دستفروشی یا تراژدی سرنوشت
آیدا فریدی - عکاس
بیایید یک بار دیگر به یک فرد دستفروش فکر کنیم. افرادی که بارها و هر روز از کنارشان عبور کردهایم، با این تصور که دستفروش بخشی از پازل یک جامعه است. آیا دستفروشی نوعی سرنوشت غمانگیز، یا نتیجه جبر سرمایهداری است؟ دستفروشی موضوع اقتصادی، اجتماعی یا زیستی تازهای نیست و مثل بسیاری از مسائل معیشتی دیگر در کشورهای کمترتوسعهیافته گستره بیشتری دارد. آرتور میلر، نویسنده امریکایی در فوریه ۱۹۴۹ نمایشنامه «مرگ دستفروش» را روی صحنه برد؛ نمایشنامهای که با استقبال روبهرو و به زبانها و در کشورهای مختلف ترجمه و اجرا شد. این نمایشنامه داستان غمانگیز مردی بهنام «ویلی» است که کمرش زیر بار مشکلات زندگی خم شده است. تراژدی یک انسان که اختیار زندگیاش را از دست داده و سرمایهداری پا بر گلویش گذاشته است. اما در کشور ما گویا دستفروشی در دایرهالمعارف مشاغل جایگاه عجیبی یافته و تبدیل به نوعی شغل دوم و ثابت برای کارگران کمدستمزد، بازنشستگان و افرادی شده که از شهرهای کوچک وارد پایتخت شدهاند و حالا حاشیه خیابانها را فرصتی برای یافتن اندکی سود میدانند. دستفروشی در خیابانهای تهران بهطور کلی مسئلهای است که یک سمت آن تنگنای معیشتی و سمت دیگر آن مهاجرتهای گسترده به پایتخت، بحران تورم و اشتغال است. هر سال موضوع ساماندهی دستفروشها در خیابانها، معابر و بازار تهران سرفصل اخبار و موضوع جلسات شورای شهر و شهرداری مناطق مختلف پایتخت است. گزارش تصویری این شماره صمت را به همین بهانه به موضوع دستفروشی اختصاص دادهایم.