شنبه 22 اردیبهشت 1403 - 11 May 2024
کد خبر: 1652
تاریخ انتشار: 1400/06/30 14:00

عبور از بحران با تغییر رویکرد دولت

مزیتی که صنایع فولادی ما نسبت به سایر کشورها دارند، وجود معادن و ذخایر متعدد سنگ‌آهن در کشور است اما همین مزیت در حال تبدیل به یک عامل بازدارنده در توسعه بهره‌وری است؛ به این معنا که از وجود این ذخایر معدنی در کشرو به صورت بهینه استفاده نشده و وجود آن به نوعی دلیلی بر غیر‌واقعی بودن نرخ سنگ‌آهن به شمار می‌رود. در توضیح این مسئله می‌توان گفت تمامی صنایع در کشورها برای تولید نیازمند مواد اولیه هستد.

 این ماده اولیه یا باید از طریق منابع داخلی تهیه شود یا از راه واردات. در کشور ما به دلیل وجود منابع متعدد سنگ‌آهن، در عمل صنایع زنجیره این بخش نیاز به تامین مواد اولیه توسط واردات از سایر کشورها و پرداخت‌ هزینه‌های متعدد از جمله حمل‌ونقل ندارند. از همین رو این کاهش هزینه‌ها و سهولت در تهیه، یک فرصت برای صاحبان صنایع محسوب می‌شود. بنابراین اگر سنگ‌آهن با نرخ جهانی یا حتی فوب خلیج‌فارس به صنایع فولادی فروخته شود، باز هم به دلیل نبود هزینه‌های اضافی یادشده، نرخ تمام‌شده تولید برای آنها اقتصادی و سودآور است. بنابراین همین نبود هزینه‌های حمل‌ونقل و واردات، باید به‌عنوان سود برای فولادسازان کفایت کرده و دلیلی مبنی‌بر ارزان فروختن سنگ‌‌آهن وجود ندارد. اما متاسفانه امروزه شاهد غیرواقعی بودن نرخ سنگ‌آهن هستیم و خبری از قیمت‌گذاری با معیارهای جهانی نیست. با ادامه وضعیت موجود اگر در تامین سنگ‌آهن با کسری مواجه شویم، صنایع فولادی باید مواد اولیه خود را نه به نرخ فعلی و جهانی بلکه حتی با مبالغ بسیار بیشتری تهیه کنند و این هزینه، به اندازه‌ای نیست که صنعتکاران ما قادر به پرداخت آن باشند. در این شرایط هیچ یک از فرآیندهای بعدی زنجیره بخش معدن امکان فعالیت نداشته و ما ظرفیت کل زنجیره تولید آهن و فولاد را از دست خواهیم داد. از این رو، توجه به قیمت‌گذاری‌های سنگ‌آهن به‌عنوان حلقه اول زنجیره باید دغدغه امروزه نهادهای دولتی متولی معدن باشد. برخی نگرانی‌ها پیرو اتمام ذخایر مواد معدنی از جمله سنگ‌آهن مطرح شده که این موضوع را به‌عنوان بحران تلقی نمی‌کنم چراکه ما معادن دست‌نخورده بی‌شماری در کشور داریم که با بهره‌گیری از آنها می‌توانیم به حداکثر سود برسیم. اما تمامی این موضوعات را در کنار یکدیگر باید به‌عنوان یک زنگ خطر تلقی کنیم؛ واقعی نبودن نرخ سنگ‌آهن، وجود معادن دست‌نخورده و نبود فعالیت‌های مرتبط با اکتشافات عمیق همه و همه مسائل و مواردی است که در صورت بی‌توجهی به رفع آنها، در آینده نه‌تنها بخش معدن سنگ‌آهن بلکه تمام زنجیره ارزش افزوده آن با مشکل مواجه خواهد شد. به‌شخصه بزرگ‌ترین ایراد را رویکرد در سیاست‌گذاری‌های کلان این مسئله می‌دانم. به‌عنوان مثال، معادن کوچک‌مقیاسی که در بخش سنگ‌آهن بنا بر دلایل‌ مختلف تعطیل می‌شوند یا هنوز فعالان معدن به سمت بهره‌وری از آنها حرکت نکرده‌اند، یکی از نکاتی است که می‌تواند برای ادامه حیات زنجیره سنگ‌آهن دردسرساز باشد.

ما برای فعال‌سازی معادن کوچک‌مقیاس باید یک پارادایم جدید فعالیت تعریف کنیم. باید توجه داشته باشیم که همزمان با اصلاح نرخ و در نظر گرفتن شرایط ویژه برای توسعه بخش معدن می‌توان ضمن گذر از تهدید‌ها، به رشد و رونق دست‌ یافت. توسعه فعالیت‌های اکتشافی، تامین ماشین‌آلات استخراج و ورود فناوری‌های نوین همگی در کنار یکدیگر به فعال‌سازی و افزایش بهره‌وری معادن کوچک‌مقیاس کمک خواهند کرد. نباید از این نکته غافل شد که امکان دارد با فراهم‌سازی این شرایط و بسترهای مناسب برای فعالیت معادن، معادن کوچک‌مقیاس کشور تبدیل به معادن بزرگ شوند چراکه معادن بزرگ‌مقیاس ‌از ابتدا با ظرفیت بالا و در همین مقیاس فعالیت نداشتند و در ابتدا از سطح‌های پایه شروع به فعالیت کردند. در گذر زمان نیز با توسعه فعالیت‌ این معادن، امروزه در مقیاس‌های بزرگ در حال بهره‌برداری از آنها هستیم. همان‌طور که‌ ‌اشاره کردم، به نظر می‌رسد اگر رویکردهای موجود دولتی و سیاست‌گذاری درباره بخش معدنی کشور تغییر کند، قطع به یقین فرصت‌های از دست رفته به حداقل خواهند رسید و از رونق معادن کوچک‌مقیاس، توسعه بخش معدن و به دنبال آن گسترش صنایع وابسته (به‌ویژه کل زنجیره آهن و فولاد) را شاهد خواهیم بود.

سعید عسکرزاده-دبیر انجمن سنگ‌آهن ایران


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/39kqq2