سرعت در واکنش، سادگی در اجرا و تابآوری در ساختار
با اخبار مختلف از اسنپبک احتمالی، در نگاه نخست چنین به نظر میآید که صنعت خودرو ایران امروز در بزنگاهی خطیر ایستاده است؛ اما تاریخ اقتصادی کشور نشان میدهد که صنایع ایران، بهویژه خودروسازی، هیچگاه از بحرانها و تنشهای ساختاری مصون نبودهاند. شدت و ضعف این بحرانها در مقاطع گوناگون تغییر یافته، اما وابستگی مزمن به تحولات سیاسی و اقتصادی و جدایی از زنجیرههای جهانی، همواره سایهای سنگین بر گستردهترین صنعت غیرنفتی کشور افکنده است واقعیت این است که صنعت خودرو ایران در آستانه اجرای سازوکار احتمالی اسنپبک، بیش از آنکه با فشار خارجی روبهرو باشد، گرفتار بحران درونیِ بیتصمیمی و واگذاری مسئولیت میان ذینفعان است. اگرچه تجربه تحریمهای گذشته نشان داده این صنعت توان بقا را دارد، اما تکرار رویههای منفعلانه و امید بستن به حمایت نهادهای دیگر، بزرگترین تهدیدی است که تابآوری واقعی را از درون تهی میسازد. آنچه امروز خودروسازی ایران را در معرض خطر قرار میدهد صرفا بازگشت تحریمها نیست، بلکه تعمیق شکاف فناورانه و ناترازی مدیریتی است که میتواند بقای آن را نیز به مرز شکنندگی برساند. صمت در این گزارش نگاهی دارد به وضعیت صنعت خودرو و راهبردهایی که میتواند برای عبور از این وضعیت در پیش بگیرد که در ادامه میخوانید.

صنعت خودرو؛ میان ظرفیت مهندسی و ضعف مدیریت اقتصادی
صنعت خودرو طی دهههای اخیر یکی از جنجالیترین و در عین حال مهمترین عرصههای اقتصاد صنعتی ایران بوده است. خودروسازی، فراتر از اشتغالزایی و سهم در رشد اقتصادی، به بخشی از هویت صنعت ملی تبدیل شده است. با این حال، آنچه خودروسازی ایران را از بسیاری از همتایان جهانی متمایز میکند، نه میزان تولید یا وسعت بازار، بلکه قرار گرفتن مداوم آن در متن بحرانهای گوناگون است.
از بدو توسعه خودرو در کشور، شکاف میان وابستگی به فناوری خارجی و تقاضای دائمی داخلی، این صنعت را در موقعیتی پارادوکسی قرار داده است: صنعتی بزرگ اما آسیبپذیر؛ گسترده اما شکننده؛ دارای ریشههای عمیق اما گرفتار ضعفهای ساختاری دیرپا. با نمایان شدن نشانههایی از بازگشت تحریمهای تازه، پرسش بنیادین این است که آیا میتوان مسیری برای شکوفایی و تداوم حیات این صنعت گشود؟ مسیری که نه صرفا به بقای منفعلانه رضایت دهد، بلکه با تکیه بر اصل ارزشآفرینی، چشماندازی برای ارتقا بگشاید. از این منظر، تحریمهای احتمالی نه فقط مدیریت کمبودها، بلکه بازاندیشی اجباری در دستور کار صنعت خودرو را ضروری میکنند.
ریسک عدممشارکت در ارتقای تابآوری کل زیست بوم
یکی از بزرگترین خطاهای راهبردی در شرایط احتمالی افزایش تحریم، این تلقی است که مسئولیت برنامهریزی برای مقابله با فشارهای خارجی به سایر نهادها واگذار شده و هر یک از ذینفعان، خود را از نقشآفرینی در تقویت تابآوری مبرا میدانند.
این تصور نادرست در سطوح مختلف زنجیره ارزش صنعت خودرو امروز در ایران دیده میشود: از یک سو، ممکن است خودروسازان با این فرض که نهاد حاکمیتی برنامهای جامع برای مدیریت بحران تدوین کرده، در حالت انتظار حمایت باقی بمانند؛ و از سوی دیگر، نهاد حاکمیتی با اتکا به تجارب پیشین صنعت در عبور از تحریمها، این بخش را در مواجهه با چالشهای آتی، بهتنهایی توانمند فرض کند. اینرویکرد که در میان قطعهسازان نیز با این تصور که مدیریت ریسکهای کلان خارج از حیطه وظایف آنهاست، مشاهده میشود، یک فرض خطرناک و آسیبزا برای کل صنعت است. باید تأکید کرد که مسئولیت افزایش تابآوری زنجیره تأمین، یک وظیفه مشترک و تفکیکناپذیر است که بر عهده تمامی بازیگران، از نهادهای سیاستگذار تا خودروسازان و قطعهسازان، قرار دارد. در شرایط تحریمی نوین، اتخاذ رویکردی منفعلانه و تعلل در اقدام به امید حرکت دیگران، خود به مثابه بزرگترین ریسک راهبردی برای بقا و پایداری صنعت خودرو تلقی میشود.
صنعت خودرو ایران، صنعتی مملو از پارادوکس
علی میرزاییسیسان، پژوهشگر حوزه خودرو درباره راهبردهای صنعت خودرو در شرایط کنونی با اشاره به اینکه ایران در چهار دهه اخیر غالبا در میان بیست تولیدکننده نخست خودرو در جهان جای گرفته به صمت گفت: این جایگاه کمی نشانهای از توان تولیدی است، اما کیفیت پایین، نوآوری محدود و رقابتپذیری اندک، مانع از تعریف این صنعت بهعنوان قدرتی پیشرو شدهاند. تکرار پلتفرمهای قدیمی و تکیه شدید بر ورودیهای فناورانه خارجی همچنان ویژگی اصلی این نظام تولیدی است. میرزاییسیسان ادامه داد: با وجود محدودیت واردات و نارضایتی مصرفکنندگان، تقاضای پایدار داخلی باعث شده تولید داخلی تداوم یابد. در این میان، شرکتهای چینی با عرضه فناوریهای نوین و محصولات متنوع توانستهاند سهم رو به رشدی از بازار ایران را تصاحب کنند. این واقعیت بازتابی روشن از چالشهای ساختاری صنعت خودرو در مواجهه با رقابتی بهمراتب پیچیدهتر است.
تجربه تحریمها؛ میراث بحران و بقا
وی به تجربه صنعت خودرو در داستان تحریمها از گذشته تاکنون اشاره کرد و گفت: تحریمهای گذشته نشان دادند که فشار خارجی نه فقط بر ابعاد فنی و مالی، بلکه بر عملکرد نهادی و روانی صنعت نیز اثرگذار است. افت تولید به کمتر از ۷۰۰ هزار دستگاه، تعطیلی خطوط مونتاژ و جهش شدید قیمتها تنها نمود آشکار این بحران بودند. در لایههای مختلف، سلب اعتماد عمومی از توان مدیریتی و بروز بحران روانی در بازار نخستین پیامدهای جدی این دوره بود. با این حال، تحریمها چهرهای دیگر نیز آشکار کردند: توان نسبی صنعت برای بقا در شرایط سخت. هرچند تولید کاهش یافت، اما متوقف نشد. این تابآوری بخشی بهواسطه استمرار تقاضای داخلی و بخشی دیگر در نتیجه تلاش برای بومیسازی قطعات حاصل شد. از اینرو، تحریمها بهرغم ضربه زدن، درسهای ارزشمندی برای مدیریت بحران برجا گذاشتند.
سهضلعی صنعت، اقتصاد و ژئوپلتیک
میرزاییسیسان با اشاره به اینکه تحلیل صنعت خودرو بدون توجه به بستر کلان اقتصادی و ژئوپلتیکی ناقص خواهد بود، ادامه داد: وابستگی تأمین قطعات به نوسانات ارزی، همزمان با رقابت فناوری میان شرق و غرب، حکایت از آن دارد که سیاست خودرویی ناگزیر درهمتنیده با سیاستهای پولی، ارزی و دیپلماسی خارجی است. آینده این صنعت نیازمند رویکردی منسجم و هماهنگ در سه حوزه صنعت، اقتصاد و سیاست خارجی خواهد بود. سیاستگذاران باید در شرایط بحرانی با تصمیمهای قاطع و آیندهنگر، از صنعت ملی پشتیبانی کنند و رهبران صنعتی نیز از غرق شدن در روزمرگیهای سیاسی پرهیز کرده، تمام تمرکز خود را معطوف به تولید و توسعه کنند. کارکنان خطوط تولید نیز، بهعنوان بازوی اجرایی مقاومت، نیازمند اعتمادسازی و انگیزش مستمر هستند.
وی خاطرنشان کرد: تابآوری صنعت خودرو فرآیندی یک مرحلهای نیست؛ بلکه مسیری است که در کوتاهمدت با مدیریت بحران، در میانمدت با تنوعبخشی زنجیره تأمین و در بلندمدت با اصلاحات ساختاری و پیشبینی هوشمندانه حاصل میشود.
تصمیمهای سریع؛ اجراهای جسورانه
پژوهشگر صنعت خودرو واکنش سریع را نخستین اصل در مواجهه با بحران دانست و در ادامه اظهار کرد: در شرایط تحریم، الزام بر پرهیز از تصمیمگیریهای پیچیده و زمانبر و حرکت بهسوی اقدامهای ساده، اما هدفمند بیشازپیش اهمیت مییابد. تصمیمها باید بر دادههای ملموس مبتنی باشند، نه بر احساسات. در این فرآیند، تفویض اختیار به مدیران اجرایی حیاتی است تا بتوانند در لحظه تصمیمهای کارآمد اتخاذ کنند. مدیریت ناب و پرهیز از بروکراسی زائد، افزون بر افزایش سرعت واکنش، روح جمعی سازمان را نیز تقویت خواهد کرد.
تمرکز بر کف کارخانه و تریاژ فعالیتها
وی با بیان اینکه نقطه حیاتی تابآوری دقیقا در خطوط تولید نهفته است، گفت: مدیریت روزانه و تریاژ فعالیتها کمک میکند منابع محدود به شکل بهینه تخصیص یابند. توقف موقت برخی محصولات کمبازده و تمرکز بر مدلهای پرتقاضا میتواند بقای کارخانه را تضمین کند. هر اصلاح جزئی در فرآیند، اگر هدفمند باشد، ارتقایی چشمگیر در بهرهوری به همراه خواهد داشت.
میرزاییسیسان افزود: در بحرانهای ناشی از تحریم، پایداری جریان نقدی اولویت نخست است. پایش مستمر بازار و پاسخگویی سریع به مشتریان به کاهش فشار روانی یاری میرساند. خدمات پس از فروش در این شرایط بیش از آنکه جنبه تجاری داشته باشند، ابزاری برای تداوم اعتماد اجتماعی محسوب میشوند.
زنجیره تأمین؛ شاهرگ تولید
پژوهشگر حوزه خودرو با تاکید بر اینکه تحریمها نقطه آسیبپذیری زنجیره تأمین را بهشدت آشکار میکنند، خاطرنشان کرد: شناسایی قطعات کلیدی و تنوعبخشی به تأمینکنندگان، همراه با ایجاد ذخایر هوشمند، از الزامات حیاتی است. همپیمانی شفاف میان خودروسازان و تأمینکنندگان میتواند کیفیت را ارتقا دهد و ظرفیت نوآوری (بهویژه در فرآیندها) را گسترش بخشد. هیچ صنعتی بدون نیروی انسانی باانگیزه تاب نمیآورد. ارتباط مستقیم و شفاف میان مدیران و کارکنان، از مدیریت یکسویه جلوگیری کرده و اعتماد درونسازمانی را تقویت میکند. چندمهارتی کردن نیروی کار نیز آنان را به موتور اصلی گذر از بحران بدل میسازد. وی ادامه داد: برای اجتناب از روزمرهگرایی و آمارسازی، تمرکز آشکار بر رفع گلوگاههای حیاتی ضروری است. سادهسازی فرآیندها و نهادینهسازی چابکی نهادی، توان سازمان را برای واکنش سریع، بدون نقض راهبردهای کلان، تقویت میکند.
میرزاییسیسان با اشاره به روند کنونی تحریمها اظهار کرد: تحریمها هرچند تهدیدی بزرگ هستند، اما میتوانند فرصتی برای بازآرایی ساختاری نیز فراهم سازند. طراحی آینده صنعت خودرو باید بر پایه پیشبینیهای هوشمند، دیجیتالیسازی گسترده، استانداردسازی و کاهش هزینههای غیرضروری صورت گیرد تا تابآوری از خصلتی موقت به مزیتی رقابتی بدل شود.
همکاریهای شرقی؛ تیغی دولبه
کارشناس صنعت خودرو افزود: گرایش به همکاری با کشورهای شرقی زمینه حضور در فناوریهای نوین همچون خودروهای برقی و هوشمند را فراهم کرده، اما تجربه نشان داده اتکای بیش از اندازه به یک شریک خارجی میتواند بهشدت ریسکی باشد. ترکیب همکاریهای بیرونی با توسعه بومی، مسیر امنتری برای آینده خواهد بود. تابآوری پیش از هر چیز به فرهنگ سازمانی خلاق و مقاوم وابسته است. نوآوری در فرآیند (نه صرفا فناوری)، مدیریت و بهینهسازی منابع میتواند تحریمها را از تهدیدی شکننده به فرصتی برای ارتقای توان داخلی بدل کند.
سخن پایانی
اگرچه تحریمهای آینده دشواریهای تازهای به همراه خواهند داشت، اما تجربیات گذشته نشان میدهد ظرفیت نسبی این صنعت میتواند مانع از ایست تولید شود.
با این حال، در شرایط امروزی دنیای خودروسازی، بقا بهتنهایی کافی نیست؛ بلکه نیاز بهگذار از واکنش منفعلانه به سیاستی پیشگامی و ارزشآفرینی وجود دارد. اگر تحریمهای جدید معروف به اسنپبک اجرا شود، راهبرد جدی برای مقابله میطلبد که برآمده از این شرایط باید بر سه اصل بنیادین استوار باشد: سرعت در واکنش، سادگی در اجرا و تابآوری در ساختار. باید دقت داشت که حتی در غیاب تحریمهای جدید نیز فاصله فناورانه میان ایران و کشورهای پیشرو در عرصه نوآوری خودروسازی بهطور فزایندهای در حال تعمیق است، اعمال محدودیتهای تازه این شکاف را بهمراتب گستردهتر خواهد کرد. ویژگی متمایز شرایط کنونی نسبت به دوره گذشته تحریم فراگیر در آن است که کشور بهطور همزمان با مجموعهای از ابرچالشها، از جمله بحران آب، ناترازی در حوزه انرژی، آلودگیهای زیستمحیطی و تنشهای منطقهای مواجه است. در چنین وضعیتی، هیچ صنعتی، حتی در صورت برخورداری از آمادگی نظری و ظرفیتهای بالقوه، نمیتواند خود را مستقل از این بستر بحرانی تعریف و اداره کند.
از اینرو، هنگام بحث درباره میزان اثرگذاری سازوکار بازگشتپذیر تحریمها (اسنپبک)، ضروری است پیامدهای آن نه صرفا بر یک بخش مشخص همچون خودروسازی، بلکه در چارچوب کلیتر زیستبوم اقتصادی، اجتماعی و فناورانه کشور مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. بزرگترین خطای راهبردی در زیست بوم صنعت خودرو ایران که شاید با تحریمهای جدید مواجه شود این است که ذینفعان، مسئولیت برنامهریزی برای مقابله با تحریمها و افزایش تابآوری را به یکدیگر واگذار کنند. در نهایت، بزرگترین ریسک در برابر فشارهای تحریمی جدید، نه خود تحریمها، بلکه بار روانی انفعال داخلی و انتظار (درست یا نادرست) ذینفعان از یکدیگر برای رفع موانع است.