روابط عمومی و ارتباطات در بحران
خسرو رفیعی- کارشناس روابط عمومی
عصر حاضر، عصر هوش مصنوعی، عصر اینترنت و عصر قدرتهای مجازی است در این دوران اهمیت سرزمین تغییر یافته و مرزهای جغرافیایی جای خود را به مرزهای اینترنتی و شبکههای مجازی داده است قدرتهای اقتصادی اهداف دیگری را دنبال میکنند، تعریف استعمار، استکبار، دیکتاتوری، مستکبرین و مستضعفین تغییر یافته و هر بخشی در سازمان، شرکت، شهر، روستا و کشور باید خود را با این مرزها و مرزبندیهای جدید همسو و آشنا کنند. در این میان نقش مدیریت واحدهای فنی، اقتصادی، اجتماعی، اداری و مالی در بحران همه باید باز تعریف شود و بحرانها در این میان رنگ دیگری پیدا میکنند. یکی از بحرانهای بسیار سخت و متاسفانه از همه سختتر جنگ است. تکلیف ما در زلزله، سیل و سایر بحرانهایی که طبیعت عامل آن میباشد روشن است. ولی جنگ زمانبر و طولانی است، در این بحرانها نقش روابط عمومی از همه مهمتر و اولیتر است. هنر روابط عمومی آن است که در هر شرایطی بتواند کشتی طوفان زده سازمان خود را، به ساحل آرامش هدایت کند. توانمندی عمیق در فکر کردن و تشخیص موقعیت مکانی و زمانی، توانمندی اطلاع رسانی و ارتباطات و آینده نگری و پیشبینی تغییرات پیشگیرانه، توانمندی در تحقق اتفاقات و سرسختی و پایداری مبتنی بر عدالت، کارگروهی، راز موفقیت روابط عمومی و سازندگی است. فردیگرایی، منیت، اهمیت ندادن به نقطه نظرات دیگران، بحران را عمیقتر میکند. روابط عمومی به عنوان یک وظیفه در محدوده سازمانی شناخته میشود که برای تعامل ارتباطی با ذینفعان مختلف با شیوههایی که ارتباطات اجتماعی را خلق و یا ایجاد میکند، مشارکت و ارتباطات را تسهیل میکند، مسئولیت دارد و میتوان چنین تعریف کرد روابط موقعیتهایی هستند که در آنها افرادی یا گروههایی به طور دوجانبه در ارضای یکدیگر میکوشند، از آنجا که تصمیمات سازمانی، تاثیرات خواسته و ناخواستهای بر جوامع دارد. مجوزهای اجتماعی و تاثیرات اجتماعی برای روابط عمومیها اهمیت ویژهای ایجاد میکند. روابط عمومی در حوزه تعامل، فعالیتها و مجوزهای اجتماعی را باید تعیین و نسبت به تقویت مفهومی آن حرکت کند و برای تحقیقات و آینده نگری از آن بهرهمند شود سازمانهای ما در شرایط بحران، چه آن را درک کنند و چه نکنند میتوانند از اهمیت تاثیر اجتماعی مثبت یا منفی بر محیطی که در آن فعالیت میکنند به طور گسترده در جامعه برخوردار و تاثیرات اجتماعی را پیشبینی و پاسخگوی انتظارات جامعه باشند. چگونگی افزایش میزان اثربخشی و نفوذ ارتباطات، درک جنبههای مختلف ارتباطات، ادراک کامل بر نحوه ارتباطات بین فرستنده و گیرنده، درک شرایط زمانی و مکانی بر نحوه اجرای ارتباطات چند جانبه و گوش فرادادن به قضاوت دیگران، اظهار نظرهای فردی و گروهی برای تسهیل در حرکتهای بعدی، جلوگیری از قضاوت عجولانه و بررسی عمیق آنچه اتفاق افتاده است را دستورکار قرارداده و با جلوگیری از موعظه و پند و اندرز به دیگران و مخاطبین، برقراری ارتباط موثر را آسانتر خواهد کرد. هر بحرانی که ایجاد میشود، ما باید شاهد حضور توانمند روابط عمومی در راس برنامهها بوده و شاهد فعالیتهای چشمگیر آن برای کاهش بحران و تقویت اعتماد عمومی باشیم شناسایی ریسکها و تهدیدها، تدوین برنامه، مدیریت بحران، آموزش سخنگوها، ایجاد کانالهای ارتباطی با مخاطبان و رسانهها، جمع آوری دقیق اطلاعات، اطلاع رسانی شفاف، سریع و درست، پرهیز از پنهانکاری، هماهنگی در اصالت و درستی پیامها، همدلی و پاسخگویی به نگرانی مخاطبان و ذینفعان، تعامل درست و صحیح با رسانههای مختلف، شبکههای اجتماعی، خبرگزاریها، پایگاههای خبری، مدیریت جلوگیری از اطلاعات نادرست و غلط را در دستور کار قرار دهیم و با به روز رسانی اطلاعات و تهیه گزارشهای مستمر، مسیر حرکتهای سازمان خود را صیقل داده و بتوانیم با آرامسازی فضای به وجود آمده افکار عمومی را تحت کنترل قرار دهیم. ما نیاز داریم سیاستها و روشهای خود را طوری تنظیم کنیم تا بتوانیم نکات و افکار آسیب دیده را بازسازی و اعتماد عمومی را بهدست آوریم. صداقت و شفافیت، سرعت عمل، مسئولیتپذیری و استمرار در اطلاع رسانی را به موقع انجام دهیم. آنچه مهم است اگر اشتباهی کردهایم، شهامت عذرخواهی داشته و برای رفع مشکلات قول و قرار نشدنی ندهیم و با مردم درست و صادق باشیم.
واقعاً در بحرانهای ایجاد شده روابط عمومیهای ما کجا هستند. سخنگوی سازمان هم که نه کارمند روابط عمومی است و نه روابط عمومی را میشناسد از راس سازمانهای بزرگ تا پایینترین بخش سازمان اثری از روابط عمومی در بحران نیست. روابط عمومی باید در هر بحران فعالیتها را بهدست گرفته و برای آن برنامهریزی کند. مسئله را تعریف کند، اهداف را تعیین کند، گروههای مخاطب را کاملا شناسایی و برنامههای اجرایی و ارتباطی را تدوین کند. جدول زمانبندی برنامههای اجرایی را تهیه و برای زمان بحران و بروز فاجعه آمادگی کامل داشته باشد. آیا آنچه در بحران نیاز داریم روابط عمومیهای ما لیست کردهاند و آموزش دیدهاند. به راستی مدیران ارشد وظیفه روابط عمومی را در بحران میدانند؟ در طول سالهای مختلف پس از ایجاد یک بحران در هر سازمانی شاهد چند صدایی است و هرکس به خود اجازه میدهد اظهار نظر کرده و از بار مسئولیت شانه خالی کند آیا پیشکسوتان روابط عمومی و کسانی که بحرانهای مختلف را تجربه کردهاند نمیتوانند به خوبی نیروهای جوان را آموزش دهند و یا گوش شنوایی نیست. بحران آب، برق، جنگ، هوا، گاز، صنعت خودرو، کشاورزی، اقتصاد، محیط زیست، صنایع کوچک و بزرگ، همه با بحران مواجه هستیم و اعتماد عمومی را به حداقل و در حد صفر کاهش دادهایم. آیا چه زمانی و چه موقعی باید درس بگیریم؟ آیا برنامهریزی شعاری اشتباه است؟ تا کی میتوانیم بدون برنامه حرکت کنیم. من دروغ میگویم شما نمیفهمی. من دروغ میگویم شما میفهمی. من دروغ میگویم و شما میفهمی که من میدانم شما میدانید که دروغ گفتهام و وای به آن روزی و زمانهای که من دروغ میگویم، شما میفهمی و میفهمی که من میدانم دروغ گفتهام و خودم هم میفهمم که شما میدانید که دروغ گفتهام. به کجا میرویم؟ دروغ در طول تاریخ برای ما ایرانیان همواره ناپسند بوده است از گفتن دروغ به ویژه در زمان بحران جلوگیری کنیم که تاوان آن بسیار سخت خواهد بود.
کسی را که عادت بود راستی خطا گرکند در گذارند از او
دگر نامور شد به ناراستی دگر راست باود ندارند از او