-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->منوچهر محمدشمیرانی-کارشناس ارتباطات

مغایرت استراتژی ما با «استراتژی توسعه»

منوچهر محمدشمیرانی-کارشناس ارتباطات

کره زمین، هوا، خاک و آب، از اجدادمان به ما ارث نرسیده است، بلکه، قرضی است از کودکان ما.

(مهاتما گاندی)

کمی بایستیم و به بلایی که بر سر خودمان، زندگی‌مان و اطراف‌مان آورده‌ایم، بیندیشیم. به‌راستی، چرا فکر می‌کنیم آب و هوا و خاک، فقط مال ماست و حق هرگونه دخل و تصرف و دست‌اندازی به آن را داریم؟ چرا فکر می‌کنیم حق داریم ذخایر نفتی و معدنی کشور را تاراج کنیم و تنها برای امیال خودمان هزینه کنیم؟ چرا فکر نمی‌کنیم با بلایی که بر سر سرزمین‌مان و منابع آن و ذخایر ارزی آن می‌آوریم، کودکان ما و نسل‌های بعدی، چه باید بکنند؟ و چرا فکر نمی‌کنیم در فردای تاریخ، آیندگان در قضاوت خود، ما را با چه القابی توصیف خواهند کرد. وقتی که امروز، به‌جای توسعه داشته‌های‌مان در تمام زمینه‌ها، فقط به فکر «حال» بوده‌ایم؟! آن قدر، از جیب منابع‌طبیعی و خدادادی کشور خورده‌ایم که برای نسل‌های آینده، چیزی در انبان نمانده است و می‌رویم مصداق کسانی شویم که: «نه، دنیا را دارند و نه، آخرت را.» اگر کمی تعمق کنیم، حرف گاندی، علاوه بر اینکه منطقی و عقلانی است، از نگاه شرع و قانون اساسی ما نیز، موردتایید است و اگر در این سال‌ها به آن توجه می‌شد و وجهه همت قرار می‌گرفت، به‌یقین، نحوه نگهداری از انفال، منابع‌طبیعی، جنگل‌ها، رودخانه‌ها، ذخایر نفت و گاز کشور و... این گونه نبود و به‌عنوان امانتی برای تحویل به نسل‌های آینده، تلاش می‌شد تا این سرمایه‌های خدادادی، حفظ شوند و توسعه و گسترش پیدا کنند. جدا از تعریف‌های متنوع و متعددی که برای توسعه وجود دارد، باید پذیرفت که ذات توسعه، با گسترش و افزوده شدن همراه است و اگر قرار باشد، ذخایر نفت و گاز کشور فروخته شود و درختان، جنگل‌ها، آب و خاک کشور به باد فنا برود، دیگر چیزی برای فرزندان‌مان باقی نخواهد ماند تا بتوانند نفسی به‌راحتی بکشند و در سایه امن درختان سرزمین‌شان بیاسایند. ممکن است بخواهیم توجیه کنیم که اقلیم ایران، کم‌آب و خشک است و تاریخی سرشار از جنگ و حمله و تخریب و غارت بیگانگان داشته و باتوجه به پراکندگی مناطق آن، شاید کمتر حکومت مرکزی فراگیری را تجربه کرده است و حاکمانش ـ در طول تاریخ ـ به‌جای حاکمیت قانون، بیشتر براساس میل خویش حکومت کرده‌اند. اما این بهانه‌ها، موجب نمی‌شود حالا که می‌دانیم چه می‌خواهیم و گره کار در کجاست، باز هم بخواهیم بر طبل نابودی منابع خدادادی و ذخایر ارزی‌مان بکوبیم و داشته‌های‌مان را در راهی به‌کار بگیریم که نسل‌های آینده هیچ، نسل فعلی هم بهره چندانی از آن نبرد.

در این زمینه، دکتر رضا داوری عقیده دارد: آرزوی توسعه وجود دارد،اما اراده توسعه، نه. وی اضافه می‌کند ما، عقل توسعه هم نداریم. از نشانه‌های وجود عقل توسعه، پرسش داشتن و اما و چرا گفتن و نقص‌ها را دیدن و نقد کردن است. به تعبیر او، توسعه در اولویت حکومت‌ها نیست. شاید توسعه را دوست داشته باشند،اما اولویت اول‌شان نیست.

استراتژی توسعه

ای کاش، سیاست‌گذاران کمی تامل کنند و بایستند تا گردوغبار راه فرو بنشیند تا ببینند در چه مسیری گام بر می‌دارند؟ آیا راهی که می‌روند به‌سوی توسعه است یا ترکستان؟ و آیا تاکنون، به این فکر افتاده‌اند که در مقایسه با کشورهای اطراف، بررسی کنند و ببینند چه شده است که سرعت آنان در توسعه از ما سریع‌تر است؟

برای رسیدن به توسعه، نیاز به استراتژی و تاکتیک‌های مناسب است که گاهی با «استراتژی توسعه» در تصمیم‌گیری‌ها ما مطابق نیست. البته بیش از 2 قرن است که کمتر کسی، این نقصان را پذیرفته و این جست‌وجوی ۲۰۰ ساله ایرانیان در پی توسعه را، شاید بتوان این‌گونه بازگو کرد؛ ۲۰۰ سال پیش، عباس‌میرزا پس از شکست از روسیه، از نماینده فرانسه پرسید: «نمی‌دانم این قدرتی که شما را، بر ما مسلط کرده، چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما، چه بوده است؟»

هر کشوری، برای توسعه خویش در گام نخست، باید به یک تعبیر و معنای واحد از توسعه، در میان حاکمان و مردم برسد تا همگی بدانند برای چه هدفی و در چه راهی باید تلاش کنند. پس از آن، باید درآمدها و منابع آن کشور، در خدمت توسعه همه‌جانبه کشور و رفاه شهروندانش به‌کار گرفته شود. این حرف‌ها، حرف‌های تئوریک است و صحنه عمل، چیز دیگری را نشان می‌دهد. به‌تازگی یک کارشناس اقتصادی عنوان کرده که سیاست ارزی ما، در 4 دهه گذشته، مایه شرمندگی است. دلیل آن را هم، این‌گونه عنوان کرده است که در ۲۰ سال گذشته، چیزی در حدود هزار و 500 میلیارد دلار منابع ارزی داشته‌ و آنها را به هدر داده‌ایم. وی اضافه کرده است: هزار و 500میلیارد دلار، منابع خیلی سنگینی است، در حالی که اگر فقط یک‌چهارم آن را برای زیرساخت‌ها هزینه می‌کردیم، از نظر زیرساختی، در رده کشورهایی مانند ژاپن قرار می‌گرفتیم. شاید با دیدن این رقم، دود از سر خیلی‌ها بلند شود،اما کارشناسان می‌گویند از یک‌سو ـ به‌ظاهر ـ برای روزهای مبادا و سختی کشور، صندوق توسعه ملی را راه انداخته‌ایم تا ضمن حفظ ذخایر ارزی کشورمان، بتوانیم در شرایط بحرانی دوام بیاوریم و این ذخایر ارزی را، تنها برای اهداف تعیین‌شده صندوق توسعه ملی استفاده کنیم. اما از سوی دیگر، به‌قول حرف‌های اخیر رئیس صندوق توسعه ملی، نحوه هزینه‌کرد قلک ارزی نسل‌های بعد، شکل و شیوه دیگری دارد. وی در حرف‌هایش گفت: مجموعا ۱۰۰میلیارد دلار از دولت‌ها و ۳۶ میلیارد دلار از بخش خصوصی طلب داریم و در واقع، پول جیرینگی که برق می‌زده را داده‌ایم و حالا باید به زحمت، آن را پس بگیریم. به این ترتیب، با پخش کردن منابع ارزی کشور، به‌عنوان سنگ‌بنای موردنیاز توسعه کشور، بدون اعتبارسنجی و دریافت تضمین‌های لازم از وام‌گیرندگان، به قول رئیس صندوق توسعه ملی، علاوه بر اینکه «باید مراسم ارتحال حساب ذخیره ارزی را برگزار کنیم»، باید از خیر توسعه کشور هم بگذریم که بدون پول و بدون مدیریت درست بر پول، هیچ کشوری نمی‌تواند گامی به جلو بردارد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین