در صحبت با آنها، متوجه شدم که تصور اکثر افراد از بازاریابی و فروش این است که یک مغازه کوچک یا یک فروشگاه بزرگ در جایی مناسب باز کنند و یا بعد از توسعه اینترنت، یک سایت فروشگاهی بزنند تا مردم بیایند و از آنها خرید کنند و زمانی هم که میخواهند بازاریابی انجام دهند کارت و کاتالوگ های یک صفحهای تا چند صفحه ای چاپ میکنند و به هر کسی که میرسند کارت ویزیت خود را به آنها میدهند. بعضی از ایشان، حتی به این مسئله هم اشاره میکنند که ما در اینستاگرام و روبیکا هم صفحه کاری داریم و محتوا هم تولید میکنیم ولی کسی از ما خرید نمیکند.
البته در بیشتر اوقات سعی میکنم با راهکارهای ساده ای که به آنها نشان میدهم کمی در بالا رفتن درآمد به ایشان کمک کنم. با این حال، اگر بخواهیم به فروش های بالا دست پیدا کنیم اول باید مفاهیم اولیه بازاریابی، تولید محتوا، بازاریابی محتوا و فروش را کامل درک کنیم، تفاوت آنها را بدانیم تا بتوانیم در هر زمان بر اساس موقعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه ای که در آن زندگی میکنیم راهکار خروج از بحران و حتی راهکار درآمد بالا را پیدا کنیم و بعد، آن را اجرا نماییم.
به همین علت اول میخواهم بازاریابی را بر اساس تجربه های خودم، تعریف کنم اگرچه بزرگان حوزه بازاریابی ایران و جهان، تعاریف متعددی را بیان کردند و در کتابهای زیادی از آنها نقل قول شده است. حتی سایتهایی مانند متمم هم در آموزشها به آنها استناد کردهاند ولی در اینجا تعریفی که من درک کردم را مینویسم و امیدوارم که برای شما مفید باشد.
بازاریابی چیست؟
بازاریابی یعنی اینکه یک یا چند دسته افراد را از بین مخاطبینی که به محصول ما نیاز دارند را انتخاب کنیم و بعد به هر دسته، نشان دهیم که محصول ما چه ارزشی دارد.
دقت کنید باید نشان دهیم نه اینکه بگوییم، چون حرفهایی که میزنیم تا 20 دقیقه بعد کمتر از 40 درصدشان به یاد فرد مقابل میماند اما زمانی که به او نشان دهیم مغز مخاطب برای چند ثانیه یا چند دقیقه به آن موضوع فکر میکند و جایی در حافظهاش برای مدتی ذخیره میشود.
بعد از اینکه ارزش محصول را به آنها نشان دادیم باید آنها را متقاعد کنیم تا مخاطب، به مشتری ما تبدیل شود البته دقت کنید مشتری با خریدار متفاوت است.
خب حالا..
مشتری کیست؟ تفاوت مشتری و خریدار چیست؟
مشتری کسی است که احساس نیاز به محصول ما و محصولات مشابه میکند و خریدار کسی است که از بین تولیدکنندگان و یا دارندگان محصول مورد نیازش، ما را انتخاب میکند و در ازای پرداخت هزینه نقدی یا غیر نقدی به ما، محصول ما را میخرد. به زبان ساده یعنی کسی که به ما پول میدهد تا از محصول ما استفاده نماید.
فکر کنم متوجه شدی که مخاطب ما، تا زمانی که تبدیل به مشتری شود باید یک سفر را طی کند و در این سفر، بازاریاب با برنامه بازاریابی خودش، در واقع راهنمای او در سفر هست.
حالا بنظرت بازاریابی محتوا معنیاش چیست؟ اصلا فرقی با بازاریابی دارد؟
دوست من، برای درک بهتر بازاریابی محتوا پیشنهاد میکنم این مقاله را تا پایان مطالعه کنی.
بازاریابی محتوا چیست و چه فرقی با بازاریابی دارد؟
در واقع، بازاریابی محتوا در دل بازاریابی قرار داد برای اینکه دقیق تر متوجه بشویم باید بدانیم که بازاریابی به 2 صورت انجام میشود.
انواع بازاریابی:
مهمترین مزیت بازاریابی برونگرا، سرعت در نتیجه گیری نهایی است. یعنی زودتر مشتری تبدیل به خریدار میشود چون مشتری شما را میبیند و راحتتر تصمیم میگیرد که به شما اعتماد کند یا نه.
اینکه مشتری به شما اعتماد کند یا نه، به روش مذاکره، فن بیان و محتوایی که در جلسات مشاوره بیان میکنی، ربط دارد. پس میبینی حتی اگر جزء افراد برونگرا هستی و از بازاریابی برونگرا استفاده میکنی باید تکنیک تولید محتوای حرفه ای را بدانی تا بتوانی مشتریات را قانع کنی. فقط خوش زبان بودن و برقراری ارتباط کافی نیست چون در اینصورت فقط یک دوست هستید که اوقات خوشی را با هم سپری میکنید.
در دوره تخصصی تجربه طلایی، تکنیک های تولید محتوای حرفه ای را بطور کامل آموزش داده ایم و اگر دوست داری اطلاعات بیشتری در مورد آن بدانی روی دکمه زیر کلیک کن.
در مورد دوره تخصصی تجربه طلایی
حالا بنظرت معایب این نوع بازاریابی (بازاریابی برونگرا) چیست؟
از معایب این نوع بازاریابی، میتوانیم به مشکلات ارتباط اولیه اشاره کنیم. فرض کنید با مشتریای که اصلا تو را نمیشناسد میخواهی صحبت کنی در اولین برخورد ممکن است بسیار سرد و حتی گاهی اوقات با بیاحترامی برخورد کند که خب، تحمل این مسائل، سخت است و باید خیلی تمرین کنی تا اولا خودت را کنترل نمایی و همچنین، باید مدام خودت به خودت روحیه دهی تا افسرده و دلسرد نشوی.
البته مشکلات دیگری دارد مانند پیگیری مستمر، بطوری که مشتری از دست شما خسته نشود بلکه بعد از هر پیگیری، نسبت به شما حس بهتری پیدا کند.
بسیار خب تا اینجا را من گفتم بقیه آنها را هم شما پیدا کنید. (همه کارا رو که من نباید انجام بدم).
حالا برویم سراغ مزایا و معایب بازاریابی درونگرا. موافقی؟
فامیل دور " مثلا اگه موافق نباشم نمیری سراغش".
اصلی ترین عیب بازاریابی درونگرا، طولانی بودن رسیدن به نتیجه نهایی، یعنی فروش نهایی است. چون در این روش، ارتباط مستقیم کمتر است و معمولا افرادی هم که بیشتر از این روش استفاده میکنند تمایل کمتری به برقراری ارتباط با دیگران دارند.
مشتری شما را از نزدیک نمیبیند ناخودآگاهش کمتر میتواند، زبان بدنتان را تحلیل کند با شما دست نمیدهد که بتواند ارتباط حسی پیدا کند ( حالا بهانه برای ارتباط با نامحرم پیدا نکنید بعد بگذارید گردن من).
تمام این موارد باعث میشود در ابتدای این مسیر، مخاطب نسب به شما بدبین یا بی تفاوت باشد.
عیب دیگر آن، البته من آن را عیب نمیدانم بلکه میگویم سختیاش، این است که باید در تولید محتوا، حرفه ای باشی تا بتوانی اول ذهن مخاطب را درگیر کنی بعد با او ارتباط ذهنی برقرار کنی و اینکار را آنقدر تکرار کنی تا با تو صمیمی شود.
در آن موقع، او اگرچه تو را ندیده است ولی تو را میشناست و به حرفهایت اطمینان میکند و در این زمان است که، از مخاطب به مشتری تبدیل میشود.
البته کار همین جا تمام نمیشود بلکه در مراحل بعدی هم باید با محتواهایی از نوع دیگر، دوباره با او ارتباط برقرار کنی تا از مشتری به خریدار تبدیل شود.
شاید الان بگویی این همه عیب و سختی دارد پس چه مزیتی میماند که افراد یا شرکتها بخواهند از آن استفاده کنند. خب پاسخ من، این است که عجله نکن زیرا در ادامه ثابت خواهم کرد که بازاریابی درونگرا علیرغم سختی و طولانی بودن آن بسیار هم سودآور خواهد بود. پس قسمت بعد را هم با دقت بخوان.
در این نوع بازاریابی نیازی نیست با مخاطب هدفت بطور مستقیم تماس بگیری بلکه او خودش تصمیم میگیرد که آیا به حرفهایت گوش کند یا نه. و اینکه چه زمانی با شما ارتباط برقرار کند در این حالت دیگر، تحمل عصبانیت و توهین مخاطب وجود ندارد یا خیلی کم است.
مزیت دوم آن است که چون مشتری خودش انتخاب میکند تا محتوای شما را ببیند، بخواند یا گوش دهد معمولا زمانی اینکار را انجام میدهد که یا نیاز مبرم به محصول شما دارد و یا اینکه در زمان فراغت و استراحت است و این یعنی، فرصت کافی برای برقراری ارتباط و فکر کردن به محتوای شما را دارد.
سومین و مهمترین مزیت بازاریابی درونگرا یا بهتر بگویم بازاریابی محتوا، این است که در طی زمان میتوانی، برند شخصی یا شرکتی خودت را بسازی البته برندسازی مراحل زیادی دارد که یکی از آنها، تولید محتوای اثرگذار و انتشار آن است یعنی بازاریابی محتوا.
دوست عزیزم، امیدوارم که تا اینجا توانسته باشم اطلاعات مفیدی به شما داده باشم و آرزو میکنم که در ادامه این مقاله هم، همراه من باشی. قبل از ادامه مقاله، میخوام بدانی به خاطر مطالعه این مقاله از شما سپاسگزارم.
در ادامه میخواهم در مورد انواع بازاریابی محتوا صحبت کنم. البته چیزی که من متوجه شدم این است:
در بیشتر سایت ها و کتاب های آموزشی، منظور از انواع بازاریابی محتوا همان انواع روش های تولید محتوا است.
نمیدانم درست است یا نه، اما بنظر من بازاریابی محتوا 2 نوع دارد.
انواع بازاریابی محتوا:
در مقاله ... مثالی از این نوع محتوا آوردهام که اگر دوست داشته باشی میتوانی آن را مطالعه نمایی.
چرا تولید محتوا تبلیغنویسی شده شما را متمایز میکند؟
انواع محتوای دیجیتال:
سایت ها و شرکت های زیادی مانند ... هستند که میتوانند در تولید محتوای متنی به شما کمک کنند البته من خیلی با محتوایی که بر اساس تعداد کلمه موافق نیستم مخصوصا با دستمزد پایین. چون در آنصورت، محتوا ارگانیک نیست بلکه متنها از سایت های دیگر جمع آوری میشوند و در بهترین حالت ویرایشی در جمله بندی انجام میدهند البته این روش میتواند در بهبود سئو سایت به شما کمک کند.
برای پیدا کردن ایده های تولید محتوا هم روشهای متفاوتی است بعضی از آنها را خودم استفاده کردم و در اینجا به آنها اشاره میکنم از شما میخواهم که آن را مطالعه کنید شاید برای شما مفید باشد.
ایده های تولید محتوا:
البته روش ها و ایده های دیگری هم هست و حتی در یکی از اساتیدم میگفت که در تحقیقاتش 200 نوع روش ایده یابی پیدا کرده است. شما هم میتواند در سایتهای دیگر جستجو کنید و ایده های بیشتری را پیدا کنید.
تا اینجا مفهوم بازاریابی، بازاریابی محتوا، انواع بازاریابی محتوا، انواع محتوا و بالاخره روش های ایده یابی تولید محتوا را گفتیم و بعد از این موارد باید مراحل استفاده از بازاریابی محتوا را هم بدانیم تا بتوانم از آن استفاده کنیم و البته قبل از آن به یک نکته اشاره کنم شرکتهای نوپا، بهتر است از هر دو روش بازاریابی درونگرا و برونگرا بطور همزمان استفاده نمایند.
خب برگردیم به موضوع اصلی یعنی مراحل بازاریابی محتوا.
مراحل بازاریابی محتوا:
در اینفوگرافی زیر، مراحل بازاریابی محتوا بصورت خلاصه مشخص کردم.
در اولین مرحله از بازاریابی محتوا باید مخاطب هدفمان را بطور کامل بشناسیم چه خصوصیات و چه علاقمندیهایی دارند؟ شاید الان بگویی که علاقمندی او به چه کار من میآید اینکه او دوست دارد پیتزا بخورد یا نان خشک چه ربطی به من دارد.
دوست من، تفاوت خیلی از برندهای بزرگ دنیا با کسب و کارهای کوچک دقیقا بر سر همین اطلاعات به ظاهر بی اهمیت است. علاقمندی مخاطبان در نحوه انتخاب و استفاده از محصولات بسیار تاثیرگذار است به همین خاطر در دوره تجربه طلایی، اولین فصلش بطور کامل در مورد پرسونای مشتر و روش تهیه آن آموزش میدهم.
مرحله بعد ارزش گذاری محصولمان است باید این موضوع را بدانیم که بدترین روش ارزش گذاری یا قیمت گذاری محصول، محاسبه قیمت تمام شده + سود است. ارزش محصول ما، به اندازه سودی است که به مشتریمان میرسانیم است اگر نتوانیم آن را درست تعیین کنیم به زودی باید اعلام ورشکستگی کنیم.
بعد از اینکه محصول را ارزش گذاری کردیم باید از بین مخاطب هایمان، یک دسته مشتری خاص پیدا کنیم مثلا میدانیم مخاطب محصول ما، افرادی هستند که موهای چرب دارند حالا بهتر است یک دسته مشتری از بین آن پیدا کنیم مثلا مردهایی که در محیط باز کار میکنند و موهای چرب دارند.
بعد از آن باید قیف فروش بر اساس دسته مشتری طراحی کنیم و سپس کمپین تبلیغاتی برای آن قیف فروش راه اندازی کنیم.
شاید فکر کنی خیلی سخت شد ولی بعد از آموزش متوجه میشوی که یک مسیر و روند مشخص دارد کافیست اول آموزش ببینی و بعد تمرین کنی و تمرین هایت را با مخاطب هایت به اشتراک بگذاری در آنصورت بعد از مدتی نتایجش را میبینی.
دوست داری این روش را انتخاب کنی؟ اگر پاسخات بله است روی دکمه زیر کلیک کن.
در مورد دوره تخصصی تجربه طلایی