسان، سیستان و بلوچستان، کرمان، یزد، اصفهان، قم و قزوین را در بر می‌گیرد. به این مناطق، بیابان‌های داخلی گفته و مناطق ساحلی خلیج‌فارس و دریای عمان نیز بیابان‌های ساحلی نامیده می‌شود. هر یک از این بیابان‌ها شرایط خاص خود را دارا است. تمام تمدن‌های ایران از این مناطق شکل گرفته است و آثار باستانی فراوانی از دوره‌های تمدنی در این بخش‌ها دیده می‌شود. این موضوع نشان دهنده این است که در زمان‌های دور، شرایط اقلیمی و آب و هوایی این مناطق طوری بوده که مردم در آن سکونت می‌گزیدند و با امکان بهره‌برداری از زمین که در شرایط مناسبی بوده است، گذران زندگی می‌کردند. نکته قابل توجه آن است که بیابان‌ها با وجود داشتن شرایط اقلیمی شکننده مانند دمای بالا و بادهای شدید، مناطق غیرقابل کشت محسوب نمی‌شود. آنها تنها به دلیل استفاده بی‌رویه ی انسان دچار این وضعیت شده‌اند.
شرایط بیابان‌زایی در ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟
 بیابان‌زایی به کاهش تولید در یک اکوسیستم گفته می‌شود که ممکن است در مناطق بیابانی، مرطوب یا حتی جنگلی نیز رخ دهد. درحال‌حاضر تخریب زمین در سراسر ایران وجود دارد. وضعیت منابع طبیعی ایران در شرایط بحرانی قرار گرفته است. تخریب آب، خاک و پوشش گیاهی روز به روز افزایش می‌یابد و حتی در شمال ایران و جنگل‌های زاگرس نیز بیابان زایی رخ داده است.
امروزه بیابان‌زایی تنها به مناطق خشک محدود نمی‌شود بلکه بیابان‌زایی بر اثر عوامل اقلیمی و انسانی به مناطق نیمه خشک و نیمه مرطوب نیز در کشور رسیده است تا جایی که حتی در مناطق مرطوب ایران نیز پدیده بیابان‌زایی در حال رخ دادن است. سطح جنگل‌های شمال ایران در ۴۰ سال پیش، سه میلیون هکتار بوده است اما امروزه تا زیر یک میلیون هکتار کاهش یافته است.
به این ترتیب پدیده بیابان‌زایی چه آسیبی برای جمعیت ایران به دنبال دارد؟
از ۴۱ بلای طبیعی موجود در جهان، ۳۱ بلا در ایران نیز اتفاق می‌افتد که مهم‌ترین آن خشکسالی و فرسایش خاکی و بادی است. بر اساس آمار منتشر شده، اکنون در حال پرداخت روزانه ۴۰۰ میلیون تومان خسارت حاصل از سیل هستیم. از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۷۸ شمسی، در هر دهه ۵۰۰ میلیون تن از خاک کشور تخریب شده و از بین رفته است. در دهه ۴۰، ۶۰ میلیون تن، در دهه ی ۵۰، ۷۵۰ میلیون تن، در دهه ۶۰، یک میلیارد تن، در دهه ی ۷۰، یک و نیم میلیارد تن و در دهه ۸۰ بیش از ۲ میلیارد تن از خاک کشور بر اثر سیل شسته و از دسترس خارج شده است. این در حالی است که برای تولید هر یک سانتیمتر خاک در شرایط مناسب، ۳۰۰ سال زمان لازم است و این میزان در شرایط نامناسب به یک هزار سال افزایش پیدا می‌کند.
در پیامدهای از بین رفتن پوشش گیاهی، زمانی که مراتع و جنگل‌ها از بین برود، روان آب‌ها مخرب‌ترین عامل فرسایش خاک خواهد شد. ۱۲۵ هکتار از سطح کشور تحت فرسایش آبی و بادی است. همچنین در مناطق بیابانی نیز فرسایش بادی وجود دارد. پدیده ریزگردها به نوبه خود، نوعی بیابان زایی است که بر اثر تغییر اقلیم، سدسازی‌های متعدد و غیرکارشناسی شده، خشکسالی و عوامل انسانی پدید آمده است. بر اساس آمار موجود در سال ۱۳۳۲ سطح جنگل‌های ایران و کشور ترکیه برابر با ۱۸ میلیون هکتار بود اما امروزه، ترکیه ۳۶ میلیون هکتار جنگل دارد و جنگل‌های ایران هم به ۱۲ میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار کاهش پیدا کرده است. این آمار نشان دهنده میزان تخریب در جنگل‌ها است.
سهم کدام یک از عوامل انسانی یا شرایط اقلیمی در پیدایش یا توسعه بیابان‌زایی بیشتر است؟
استفاده ی بی‌رویه از آب یکی از مهم‌ترین عوامل بیابان زایی است. در گذشته استفاده از قنات در قسمت‌های بیابانی مرسوم بوده است که متاسفانه در دهه‌های اخیر چاه، جایگزین قنات شده است و به دلیل استفاده بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی و زیر کشت بردن زمین‌ها، سطح آب چاه‌ها افت کرده است. در نتیجه، آب مصرفی به درجه  شوری رسیده و آب شور باعث تخریب زمین‌ها در مناطق بیابانی شده است. این در حالی است که کشاورزی ایران پایین‌ترین بازدهی آب را در کل جهان دارا است.
بر اثر چرای بی‌رویه دام، مراتع در حال تخریب شدن است. تعداد دام‌ها حدود ۲ و نیم برابر ذخیره مراتع است و چرای آنها پوشش گیاهی مرتع‌ها را از بین برده است. بر اثر این واقعه، روان آب‌ها شکل می‌گیرد و تخریب خاک رخ خواهد داد. حدود 5 میلیون راس دام در جنگل‌ها وجود دارد که دولت هیچ‌گونه مدیریتی بر آنها ندارد. چرای دام‌ها باعث از بین رفتن بوته‌های کوچکی می‌شود که قرار است به درخت تبدیل شوند. پس از آن فرسایش خاک نیز در انتظار زمین است. این در حالی است که برای رشد یک درخت و تنومند شدن آن ۱۰۰ سال زمان لازم است. افزون بر این‌ها، هماهنگ نبودن دستگاه‌های اجرایی و آموزشی از دیگر عوامل تشدید وضعیت نابسامان آب و هوایی در مناطق زیست محیطی ایران است.
چرا این مشکل در ایران با این وسعت و سرعت وجود دارد و چطور می‌توان از سرعت این پدیده کاست؟
چون میان سه بخش آموزش، تحقیق و اجرا از هم گسستگی وجود دارد و هر بخش به صورت جداگانه مشغول فعالیت است. نتیجه بخش بودن اقدام‌ها در جهت بیابان‌زدایی زمانی رخ می‌دهد که این سه بخش در ارتباط و فعالیت کامل با یکدیگر باشند.
برنامه‌هایی که تا امروز در راستای بیابان‌زدایی اجراشده را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
تاکنون اقدام‌های مناسبی در بیابان‌ها به منظور کنترل فرسایش بادی صورت گرفته است و برنامه‌های اجرایی در این مورد قابل قبول است. دفتر بیابان‌زدایی سازمان جنگل‌ها نیز در این زمینه پرتلاش بوده است. همچنین در دهه‌های اخیر بیش از یک و نیم میلیون هکتار جنگل کاری صورت گرفته است که به اصطلاح «تاغ کاری» نامیده می‌شود. تاغ نام نوعی گیاه مقاوم به خشکی است. برای نمونه در روستاهای شهر کاشان، تثبیت تپه‌های ماسه یی باعث شده تا منطقه ی روستایی که تا پیش از آن به دلیل روان شن‌ها خالی از سکنه شده بود، دوباره مسکونی شود و مردم به خانه‌های خود برگردند. این اقدام باید در دیگر بخش‌های بیابانی نیز صورت گیرد. حتی می‌توان گفت ایران در بخش بیان زدایی نسبت به دیگر کشورهای حاضر در آسیا و افریقا پیش قدم بوده و کارشناسان تجربه‌های خوبی در این زمینه دارند.
برای جلوگیری از گسترش زایش بیابان چه باید کرد؟
 به جای اضافه کردن تعداد سدها در کشور باید تولید را در واحد سطح بالا برد در حالی که این کار صورت نمی‌گیرد. همچنین، مشکل کمبود آب در مناطق بیابانی را باید حل کرد زیرا در غیر این صورت با پدیده مهاجرت مردم ساکن در قسمت‌های خشک و نیمه خشک مواجه خواهیم شد و بحران شدت خواهد گرفت. اصلاح الگوی کشت در هر منطقه از کشور نیز از دیگر راهکارهای لازم در این راستا است. در هر کجا باید محصول متناسب با آب و هوای آن منطقه کشت شود. برای نمونه کاشت درخت سیب در منطقه ارومیه به دلیل نیاز فراوان به آب، روشی نادرست است.
دولت باید اطلسی از منابع طبیعی کشور، برای استعداد هر منطقه در بخش‌های گوناگون تهیه کند که طرح‌های توسعه یی و کشاورزی بر اساس آن اجرا شود. همچنین باید برنامه‌های مدون و کارشناسی شده در جهت اصلاح کشاورزی و استفاده از منابع طبیعی تهیه کرد. نخستین گام در این مسیر نیز تسلط نگاه جامع‌نگر در حوزه‌های آبخیزداری است.
فرهنگ‌سازی در جهت استفاده از منابع طبیعی و طبیعت نیز از دیگر وظایف دولت در زمینه مقابله با بیابان‌زایی است. به اعتقاد بنده بیشترین تخریب از سوی مهندسان عمران صورت می‌گیرد چرا که هر یک از جاده‌سازی‌ها، سدسازی‌ها و بناهای عمرانی که باعث تخریب زمین شده، به‌دست مهندسان عمران صورت گرفته و برای آنها هیچ کار کارشناسی در جهت حفظ منابع طبیعی صورت نگرفته است. در این زمینه می‌توان به سدسازی‌های غیراصولی بدون درنظر گرفتن حق‌آبه‌ها اشاره کرد.
متاسفانه در منابع طبیعی و استفاده از آن نگاه جامع‌نگر نداریم. باید بدانیم در جنگل ها، مراتع و مناطق بیابانی قرار است چه اقدام هایی صورت گیرد و چه بهره‌برداری هایی خواهد شد. برنامه‌های موجود در این زمینه نیز با سرعت تخریب منابع طبیعی در ایران یکسان نیست. شیب تند تخریب از یک طرف و سرعت پایین عملیات جلوگیری از تخریب از طرف دیگر باعث خواهد شد منابع طبیعی تا چند دهه آینده در ایران به طور کامل تخریب شود. همچنین می‌توان از فایده گردشگردی در مناطق بیابانی نیز در راستای احیای این مناطق نیز سود جست و با استفاده از جذابیت‌های دشت‌ها و بیابان‌های ایران، گردشگری خارجی را توسعه داد.


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/3na9eg