ساختار متفاوت بانکداری در ایران
محمد صفوی-کارشناس پولی و بانکی
بنگاهداری کردن بانکها اقدام جدیدی نیست. بهنظر میرسد باوجود مشکلاتی مانند رکود، نااطمینانی از تحولات اقتصادی، جذاب نبودن نرخ سود بانکی و ضعف نظام بانکی در جذب سپردههای کلان و...، شکستن مقاومت بانکها برای خروج از بنگاهداری برای بانک مرکزی و نظام اقتصادی، دشوارتر از قبل شده است. این در حالی است که بنگاهداری غیرمتعارف شبکه بانکی، فشارهایی را به اقتصاد ملی و بخش تولید وارد کرده است؛ هرچند نباید فراموش کنیم که بسیاری از بنگاههایی که امروزه بانکها بر آنان سیطره مالکیتی و مدیریتی پیدا کردند، در ازای بدهیها و مطالبات به شبکه بانکی واگذار شدهاند.آنچه مسلم است ساختار و سیستم بانکداری در ایران متفاوتتر از دیگر کشورها است و اگر بانکهای ایران بنگاهداری نکنند، ادامه حیات برای آنها دشوار خواهد شد. بهنظر بنده بانکداری در ایران برمبنای علم پایهریزی نشده و همین باعث شده آنها برای بقا چارهای جز بنگاهداری و استفاده از روشهای مرسوم نداشته باشند؛ بهعبارت دیگر بانکها برای جبران ناترازی ناچار به بنگاهداری شدهاند، زیرا سیستم بانکداری در ایران بهگونهای ترسیم و تدوین شده که بانکها به این سمت متمایل شوند. سیستم از اجزای مرتبط به هم تشکیل میشود که امکان بررسی جداگانه آنها وجود ندارد؛ از این رو بانکداری ایران را باید جزئی از اقتصاد کشور بدانیم و در این ساختار آن را موردتجزیه و تحلیل قرار بدهیم. با این وصف میتوانیم بگوییم اصلاح ساختار بانکداری در شرایط فعلی اقتصاد کشور دشوار است.موضوع دیگری که بانکها را به سمت بنگاهداری متمایل کرده این است که در ایران سلیقه بر سیستم پیشی میگیرد. روشهای اداره بانکها در ایران متفاوت است، اما بانکهای دولتی و خصوصی تلاش دارند در پرداخت سود بانکی متناسب با قواعد بانک مرکزی عمل کنند. بانکها در کشورهای توسعهیافته موظفند ریسک سرمایه و درآمد را به سپردهگذار اعلام کنند، در حالی که این روند در ایران مرسوم نیست.
همچنین در اقتصادی که تسهیلات به قیمتی کمتر از نرخ تورم پرداخت میشود، همه خواستار تسهیلات هستند. امتحان کنید؛ به خیابان بروید و از رهگذران بپرسید و ببینید چند درصد آنها خواهان تسهیلات با نرخ رسمی هستند. حتی آن فردی هم که از فعالیتهای اقتصادی دور است، میداند اگر امروز مایحتاج فردایش را با وام خریداری کند، به میزان تفاوت نرخ تورم و سود بانکی سود برده است.در دهه اخیر دولتها تلاش کردند با این وجه از بنگاهداری در بانکها مقابله کنند، اما اینکه تا چه میزان در این مسیر موفق بودهاند چندان روشن نیست، زیرا سیستم بانکداری در هیچ جای دنیا مانند ایران دولتی نیست. در ایران ساختار بانکها علاوه بر دولتی بودن عریض و طویل هم هست و همین موضوع بررسی عملکرد بانکها را دشوار کرده است.
در دنیا روانشناسی ریسک وجود دارد و افراد پیش از اعطای تسهیلات روانشناسی میشوند و اگر تخلفی کرده باشند، وام به آنها شخص تعلق نمیگیرد. این در حالی است که در ایران دولت بانکها را مکلف به پرداخت برخی از وامها میکند و بانکها نیز تابع دولت هستند.در شرایط زیانده بودن برخی بانکها، تعدادی از بنگاههای بانکها بیمصرف ماندهاند؛ مانند ساختمانهای مسکونی، شهرکهای نیمهکاره و.... این مراکز از محل سرمایه اقشار ضعیف و سپردههای خرد ایجاد شده است.
اگر قرار است سیستم بانکی اصلاح و از بنگاهداری خارج شود، باید بپذیریم که جهان امروز برمبنای علم اداره میشود و متناسب با پیشبینی دقیق و براساس آن حرکت میکند؛ از این رو باید بانکداری بهسمتی حرکتی کند که با تغییرات لحظهای هماهنگ شود و با نگاه دستوری نباید و نمیتوان بانکها را اداره کرد.بهنظر میرسد بانکها علاوه بر انجام وظایف تکلیفی برای جبران ناترازی و کسب سود به سوداگری نیز متمایل شدند؛ در حالی که مطابق با سیاستهای جدید ابلاغی وزارت اقتصاد، سرمایهگذاری بانکها در بازارهایی مانند سکه، طلا و مسکن ممنوع است. کارشناسان بانکی بر این باورند که خروج دفعی بانکها از بازارهای موازی باعث ورشکستگی بانکها خواهد شد، از این رو خروج از فعالیتهای سوداگرانه، باید بهشکل تدریجی صورت بگیرد.