ترکیب تجاری را درست بچینیم
سیاستگذاریهای حوزه تجارت در دنیای امروز، قواعد و تاکتیکهای خاص خود را دارد که میتواند در تجارت موفق یا ناموفق هر کشور با کشورهای دیگر تاثیر بسزایی داشته باشد.
در این زمینه همواره تعداد بیشتر شرکای اقتصادی و تجاری یک اصل اساسی در مولفههای مثبت تجارت جهانی تلقی میشود و بسیاری از کشورها روابط خود با کشورهای کشور را بر همین مبنا شکل میدهند.
در حقیقت بزرگ بودن سبد طرفهای تجاری هر کشور میتواند اختیار عمل در این حوزه را بیشتر کند که البته این موضوع علاوهبر بزرگی سبد، بستگی زیادی به ترکیب سبد نیز دارد. اگر ترکیب این سبد به نحوی باشد که پیمان قطعی محکمی بین دو طرف ایجاد نکند، نهتنها سودی برای آن کشور ندارد بلکه میتواند اقتصاد را ضربهپذیرتر نیز کند.
در این شرایط کشورهای دیگر میتوانند از طریق همین مسیرهای تجاری محدود و از طریق مواردی مثل تحریمها یا اعمال محدودیت مبادلات، قدرت انحصاری بهدست بیاورند.
اما در مقابل اگر سبد تجاری ما با ترکیب قوی و همپیمانان مناسب شکل بگیرد، کشور و اقتصاد آن را نهتنها ضربهپذیر نمیکند بلکه مقاومت و انعطافپذیری را در مواردی مثل تحریمها که به آن اشاره شد بیشتر نیز میکند؛ دلیل این مسئله نیز این است که کشورهای دیگر نمیتوانند از این مسیر تجارت کشور را تحت تاثیر و فشار سیاسی قرار دهند و از تجارت بهعنوان حربه سیاسی و اقتصادی استفاده کنند.
نکته دیگر در این تعدد و تنوعبخشی کشورهای طرف مبادلات تجاری این است که این روند بخشی از ریسکها را از بین میبرد.
این موضوعی است که در بحث سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، محوری را باعنوان تنوعبخشی طرفهای تجاری به خود اختصاص میدهد و بیان میکند تکتک ریسکهای موجود در تنوعبخشی طرفهای تجاری توزیع میشوند و این موضوع از این جهت بسیار حائز اهمیت است و ارجحیت دارد. البته این تنوعبخشی طرفهای تجاری فقط مربوط به صادرات نمیشود.
در حوزه واردات نیز این موضوع به همین اندازه مهم و اثربخش است و ما باید در سبد وارداتی کشور نیز بزرگی و تنوع مورد نیاز را ایجاد کنیم تا با بروز مشکلات احتمالی، همه راههای تجاری و تامین مواد اولیه و کالاهای اساسی بسته نشود زیرا تجارت ما در بخش صادرات نیز در بسیاری از بخشها وابسته به تامین مواد اولیه، تجهیزات و قطعات از خارج از کشور است و مختل شدن واردات میتواند به توقف تولید منجر شود.
البته اما به غیر از تنوعبخشی طرفهای تجاری و مواردی که به آن اشاره شد، ما باید یک راهبرد استراتژیک را درباره طرفهای تجاری خود در پیش بگیریم و از این طریق اهداف اقتصادی خود را دنبال کنیم. این موضوع به آن معناست که اگر ما با کشوری وارد رابطه وارداتی میشویم، حتما روابط صادراتی خود را نیز با این کشورها گسترش دهیم و یک مبادله پایاپای را در دستور کار قرار دهیم تا این کشورها از نیاز ما به واردات بهعنوان اهرم فشار استفاده نکنند. اما درحالحاضر فهرست طرفهای تجاری وارداتی ما با فهرست طرفهای تجاری صادراتی ما، انطباق خاصی با یکدیگر ندارد که این موضوع چندان جالب نیست و در جنگ تجاری بهعنوان یک ضعف محسوب میشود.
بنابراین جا دارد دستاندرکاران و سیاستگذاران حوزه تجارت با استفاده از ابزارهای موجود، به افزایش وسعت و تنوع مبادلاتی کشور با کشورهای دیگر بپردازند و احتمال ریسک را در این حوزه به حداقل برسانند.