سیاست کوتولهپروری و نمایشگاه تحول صنعت خودرو
امیرحسن کاکایی- عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت
هفته پیش در فرودگاه تهران در اتوبوس مخصوص داشتم به سمت پایانه میرفتم که ناگهان توجهم به یک موضوع جلب شد: مدتهاست اسمی از هما نمیشنوم. هواپیمایی ملی ایران که به زیبایی اسمش را هما گذاشته بودند و روزی روزگاری، اگر جزء نخستینهای دنیا نبود، اما از نخستینهای منطقه بود. برعکس هر دفعه که مسافرت هوایی دارم، تا دلتان بخواهد اسم یک هواپیمایی جدید را میشنوم و هواپیماهای کوچک و کهنهای را در فرودگاه میبینم که مو به تن آدم سیخ میکنند. سری آخر یک اسم جدید شنیدم و دوستان به علت کمبود بلیت، برایم از آن هواپیمایی بلیت خریدند. تحقیق کردم و آنقدر ترسیدم که ترجیح دادم یک روز دیر به مقصد برسم، تا اینکه احتمال هرگز نرسم. دوستان لطف کردند و بلیت شرکت دیگری برایم پیدا کردند، البته با نصف روز تاخیر نسبت به بلیت قبلی.
اما چرا وقعا ما به اینجا رسیدیم؟ تحریمها بلاهایی سر ما آورده که حالا حالاها طول میکشد تا بهطور کامل اثرات آن را شناسایی کنیم. البته سیاستگذاریهای داخلی هم کمتر از تحریمها اثر نداشته است. یکی از این سیاستها، کوتولهپروری است که در بسیاری از زمینهها مشهود است. من بزرگشده صنعت خودرو هستم و این را با پوست و گوشت و استخوانم تجربه کردهام. روزی روزگاری بزرگترین خودروسازی منطقه را داشتیم. قبل از آن سازمان گسترشی داشتیم که خیلیها آرزویش را داشتند. مطمئنم که جایی مانند سامسونگ الگوی اولیهاش را از همین سازمان برداشته است. البته ادعا نمیکنم که اصل ایده ایرانی بوده است. بههرحال سازمانهایی مانند سازمان گسترش و سازمان مدیریت صنعتی داشتیم که پیشرفتهای دهه ۴۰ را با کمترین هزینه رقم زدند و خیلیها حسرت ما را میخوردند. شاید اگر درآمد نفتی در دهه پنجاه اینقدر بالا نمیرفت، الان ما هم مانند ژاپن و کره جنوبی جزء بزرگان اقتصاد دنیا بودیم.حالا با داشتن بیش از ۳۶ عضو رسمی انجمن خودروسازان، و بیش از۱۰۰ پروانه بهرهبرداری خودروسازی، و بیشتر از آن موتورسیکلتسازی در کشور، وضعیت حملونقل ما این است. تا آنجاکه میدانم در مورد قطار هم با تعدد تولیدکنندگان واگن روبهرو هستیم. اما امان از وجود یک غول صنعتی در یکی از این زمینهها. حالا از ۴۰، ۵۰ سال تاریخ معاصر بگذریم. چه شد که طی دو سال گذشته که دولت جدید مدعی بود صنعت خودرو را متحول میکند و قیمتها را کاهشی خواهد کرد، خودرو اقتصادی به بازار عرضه میکند، بازار را رقابتی میکند و توسعه فناوری بومی را رونق میدهد، حالا نمایشگاهی میگذارد تبا عنوان نمایشگاه تحول صنعت خودرو و در آن انگار در نمایشگاه خودرو یکی از استانهای چین شرکت کردهایم؟ چه شد از آنهمه کارآفرین نامدار و بزرگ به این روز افتادهایم؟ مگر ما کم کارآفرین بزرگ داریم؟
میخواهم کمی درباره این سوال کلیدی، یک تحلیل ارائه دهم. همانطور که بارها توضیح دادهام، سالهاست سیاستهای اقتصادی کشور، به سمت دلالپروری رفته و کارآفرینان صنعتی سرکوب شدهاند. اما کارآفرینان همچنان به تلاش خود ادامه میدهند. البته از سویی تعداد کارآفرینان رو به فزونی است، اما از سوی دیگر شرایط برای ایجاد کسبوکارهای بزرگ مبتنی بر تولید فراهم نیست و با توجه به شرایطی که دولت و مجلس فراهم کرده، هر روز به تعداد شرکتها اضافه میشود. اما نتیجه این حرکت در صنعتی مانند صنعت خودرو، یعنی کوتولهپروری. وقتی تعداد کوتولهها زیاد میشود، بهتدریج جا برای غولها کم خواهد شد. آن کوتولهها آویزان دولت میشوند و دستوپای آن غولها را میبندند و بهتدریج تعداد کوتولهها بیشتر میشود. نهایتا غولها بسیار ضعیف شده و شرایط آماده میشود برای نابودی غولها. در چنین شرایطی بهتدریج حتی کوتوله بودن افتخار میکنند.کوتولهپروری در اقتصاد و صنعت به معنی کاهش بهرهوری و افزایش هزینههای زندگی است. پس مردم هم شاکی میشوند. البته کوتولهها وانمود میکنند که غولها مقصر هستند. از آن طرف مردم رقابت بینالمللی را میبینند و نهایتا غولهای بینالمللی از سدهای تعرفه و تحریمها میگذرند. البته غولها حواسشان هست که ورود مستقیم به شهر کوتولهها، خطراتی دارد. آنها میدانند در این شهر، میتوانند کوتولههایی را بیابند که بدون زحمت زیاد، منافع را برای آن غولها جمعآوری کنند. امروز کوتولههای ضعیف شده که نمیتوانند پاسخگوی خواسته مردم و مسئولان باشند، ضمن اینکه نمیخواهند غول اصلی دوباره به جایگاه اصلی خود بازگردد، برای حفظ خود هرکدام به یکی از غولهای خارجی میچسبند که تضمینی برای بقاء آنها هستند.
چینیها که اروپاییها را هم پشتسر گذاشتهاند و خود را فقط رقیب امریکاییها میدانند، با توجه به شرایط ژئوپلتیکی و اقتصادی، دنبال بازارهای جدید هستند. از سویی ایران جای خوبی است برای تامین نفت چینیها. طبق آخرین گزارش اکونومیست، نفت ایران زیر نرخ عمدتا به چینیها فروخته میشود و برای اینکه از دلار استفاده نمیکنیم، مجبوریم از آنها کالا بخریم. چه بهتر از این برای آنها!؟ انرژی و مواد اولیه ارزان و بازار فراهم برای محصولات آنها. اما چرا نمیتوانیم مقابله کنیم؟ خیلی ساده است، چون ما سالهاست با کوتولهپروری و ناشایستهگزینیها، دلالها را تقویت کردهایم و کارآفرینان بزرگ را یا از مسیر اصلی منحرف و تبدیل به دلالان بزرگ کردهایم یا سرکوب و تبدیل به کوتولههای تولیدکننده که خودبهخود بهرهوریشان پایین است. برخی هم از کشور میروند و در جاهای دیگر دنیا کارآفرینی را دنبال میکنند. هرکسی هم بخواهد این مسیر را تصحیح کند و دوباره غولهای رقابتپذیر در سطح بینالمللی ایجاد کند، با خیل عظیمی از لشکر کوتولهها روبهرو میشود و بهطور خودکار انگار مقابل جامعه میایستد. پس این حلقه باطل تا نابودی کامل صنعت و تحویل دودستی آن به غولهای جدید بینالمللی، ادامه مییابد.